زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

ترامپ

سوژه این روزای امریکا انتخابات هست و پدیده ای به نام ترامپ. تقریبا هر کسی 30 ثانیه پای حرفهای ترامپ بشینه متوجه شباهت باورنکردنی اون با رئیس جمهور اسبق ایران میشه. یعنی ورژن امریکایی احمدی نژاد. سریال friends رو که میدیدم فصل 6 اینا هست که چندین بار اسم ترامپ رو میبره. مثلا میگه ترامت رو توی آسانسور دیدم و... انگار از سالها قبل برنامه ریزی شده بوده که تو ذهن مردم اسم این بابا بره. داشتم فکر میکردم که ما دهه شصتی ها که شانس نداریم امریکا هم بریم دردسرها هم باهامون میاد. هشت سال اون بابا رو توی ایران تحمل کردیم, دیگه واقعا نمیشه ورژن امریکاییشو هشت سال اینور تحمل کرد. خدا کنه بارنی سندرز بتونه یه کاری کنه اگرنه من مستقیم بلیت میگیرم استرالیا :)

برای شغل آینده چی بخونیم و چی یاد بگیریم؟ کامپیوتر

یه زمان میگفتن کسی که زبان بلد نباشه سواد نداره. یه زمان میگفتن کسی که با کامپیوتر بلد نباشه کار کنه سواد نداره. امروز که خدا رو شکر دیگه هم یه گوشی همراه هوشمند دارن که خود کامپیوتره. امروز دیگه حرف اینه که کسی که برنامه نویسی بلد نباشه سواد نداره. چند وقت پیش داشتم اخبار رو نگاه میکردم اوباما رئیس جمهور فعلی امریکا داشت در مورد سایت code.org حرف میزد. سایتی که به بچه ها برنامه نویسی یاد میده. موسس های اصلی این سایت علی و هادی پرتوی از سرمایه گذارهای تکنولوژی امریکا هستن. 

https://www.whitehouse.gov/blog/2016/01/30/computer-science-all

بیشتر از 600000 کار مربوط به کامپیوتر پر نشده تا سال 2018 در امریکا خواهد بود که مشخصا نیازمند نیروی تحصیل کرده هست که پرش کنن. آموزش کامپیوتر از سنین پایین از مدارس اینقدر توی امریکا جدی گرفته شده و تبلیغ میشه که حدی نداره. دانشگاه ما هر تابستون و توی تعطیلات بین دو ترم برای بچه های مدرسه ای کلاس های آموزش کامپیوتر میذاره. ترم پیش رو به عنوان اینترنشیپ رفتم توی یه شرکت مربوط به سلامت. اونجا با یه شرکت کامپیوتری کار میکردن که نیروهاش از پاکستان به طور از راه دور کار میکردن.


در حال حاضر تکنولوژی توی همه زمینه ها وارد شده. حتی کشاورزی هم بدون تکنولوژی نمیشه. مثلا اینجا شرکت ها دارن کار میکنن که با drone ها (ریز چرخبال!) زمین های کشاورزی رو مانیتور کنن و آفت زدایی کنن. خب حالا شما کشاورز خوبی باش, آخرش نمیتونی با این تکنولوژی رقابت کنی.

جراحی های الان بدون دستگاه های کامپیوتری غیر ممکنه. حالا شما بهترین جراح بشو ولی باید بلد باشه با همه این دستگاه ها درست کار کنی که موفق باشی.

تقریبا همه چیز داره میره به سمت هوشمند شدن و کامپیوتری شدن و به طبع شغل های رشته های دیگه کم میشه و شغل های کامپیوتر بیشتر میشه و مزیت کار از راه دور تقریبا فقط مختص کامپیوتره. ایشالله تحریم ها که درست و حسابی برداشته شد فرصت خوبی میشه برای نیروی کار داخل که بتونه حتی یه سری کارها رو از بیرون کشور بگیره مثل نیروی کار پاکستانی اون شرکت. 


کسی که اینو میخونی:

اگر نوجوان هستی  هر چی میخواهی بخونی, اگر میخوای فردا بیکار نمونی, اگر میخوای فردا از همه رقبات یه سر و گردن بالاتر باشی, برو کامپیوتر و برنامه نویسی اشو هم یاد بگیر. حداقل بدون توش چه خبره.

اگر پدر و مادری هستین فرزندی دارین این لطف و سرمایه گذاری رو در حق بچه اتون کنین. حداقل یه اینترنت خوب در اختیارش بگذارین و هدایتش کنین که بره از سایت های آموزشی برنامه نویسی یاد بگیره. لازم نیست زور کنین کسی که علاقه داشته باشه خودش میره یاد میگیره.

اگر مسئول مملکتی هستین یه کاری کنین مدارس بتونن تدریس کامپیوتر رو جدی شروع کنن.


لازم نیست میلیون میلیون خرج یادگیری کنین. هزار تا سایت آموزش مجانی مثل udacity هست که میتونید استفاده کنید. امیدوارم چند سال دیگه امثال علی و هادی پرتوی توی ایران اینقدر زیاد بشن که ایران رو تبدیل به یه قطب تکنولوژی کنن.

