زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

جشنواره هنر Deep Ellum

آخر هفته با یه دوست آلمانی رفتم جشنواره هنر Deep Ellum. توی راه یه جای باغچه مانند دیدیم.دوستم گفت Community garden. گفتم چی هست؟ گفت یه فضای شهری رو به ساکنین اون منطقه اختصاص میدن (اجاره میدن) که خودشون بیان گل و گیاه بکارن و استفاده کنن. توی آلمان خیلی زیاده اما اینجا امریکا اولین باری هست که میبینم. فکر کردم که چقدر خوبه که ساکنین یه منطقه نسبت به جایی که زندگی میکنن احساس تعلق داشته باشن و خودشون فضای شهری رو خودشون درست کنن.

جشنواره هنر Deep Ellum خیلی خوب بود. خیلی غرفه ها اجازه عکاسی نمیدادن اما از اونایی که اجازه میدادن و دوست داشتم عکس گرفتم. این عکاسی ها رو خیلی دوست داشتم.

یه سری نقاشی هم بود که چند لایه چوب روی هم بریده شده بودند و نقاشی شده بود که دوست داشتم.






یه غرفه هم بود پر از نقاشی هایی که با مدار چاپی درست شده بودند. هیچوقت فکر نکرده بودم که میشه مدار چاپی رو تبدیل به تابلوهای هنری کرد.




چند دقیقه ای هم نشستیم و از موسیقی زنده اونجا لذت بردیم. چون یکشنبه بود من خیلی خیلی خسته بودم و رسیدم خونه دیگه هیچ انرژی ای نداشتم.





Find Your Why - چرای خود را پیدا کن و دایره طلایی - Golden Circle

هفته پیش کتاب چرای خود را پیدا کن رو خوندم. خیلی مدل کتاب هایی که دوست دارم نبود برای همین توصیه اش نمیکنم اما یه نکته خیلی جالب توی کتاب که دوست دارم در مورد اون بنویسم. کتاب بیشتری مدیریتی هست برای اینکه شرکت ها یا افراد بتونن "چرا" ی بودن خودشونو پیدا کنن و برای این کار روش هایی رو پیشنهاد میده. برای اینکه یه نفر "چرا"ی خودش رو بدونه کتاب توصیه میکنه که از یه دوست صمیمی کمک بگیرین و ازش بخواهین که توی یه جلسه که با هم میشینین نکاتی رو که براش میگین رو یادداشت کنه و بعد با صحبت متوجه بشین که چه چیزایی از نظر دیگران مهمتر هست. 


نکته جالب کتاب این بود که "چرا" ی یه نفر رو میشه با مرور گذشته اش و به هم وصل کردن خاطراتی که باعث برانگیخته شدن حس های فراموش نشدنی شدن پیدا کرد. من چون خاطرات زیاد نوشتم شاید چیزای بیشتری رو به یاد داشته باشم و برای همین وقتی این جملات رو میخوندم تمام خاطراتم از بچگی تا امروز برام مرور میشد و فکر میکردم که کجاها بوده که احساسم جوشیده و در ذهنم همیشه حک شده. شاید روش کتاب رو برای پیدا کردن "چرا" ی خودم استفاده نکردم و فکر میکنم که میدونم کی هستم و چی میخوام اما خیلی برام جالب بود که چقدر راحت میشه انسان ها رو با مرور احساساتشون شناخت. با وجود اینکه خودم رو آدم منطقی ای میدونم ولی میتونم بگم که باز بیشترین انرژی ام از احساساتم میاد و برای همین یه وقتایی حس هیچ کاری نیست اگرچه خسته نیستم و منطقی هم نیست و یه وقتایی چندبرابر روز های دیگه کار میکنم.


با این حال برای پیدا کردن "چرا" این میتونه روش خوبی باشه که آدم خاطراتی که توی ذهنش موندن رو مرور کنه و  ببینه که کجاها حس خوبی داشته و چرا اون حس رو داشته و چطور میتونه توی آینده بیشتر به اونا برسه و کجاها حس خوبی نداشته و از اونا دوری کنه. یه جورایی انگار احساسات آدم "خود" واقعی آدم رو شکل میدن.


توی گروه کتاب خوانی ای که بودیم در مورد مفهوم دایره طلایی هم صحبت شد. اینم یه مطلب دیگه در مورد توی کتاب های قبلی  همین نویسنده بود که برام جالب بود.


