-
خدا رحم کنه به حال سیل زده ها
سهشنبه 6 فروردین 1398 18:00
این دو روز اخبار سیل ایران رو دنبال میکردم. مامانم اینا برای عید رفته بودن شیراز و درست شب قبل از سیل راهی تهران شدن. من ازشون خبری نداشتم و دیروز خیلی نگران بودم تا اینکه مامانم پیام داد که همه سالم هستن. یکی از بدی های دوری از خانواده اینه که بعضی وقتا ازشون بیخبری و کاری هم از دستت بر نمیاد. خدا رحم کنه به حال سیل...
-
بهترین عیدی امسال
شنبه 3 فروردین 1398 02:30
امسال شاید از کسی عیدی نگیرم اما از طرف دو تا بچه ای که توی ایران دارم نامه گرفتم و خیلی خوشحال شدم. چند سال پیش که این برنامه بنیاد کودک رو شروع کردم فکر نمیکردم که اینقدر زود بگذره. اون روزا دانشجو بودم و پول زیادی هم نداشتم اما الان اوضاع خدا رو شکر خیلی بهتره. یادمه نامه هایی که میگرفتم مدام نوشته بودن که مثلا گاز...
-
سال نو مبارک
پنجشنبه 1 فروردین 1398 00:31
امروز تازه فهمیدم که سال نو امروزه. الان تقریبا یک ساعتی به سال نو مونده. من توی شرکت هستم و دارم کارهامو انجام میدم.یعنی بهم گفته بودن که پنجشنبه است و من توی این هوا بودم که فردا سال نو میشه اما ... الان یادم آمد که اصلا هفت سین هم نگرفتم و به یادش هم نبودم. یعنی دیگه واقعا استاد کردم. دیشب طبق معمول چهار ساعت بیشتر...
-
کتاب قانون پنج ثانیه 5second rule
چهارشنبه 12 دی 1397 23:42
اگر با کتاب صوتی ارتباط برقرار نمیکنین کتاب five seconds rule نوشته Mel Robbins رو پیشنهاد میکنم به عنوان اولین کتاب بردارین. متن بسیار ساده است و گوینده بسیار دوست داشتنی تجربیاتش رو بیان میکنه. کل موضوع هم اینه که هر کاری میخوای بکنی از 5 تا یک بشمار و عمل کن. مثل میخوای بری ورزشگاه و ورزش کنی ولی حس اش نیست. بشمار...
-
کتاب صوتی Audiobook و سایت Navaar.ir
چهارشنبه 12 دی 1397 23:06
یکی از اهداف پارسال این بود که هفته ای یک کتاب باید بخوانم. وسط سال که رسید دیدم واقعا نمیرسم. شرکتمون یه گروه کتابخوانی تشکیل داد که هر ماه یک کتاب که همه میخواندن رو بحث میکردن. برای اینکه برسم اجبارا سایت audible رو امتحان کردم. اولین کتابی که برداشتم art of war بود. گوینده اش یه خانم پیر بود و کیفیت صدا خیلی جالب...
-
اهداف رو باید نوشت- تجربه من
شنبه 1 دی 1397 21:09
پارسال همین موقع ها بود که داشتم یکی از ویدئوهای برایان تریسی رو نگاه میکردم که در مورد اهداف صحبت میکرد. هیچوقت طرفدار اینایی که در مورد موفقیت حرف میزنن و موفقیتشون رو هم از این راه به دست آوردن نبودم اما این نکته ای که از ایشون یاد گرفتم واقعا مفید بود. همیشه میگفتم که چه ربطی داره که آدم اهدافش رو بنویسه. خب...
-
یادداشت برداری برای زندگی - OneNote for life
دوشنبه 26 آذر 1397 10:06
یکی از کارهای جدیدی که امسال کردم این بود که از OneNote (یکی از برنامه های یادداشت برداری در مجموعه Microsoft Office ) برای یادداشت برداری در مورد همه چیز استفاده کردم. این برنامه رو سالها پیش میشناختم اما خیلی کم ازش استفاده میکردم و چند تا صفحه یادداشتی هم که باهاش مینوشتم فراموش میشد. برای تز دکترام خیلی ازش...
-
مولتی ویتامین
دوشنبه 19 آذر 1397 06:02
من دکتر نیستم که بخوام در مورد مولتی ویتامین ها نظر بدم اما میتونم بگم که از وقتی شروع به استفاده از اینا کردم مشکل انرژی که مدت ها بود باهاش دست به گریبان بودم رفع شده. فکر میکنم که همه کسانی که از ایران هم میان اینجا مثل من کمبود ویتامین داشته باشن. اینو دکتر ایرانی ای که اینجا رفته بودم بهم گفت. خودم خیلی قرص و...