بزرگترین مشکلات زندگی من (3)

یک مشکل دیگه ای که تا حالا ندیدم کس دیگه ای داشته باشه مسئله حس ششم هست. بعضی وقتا حس ششم من اینقدر قوی کار میکنه که برام مشکلات عدیده ای رو به وجود میاره. مثلا یادتونه سال اول دانشگاه با اون استاده چه مشکلی پیش آمد؟ بدون اینکه دیده باشمش از روی عکسش حتی میتونستم بفهمم چقدر این آدم خودخواه و برام دردسر درست میکنه. یا مثلا قرار بود بریم خونه یکی از بچه ها و از قبل از اینکه بریم خونه اش از توی ماشین حس کردم که این آدمی که میریم خونه اش اصلا از نظر شخصیتی با من سازگار نیست و وقتی رسیدیم اونجا دقیقا همین بود. دوستای من متعجب بودن که چرا من اینقدر با کسی که خیلی هم نمیشناسم اینقدر سرد و جدی برخورد میکنم اما من نمیتونستم دلیلی داشته باشم. تا جایی که با دیگران صحبت کردم همه کمابیش همچین حس هایی رو دارن و تنها چیزی که در مورد من هست اینه که این خیلی شدیدتر و دقیقتر هست. یعنی خیلی کم پیش بیاد (شاید تا حالا اصلا پیش نیامده باشه) که اشتباهی شده باشه.

مشکلی که پیش میاد اینه که از دیدگاه کسانی که بدخواهت هستن مورد قضاوت بد قرار میگیری و حتی دوستات هم نمیفهمن چرا با یه نفر که خیلی هم نمیشناسی خوب نیستی. 

مشکل دوم که مشکل اصلیه اینه که کسی که دوستش داری رو از اولش میدونی و اون دلیلی برای محبت و توجه تو نمیبینه و این ممکنه غیرصادقانه تلقی بشه و یا ممکنه باعث بشه طرف راحت نباشه دیگه و بارها شده برخورد بسیار گرم من از روی حس خوبی که از یه نفر گرفتم که برای اولین بار دیدمش باعث شده که اون از من فاصله بگیره.

مثل بقیه مشکلات این یه خوبی هایی هم داره. اینکه خیلی وقتا از قبلش میدونی که طرفت چه برخوردی باهات داره و آیا دوستته و یا اینکه بدخواهته باعث میشه که وقت و انرژی کمتری بذاری برای کسانی که ارزش ندارن و وقت بیشتری بذاری برای کسانی که میشناسی.

راه حل: ندارم بازم. یه مدت کلا اینو گذاشتم کنار تا جایی که به طور کامل این حس رو از دست دادم. بعد از یه مدت کوتاه حس کردم که یه super power رو از دست دادم! بعد به بعضی ها نزدیک شدم که خوب نبودن. دیدم اینطوری اصلا به دردسرش نمی ارزه. بعدش باز تصمیم گرفتم که این حس رو داشته باشم. تنها کاری که الان میکنم اینه که سعی میکنم با کسی که میدونم باهام خوبه از اولش خیلی گرم و صمیمی برخورد نکنم.

جواب 90 درصد سئوالایی که برام با ایمیل میاد یا پیام خصوصی میذارین

هر دفعه که میام یه چیزی بنویسم یه تعدادی پیام تکراری گرفتم که اونا رو جواب میدم دیگه نمیرسم بنویسم. دوست من اگر میخوای چیزی بپرسی  اول فکر کن ببین من میتونم جواب بدم یا نه.

مثلا شانس ادمیشنم معدل X لیسانس معدل Y فوق  توی یه رشته ای که من اسمشم نشنیدم چقدره؟ چه میدونم خب. هزار نفر مثل شما. ببین نمره جی آر ای تافلت چند میشه و... هر جی بالاتر بهتر شانست هم بیشتر. قبلا هم گفتم.

یا مثلا کجای لس آنجلس خونه بگیرم؟ چه میدونم بابا. من اصلا اونجا زندگی نکردم بدونم چی به کجاست.

یا مثلا از چه راهی با شما ارتباط برقرار کنم؟ از همین راهی که اینو نوشتی خب ارتباط برقرار کن.

یا مثلا این شماره منه به من زنگ بزنید ازتون مشورت بگیرم؟ برادر من, خواهر من بنده مشاور تلفنی خصوصی که نیستم از اینجا زنگ بزنم به شما یکساعت دونه دونه بگی مثل معدل لیسانسم اینه.بعد برسیم به این نقطه که جی آر ای نداری یا مثلا رشته اتونو نمیدونم یا مثلا هزار تا سئوال تکراری که جواباش توی بلاگ هست رو بخوام یکی یکی خصوصی جواب بدم.

یا مثلا شما ووچر gre اشتباهی خریدم میخوام بفروشم. آخه من چه کمکی میتونم کنم. خرید فروش ووچر که نمیکنم.

یا مثلا امریکا خوبه یا نه؟ عجب بابا. چه میدونم. برای یکی خوبه برای یکی نیست. تا خوب چی تعریف بشه.

تبلیغات وب سایت های دیگه هم دوست ندارم بذارم. اینجا بلاگ شخصیه. نظرات و تجربیات شخصی خودمو توش مینویسم. اگر یه بلاگی یه مطلبی چیزی خودم خونده باشم دوست داشته باشم میذارم اگر نه شرمنده ام.

بازم بود الان یادم نمیاد. امیدوارم دیگه از این چیزا نگیرم و اگر بگیرم دیگه جواب نمیدم.