موضوع اینه که دایره شرکت هایی که دلیل بودنشون رو میدونن (Why) کم هستن و شرکت های  که میدونن چطوری خودشونو از بقیه متمایز کنن بیشتر (How) و شرکت هایی که چکار میکنن تقریبا همه شرکت ها رو شامل میشه (What).  اما این یک چارچوب برای انتقال پیام هم میتونه باشه. یعنی وقتی پیام از "چرا" ای صحبت میکنه  و دلایل اش رو میاره و چگونگی اش رو توضیح میده بسیار قابل درک تر و جذاب تر هست. 


فیلم Mr.Nobody

من خیلی فیلم نگاه نمیکنم اما وقتی نگاه میکنم دوست دارم که یه فیلم خیلی خوبی باشه. این چند وقت دو سه تا فیلم دیدم که تقریبا همه خوب بودن. از فیلم هایی که نگاه آدم رو به زندگی عوض میکنن بیشتر خوشم میاد.

به نظرم این فیلم برای هر کسی که یه رویا پرداز هست عالیه. بسیاری از نظریات فیزیکی و کوانتوم به شکل زیبایی به داستان های زندگی آمیخته شده و مفهوم زمان به سخره کشیده شده. وقتی که به انتهای زمان میرسی و همه چیز برعکس میشه تا به نقطه آغازین برگرده. جایی که تصمیمات زندگی اونقدری مهم نیستن که مسیر زندگی رو باید طی کرد. هر راهی و هر تصمیمی میتونه درست باشه. وقتی یه زندگی رو با دختری زندگی میکنی که دوستت نداره و وقتی یه زندگی رو با کسی زندگی میکنی که دوستت داره ولی تو دوستش نداری و وقتی عاشقی و با هم زندگی نمیکنین. آخ آنا! برای اولین بار به keyframe های زندگی فکر کردم. اینکه توی زندگی هر کسی مثل یک فیلم keyframe هایی هست که بدون توجه به اینکه چه تصمیمی میگیره به اونا میرسه و اینکه آخرش چی میشه مهم نیست.


خدا رحم کنه به حال سیل زده ها

این دو روز اخبار سیل ایران رو دنبال میکردم. مامانم اینا برای عید رفته بودن شیراز و درست شب قبل از سیل راهی تهران شدن. من ازشون خبری نداشتم  و دیروز خیلی نگران بودم تا اینکه مامانم پیام داد که همه سالم هستن. یکی از بدی های دوری از خانواده اینه که بعضی وقتا ازشون بیخبری و کاری هم از دستت بر نمیاد.  خدا رحم کنه به حال سیل زده و رحمت کنه کشته شدگان بی تدبیری مسئولین.


خیلی ناراحتم که از اینکه شاید بسیاری از این موارد قابل پیشگیری بودن. 


توی چکیده آمده که "نتایج حاکی از آن می‌باشد که با توجه به الگوی جریان شکل گرفته در سیلاب مذکور و نقشه‌های شاخص مخاطره، تخلیه کلی شهر امری ضروری به نظر می‌رسد. از طرفی با توجه به مساحت پهنه پرخطر، میزان خسارات وارده سنگین خواهد بود." یعنی حتی قبلا در موردش تحقیق هم شده و به این نتیجه رسیدن که بهتره زودتر منطقه تخلیه بشه.

یکی از تفاوت هایی که میبینم همینه که اینجا تحقیقات خیلی بیشتر به کاربرد میرسن. البته همچنان فاصله زیادی بین تحقیق و کاربرد هست اما به مراتب توجه بیشتری میشه و بسیاری از شرکت ها و دولت سرمایه گذاری زیادی برای انجام تحقیقات میکنن و از نتایجش هم استفاده میشه. امریکا هم سیل میاد و گردباد میاد و طوفان های وحشتناکی که نظیرشون کمتر جاهای دیگه مشاهده میشه اما فرق هست بین چیزی که قابل پیشگیری هست و چیزی که قابل پیش بینی نیست.

