زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

تجزیه و تحلیل همه چیز

این هفته این اسلاید های خیلی جالب رو پیدا کردم. قسمت های مربوط به نسل ها مثل اسلاید 74 خیلی جالب بودند.

https://www.slideshare.net/kleinerperkins/2016-internet-trends-report


یه چیزی که خیلی توجه من رو جلب کرده اینه که چقدر این امریکایی ها همه چیز رو تجزیه و تحلیل میکنند و به آمار میکشند. یعنی برای انجام هر کاری آمارش رو کامل در میارن و با دید باز انجامش میدن. حتی در مورد آدما و رفتارشون تحلیل میکنند و بعد عمل میکنند. و اینکه چقدر تحلیل های عددی زیاد هستند. مثلا برای اینکه بگن که در آینده ماشین های هوشمند زیاد میشن میان آمار در میارن که در سالهای اخیر اینطوری رشد کرده پس میشه گفت که در آینده به این میزان رشد وجود خواهد داشت. حتی اگر چیزی ساخته نشده از روی Google trends که آمار جستجو رو میده پیش بینی میکنند که مثلا روند جستجو در مورد یک موضوع خاص رو به افزایش هست و بنابراین سرمایه گذاری توجیه مالی داره. این میزان آمار و اطلاعات در مورد همه چیز واقعا تحسین برانگیز هست.

یک روز بعد از کار در Katy Trail

امروز برای پیدا کردن خونه راهی منطقه دیگه ای شدم که نزدیک Katy Trail بود. اینجا مردم برای پیاده روی معمولا به مکان های خاصی میرن که برای همین کار هست. یعنی جای خونه عالی بود. از توی پارکینگش میشد رفت توی Katy Trail. دلم خواست که برم یه قدمی بزنم. پر آدم بود که داشتن میدویدند و یا با دوستاشون راه میرفتن. اینقدر آدم اینجا رد میشد که گفتم خدایا یعنی اینجا هم دالاسه؟ اینجا که شبیه آستین و شهرهای بزرگه. 



یعنی این منطقه فقط بهترین جایی باشه که من دوست داشته باشم زندگی کنم. هر روز میتونم اینجا راه برم و تازه به همه جای شهر نزدیکه. این مدت کلی بالا و پایین کردم که چطوری میتونم بیام این طرف اما به نتیجه نرسیدم. مشکل اصلی اینه که نه تنها اینجاها به مراتب گرونتره از محل کارم هم خیلی دوره. این اتوبان هایی هم که نزدیکش هستند هر روز ترافیک سنگین میشه. الان با محل کارم یه ربع فاصله دارم. بیام اینجاها فاصله ام بدون اتوبان میشه 40 دقیقه و از اتوبان توی شلوغی تقریبا 30-40 دقیقه راه هست و توی ساعت خلوتی 20-25 دقیقه میشه. متاسفانه ساعاتی که میخوام برم سر کار و برگردم ساعات شلوغی هست و علتش هم اینه که همه میخوان برن سرکار یا برگردن. البته مردم اینجا معمولا 1 ساعت هر روز رانندگی میکنن و از همکارام میپرسم اکثرا روزی دو ساعت توی راه هستند که بیان و برگردن اما خب من فعلا تصمیم ندارم وقتم رو اینطوری صرف کنم. با این اوصاف مثل اینکه قسمت نیست برم یه جای شهر که دوست دارم.

Party Bike دیگه چیه؟!

امشب رفتم سمت Deep Ellum تا منطقه اونجا رو هم ببینم. این چند ساله من دالاس بودم اینجا نیامده بودم. برای اولین بار یه چیزی دیدم به اسم Party Bike. یه ماشینی بود شبیه مینی بوس بود که دو طرفش رکاب بود و یه ده نفری نشسته بودن و دلخوش داشتن رکاب میزدن و میگشتن.



 این منطقه دالاس خیلی شبیه Austin بود. توش پر از آدمای عجیب و غریب هم بود. یه عکس از دور گرفتم اما درست توی عکس معلوم نیست. یه عالمه آدم با موهای سیخ سیخی و سیم کشی توی گوش و بینی اشون یه جا جمع شده بودند. یعنی من همینطوری هاج و واج داشتم نگاهشون میکردم. 

من اصلا احساس امنیت نمیکردم و بنابراین اونجا رو به سرعت ترک کردیم. 

در جستجوی خانه جدید

این روزا بعضی وقتا بعد از کار میرم محله ها و منطقه های مختلف رو ببینم شاید که خونه امو عوض کنم. آخه خونه ای که الان دارم خیلی کوچیکه. دو تا مشکل اساسی داره. یکی اینکه کوچیکه. الان که میخوام یه استدیو راه بندازم جا ندارم. همینطور مهمون دعوت کردن هم سخته چون جا ندارم. مشکل دوم اینه که از مراکز شلوغی دوره. حالا اون موقع ها هر روز میرفتم دانشگاه و مهم نبود اما الان که میرم سر کار حس میکنم که روزانه با آدمای خیلی کمی سر و کار دارم و این خیلی بده. دوست دارم یه کم سبک زندگیمو عوض کنم تا یه تنوعی حاصل بشه.

امروز رفتم Addison جایی که کار میکنم. از خیلی قبل دوست داشتم که بیام و اینجا خونه بگیرم. توی پارک یه عده ای داشتن ورزش میکردن اما خیابون ها همچنان خالی از آدم بود. این خوبه که هر روز بیام پارک و به محل کارم نزدیک باشم اما فکر نمیکنم ارزش داشته باشه که این همه هزینه کنم. حالا بگردم ببینم چی پیدا میشه.

گردو نیست که هنر معاصره

امروز داشتم نون پنیر گردو میخوردم دیدم یه گردویی خیلی عجیبه. دلم نیامد عکسش رو نگیرم. فکر کنم عین اینو توی موزه هنر قسمت افریقا دیده بودم.