-
چند تا درس برای کسانی که میخوان شرکت شروع کنن
دوشنبه 12 آذر 1397 07:37
1- اول سابقه شریک تون رو چک کنین. صرف اینکه شخص خوبیه این نیست که هر چیزی که میگه درسته. اکثر کسانی که میخوان شرکت شروع کنن خیال پرداز هستن تا اینکه واقعا بتونن یه کاری رو به سر انجام برسونن. این کار به اندازه کافی سخت هست و شانس موفقیتش پایین هست و یه شرکت نامناسب شانس رو کمتر هم میکنه. کسی که تجربه نداره احتمال...
-
خستگی و افسردگی به خاطر کارهای شرکتم
دوشنبه 12 آذر 1397 07:36
از مدت ها پیش برنامه ریزی کرده بودم که امشب رو یه کم توی بلاگم بنویسم که از بخت بد از دیروز دوباره خستگی روحی گرفتم. با این حال چون تصمیم داشتم بنویسم مینویسم. همیشه هم نمیشه که آدم حالش خوب باشه. دو ماه گذشته انرژی گذشته ام خوب شد و متوجه شدم که مشکل اصلی این نبوده که پیر شده ام و انرژی ندارم. مشکل اصلی این بود که...
-
دویدن 5K
شنبه 12 آبان 1397 23:14
یکی از تفریحاتی که اینجا طرفدارهای زیادی داره دویدن هست. توی سال و سطح شهر مسابقات دو به اسم 5k (یعنی 5 کیلومتری) و ماراتون زیاد هست. من تا حالا 5K نرفته بودم. قرار بود که یه عده از از همکارای شرکت توی یه مسابقات دو که برای کارهای خیرخواهانه گذاشته شده بود شرکت کنند. منم یه 35 دلار دادم و ثبت نام کردم. این چند روز قبل...
-
کلاس بازیگری بی درنگ (فی البداهه) و بارون
پنجشنبه 10 آبان 1397 08:05
امروز صبح ساعت 6 و نیم رفتم سر کار. ظهر برای ناهار رفتیم یه رستوران مکزیکی که غذاش بد نبود اما محیط اش مثل زندان بود. باید بگم که بدترین طراحی داخلی رو توی تمام رستوران هایی که این چند ساله رفتم رو داشت. عصر بعد از ظهر رفتم برای اولین بار رفتم یه کلاس بازیگری. هوا بارونی بود و منم تا حالا اونجا نرفته بودم. این شد که...
-
ملاقات با Robert Herjavec
جمعه 27 مهر 1397 10:27
آدمای معروفی که دوست دارم ببینمشون خیلی نیستن. یکیشون Rober Herjavec هست که اولین بار چهار پنج سال پیش از برنامه تلویزیونی محفظه کوسه Shark Tank دیده بودمش. برای مدت ها این تنها برنامه تلویزیونی ای بود که میدیدم. برنامه اینطوری هست که چهار پنج نفر سرمایه گذار ایده ها و کارهای شرکت هایی که نیاز به سرمایه گذاری دارن رو...
-
چند ماهی که گذشت - دندانپزشکی و مریضی
جمعه 27 مهر 1397 09:53
چند وقت پیش یکی از دوستام از هیوستون آمده بود و با هم رفتیم رستوران. داشتم کباب میخوردم که یه استخون زد دندونم رو شکوند. مجبور شدم برم دندون پزشکی که درستش کنم. یه بررسی کرد و گفت 8 تا دندونت باید پر بشه و 4 تا هم باید روکش کنی. یعنی نزدیک بود پس بیفتم. آخه از روزی که از ایران آمده بودم هر شب مسواک کردم و نخ دندون...
-
چند ماهی که گذشت - نمایشگاه ماشین
جمعه 27 مهر 1397 09:21
چند وقت پیش یه نمایشگاه ماشین های قدیمی هم گذاشته بودند که رفتم و خیلی دوست داشتم. اونجا چند تا Corvette خیلی قدیمی هم دیدم. یه چند تا از عکس ها رو میذارم.