بهترین عیدی امسال

امسال شاید از کسی عیدی نگیرم اما از طرف دو تا بچه ای که توی ایران دارم نامه گرفتم و خیلی خوشحال شدم. چند سال پیش که این برنامه بنیاد کودک رو شروع کردم فکر نمیکردم که اینقدر زود بگذره. اون روزا دانشجو بودم و پول زیادی هم نداشتم اما الان اوضاع خدا رو شکر خیلی بهتره. یادمه نامه هایی که میگرفتم مدام نوشته بودن که مثلا گاز خونه خرابه یا یه چیز دیگه و همیشه انگار این بچه ها نیازمند بودن. انگار امسال برای اولین بار بود که گزارشی که گرفتم نوشته بودن که همه چیز خوبه و نیازهای زندگیشون برطرف شده. هیچی بهتر از این نیست که بچه های آدم زندگی خوبی داشته باشن.

"فصل بهار را به شما همیار گرامی تبریک عرض می کنیم. به اطلاع شما می رسانیم، ... همانند سال های قبل با مادر در منزل شخصی زندگی می کند. او پسر با استعداد و با هوشی است. رنگ آبی را به دلیل علاقمندی به تیم استقلال دوست دارد. فوتبال را در کنار درس و مدرسه با جدیت دنبال می کند. او در مدرسه تیز هوشان مشغول به تحصیل است و جزء دانش آموزان ممتاز مدرسه است. بزرگترین آرزوی شغلی ... کماندو ارتش است. او به ورزشهای رزمی نیز به همین دلیل علاقه دارد. ایشان دوست دارد برای مسافرت با مادر به کربلا رفته و درآنجا دعاگوی همیاران مهربانش باشد. در زندگی جوانمردی را از پهلوان تختی یاد گرفته و دوست دارد مانند او رفتار کند. ایشان درکلاس های کمک آموزشی ریاضی و زبان انگلیسی شرکت کرده و مادر با کمک همیار محترم هزینه این کلاس ها و شهریه مدرسه را تامین کرده است. همیار گرامی مادر آرمین برای بیماری قلبی همانند قبل تحت درمان است. او نیاز های زندگی و تحصیلی فرزندش را با کمک و یاری شما همیار گرامی تامین کرده و در حال حاضر

نیاز در زندگی آنها دیده نمی شود. همیار گرامی طبیعت مدیون بهار است زیرا سرسبزی را مجددا می بیند، ... نیز زندگی و پیشرفت خود را مدیون شما می داند زیرا آرامش را در زنگی در نبود پدر دوباره تجربه کرده است. از لطف و محبت شما کمال تشکر را داریم"



"ضمن آرزوی سلامتی دراین عید فرخنده، برای شما و خانواده محترمتان، به اطلاع شما بزرگوار می رسانیم، ... دختر مهربان و با هوشی است. ایشان از لحاظ جسمی و روحی سالم است و شاگرد ممتاز مدرسه است او در طول سال تحصیلی سرگروه آموزشی نیز بوده، ایشان به نقاشی و ورزش شنا علاقه دارد و باتوجه به سن پایین در بسیاری از کارهای منزل به مادر کمک می کند. او با کمک و حمایت شما انسان بزرگوار، مسیر منزل تا مدرسه را، با سرویس مدرسه طی می کند. مادر تنها اتاق منزل را به فرزندان اختصاص داده است او با نظم خاصی وسایل منزل را چیده است. مادر ... زنی مهربان و دلسوز است و مرتب پیگیر درس و تحصیل فرزندانش است. آنها در حیاط منزلشان تعداد اندکی گل کاشته اند و از آنها مراقبت می کنند. در حیاط منزل این خانواده علاوه بر گل، چند نخل خرما نیز وجود دارد. با توجه به خاکی بودن حیاط منزل، مادر جهت تمیز بودن حیاط قسمتی از آن را سیمان نموده تا گرد و خاک کمتری به داخل منزل وارد شود. ... با کمک و حمایت شما انسان فرهیخته نیازهای تحصیلی و زندگی خود را برطرف نموده است. این خانواده با حمایت های شما بزرگوار، آبگرمکن برای حمام خریداری نموده و سرویس بهداشتی وحمام منزل خود را تکمیل نموده اند و درب حیاط نیز تهیه کرده اند و این باعث خوشحالی این خانواده شده است. این خانواده از شما انسان بزرگوار کمال تشکر و قدردانی را دارند. همیار بزرگوار، ما هم به نوبه خود از زحمات شما انسان بزرگوار تقدیر و تشکر می کنیم"


بعضی وقتا فکر میکنم که خوشحال ترین و سعادتمندترین آدمی روی کره زمین هستم و فقط دلم میخواد بال دربیارم و پرواز کنم.