-
چند ماهی که گذشت - کارگاه عکاسی
جمعه 27 مهر 1397 09:20
از وقتی دوربین گرفتم یه افق های جدیدی باز شده. یکی از کارهای بسیار دوست داشتنی ای که کردم این بود که یکی دو بار رفتم کارگاه عکاسی. اینطوری بود که یه تعدادی مدل دعوت کرده بودند که بیان و عکاس ها هم ازشون عکس بگیرن و دفتر نمونه کارشون (Portfolio) رو درست کنن. کلی عکس گرفتم که یکی دو تاشو اینجا میذارم. هنوز خیلی بلد...
-
چند ماهی که گذشت - سفر به سان فرانسیسکو 4
جمعه 27 مهر 1397 09:08
بعد از اون همه پیاده روی باز هم رفتم سمت دریا. آخه حیف بود تا اونجا آمده بودم و دریا رو نمیرفتم. کنار ساحل یه جاهایی درست کرده بودند برای آتیش و دوستان دور آتیش جمع میشدن و آهنگ گذاشته بودند و یه کبابی درست میکردن و میزدن به بدن. گفتم وای اگر من اینجا زندگی میکردم هر هفته میامدم ساحل. یه جای خیلی دوری هم بود که باید...
-
چند ماهی که گذشت - سفر به سان فرانسیسکو 3
جمعه 27 مهر 1397 08:50
یه روز هم همخونه ای سال اولم آمد دنبالم و با هم رفتیم سمت Saltolitos که اون ور Golden Gate هست. جای بسیار زیبایی بود که اگر این دوستم نبود احتمالا نمیدونستم و نمیرفتم. اوبر (تاکسی) به طرز عجیبی توی سانفرانسیسکو ارزون هست. من بلیت اتوبوس هم گرفته بودم اما میتونم بگم که استفاده نشد. مسیرها بیشتر 5-6 دلار بود و اکثرا هم...
-
چند ماهی که گذشت - سفر به سان فرانسیسکو 2
جمعه 27 مهر 1397 08:45
مرکز شهر یه جای موسیقی زنده گذاشته بودند و یه عده ای داشتن بالا و پایین میپریدن. برام جالب بود که دو نفر از اونا که اسمشو نبر هستن هم داشتن با هم میرقصیدن. همچین چیزی رو اصلا توی دالاس نمیبینی (مگر شب هالوین محله مخصوص خودشون). خیابون های مرکز شهر هم که قربونش برم پر از جمعیت بود. برعکس دالاس که بیشتر وقت ها مگس هم پر...
-
چند ماهی که گذشت - سفر به سان فرانسیسکو 1
جمعه 27 مهر 1397 08:32
یکی از اهداف امسال این بود که برم سان فرانسیسکو رو ببینم که بالاخره تابستون این هدف محقق شد. سانفرانسیسکو یکی از قشنگترین و گرونترین شهرهای امریکاست. تفاوت های اساسی ای که با بقیه شهر ها داشت این بود که خیابون ها اکثرا مسطح نبودند و کلی بالا و پایین داشتن. یه جاهایی من اصلا میترسیدم اینقدر که شیب زیاد بود. هوای شهر...
-
چند ماهی که گذشت - کنسرت یانی
جمعه 27 مهر 1397 08:12
یکی از دیگه از هنرمندهایی که خیلی دوستش دارم یانی هست. برای همین یه 100 دلار هزینه کردم که کنسرت اش یانی رو هم برم. امسال سالگرد کنسرت Acropolis اش بود و بیشتر آهنگ های قدیمی اش رو که میشناختم اجرا کرد. سالن Verizon هم بود که تا حالا نرفته بودم. نامردها 25 دلار پول پارکینگ گرفتن. منم تنها بودم. یعنی همه تفریحات...
-
چند ماهی که گذشت - کنسرت محسن نامجو
جمعه 27 مهر 1397 07:51
چند وقت پیش محسن نامجو آمده بود دالاس برای کنسرت و منم بلیت گرفتم رفتم. جای کنسرت یه مرکز فرهنگی توی Richardson بود که تا حالا نرفته بودم و خیابون های اطرافش هم خیلی قشنگ بودند. توی این جدیدا جزو معدود افرادی هست که بعضی کارهاشو خیلی دوست دارم. کنسرت هم خیلی خوب بود. آلبوم جدیدش که هنوز منتشر نشده بود رو اجرا کرد که...
-
چند ماهی که گذشت - دوربین جدید
جمعه 27 مهر 1397 07:43
یه دوربین عکاسی Panasonic G7 گرفتم. وای یکی از بهترین چیزایی که توی زندگیم خریدم همین دوربین هست و خیلی دوستش دارم. کلا دنیام روشن شده با عکس و فیلم هایی که میگیرم. این دوربینی هست که بیشتر یوتیوبر ها استفاده میکنن. کیفیت اش به نسبت قیمتش میتونم بگم عالیه. چون خونه ام نزدیک دریاچه هست هم خیلی از هفته ها که کاری نیست...
-
چند ماهی که گذشت - موبایل جدید
جمعه 27 مهر 1397 07:29
موبایل قبلی ام بعد از چند ماه خراب شد. وقتی کارت حافظه اشو در آوردم و گم شد. هر چی هم گشتم پیداش نکردم. خیلی به این خاطر ناراحت شدم ولی چه میشه کرد. موبایل قبلی رو از یه پاکستانیه دست دوم خریده بودم و همه چیزش خوب بود تا یه روز باتری اش خراب شد و بعد هر چی باتری گرفتم براش دیگه کار نکرد. متوجه شدم که موبایل اشکال سخت...
-
چند ماهی که گذشت
جمعه 27 مهر 1397 07:17
خب یه مدتی مریض شدم و بعدش کلی کار عقب مونده درست شد و نشد که بنویسم. چون نوشته های قدیمی جذاب نبودن گفتم یه پست بذارم و سریع چیزای جالب این چند ماه رو بنویسم تا از این به بعد به روز تر مطلب بذارم. چند تا پست آینده اتفاقات این چند ماه رو خیلی سریع میذارم.
-
جشنواره سال نو کامبوج و شهربازی (16 آپریل)
یکشنبه 8 مهر 1397 05:37
امروز صبح رفتم برای جشن سال نوی کامبوج توی یه معبد بودایی جنوب دالاس که تا حالا نرفته بود. هوا خیلی عالی بود. بر خلاف شیکاگو که واقعا سرد بود هوا این روزا بهشتی شده. بیرون پارکینگ 3 دلار گذاشته بودن اما تو هم میشد پارک کنی. داخل بوی کباب همه جا رو گرفته بود. یه دوری توی محوطه زدم و بعد رفتم سمت سن که داشتن نمایش رقص...
-
شیکاگو - بازگشت - Admiral Club
یکشنبه 8 مهر 1397 05:21
از صبح که بیدار شدم توی یه فضای سرگیجه ای بودم. انگار که مثلا دارو مصرف کرده باشم گیجم. صبح رفتیم شرکت. من میخواستم برم مرکز شهر و موزه هنر شیکاگو رو هم ببینم اما دیدم واقعا نمیتونم. هوا هم خیلی سرد بود اما چون همکار امریکایی ام و هندی ام میخواستن برن فرودگاه دیدم کار درستی نیست که برای 3-4 ساعت برم مرکز شهر. دیگه با...
-
شیکاگو - روز نهم - پیتزای Deep Dish
دوشنبه 19 شهریور 1397 08:23
امروز صبح همون صبحانه همیشگی هتل رو خوردیم و رفتیم شرکت. امروز از صبح تا عصر اون برنامه ای که قرار بود انجام بدیم رو درست کردم. عصر میخواستم برم مرکز شهر و موزه هنر شیکاگو رو ببینم که این همکار هندیم گفت که اونم میاد. با هم رفتیم هتل و وسایل رو گذاشتیم و بعد رفتیم مرکز شهر. توی راه راننده خیلی بد رانندگی میکرد. مدام...
-
شیکاگو - روز هشتم - شهر چینی ها (2)
جمعه 16 شهریور 1397 04:38
توی نقشه زده بود یه دریاچه ای نزدیک هست خواستم برم اونجا رو ببینم اما چند قدمی که از شهر چینی ها دور شدم کم کم شهر ترسناک شد. چند تا بیخانمان هم اونجا بودند. یه لحظه گفتن الانه که بریزن سرم و گوشی و زندگیمو ازم بگیرم ولی خدا رو شکر کاری نداشتن. یه کم که جلوتر رفتم دیدم گوشیم باتری زیادی نداره. ترسیدم خاموش بشه و نتونم...
-
شیکاگو - روز هشتم - شهر چینی ها
شنبه 10 شهریور 1397 05:13
ای بابا چقدر ما شیکاگو بودیم! از صبحانه یه عکس گرفتم که یادم بمونه هر روز چی خوردیم اینجا. صبحانه هر چی میخواستی میتونستی برداری اما تنوع نداشت. روز اول من ووچر ام یادم رفته بود بیارم و میگفت 16 دلار میشه اما بعدا روی اتاق هتل امون حساب کردن. امروز هم مثل بقیه روزها بود فقط هوا از صبح خیلی خوب بود. صبح یه جلسه داشتیم....