زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

همش دارم تز مینویسم :)

یه مدت زیادیه که نرسیدم بنویسم. یه کم بنویسم که چه اتفاقاتی افتاده. ترم پیش رفتم کارآموزی (internship) توی یه شرکت امریکایی برای کار. اون یه داستان طولانی خودش داره که شاید یه بار در موردش بنویسم. اون ترم خیلی فشار کار و استرس زیاد بود. من حتی نمیتونستم بعد از کار برم ورزش اینقدر که خسته میشدم و کل آخر هفته ها رو میخوابیدم. غذا هم دیگه نمیتونستم درست کنم و هر روز هم که نمیشد غذای بیرون رو خورد. این شد که اون مدت تغذیه ام به هم خورد و بدنم به شدت ضعیف شد. همون موقع ها سرمای شدیدی خوردم ولی مجبور بودم که برم سر کار. این شد که نزدیک یک ماه و نیمی مریض بودم و شاید اینم بی تاثیر نبود. خلاصه ترم که تموم شد تصمیم گرفتم که فقط پارت تایم بمونم چون شرایطش اصلا برام راضی کننده نبود ولی اونا هم گفتن که ما فقط فول تایم میخوایم و من برگشتم دانشگاه که تزم رو بنویسم و تموم کنم. برگشتم هم باز سرما خوردم و این دفعه سینوس هام هم چرک کرد و یه دو ماهی قشنگ مریض بودم و خوب نمیشدم.

این ترم هم یه مدت زیادی دنبال راه های اقامت بودم و دنبال کار میگشتم و مقاله هامو رو پابلیش کردم و الانم دارم تزم رو مینویسم. برای تابستون فاند ندارم و باید بتونم هر چی زودتر تزم رو تموم کنم که برم دنبال کار بگردم. هنوز نمیدونم تابستون فارغ التحصیل میشم یا نه ولی اگر کار پیدا کنم حتما فارغ التحصیل میشم. اینه که حتما باید تزم رو تموم کرده باشم. این روزا از صبح میام کتابخونه میشینم تا شب تا تزم رو بنویسم. از اونجایی که نوشتن تز کار خسته کننده ای هست خیلی سریع جلو نمیره. تا الان 83 صفحه شده ولی خیلی هاش هم صفحه خالی هست و فقط عنوان ها رو گذاشتم تا بدونم چی باید بنویسم و استادم گفته باید حتما 120 صفحه باشه. خودم فکر کنم 10 روز دیگه کار داشته باشه تا بتونم تمومش کنم. 

در کنارش هم دارم فکر میکنم که برای آینده چکار کنم اما نگرانی خاصی ندارم. چون با تخصص من کار پیدا کردن سخت نیست ولی خب باید یه جایی برم که بتونم با خیال راحت کار کنم. شرکتی که کارآموزی بودم مثلا جای مناسبی برای من نبود. به علاوه وقتی اینترنشنال هستی و اقامت میخوای پیدا کردن کار خیلی سختتر میشه. خیلی جاها اصلا باهات تماس نمیگیرن و یا وقتی میفهمن که اینترنشنال هستی میرن و دیگه پیداشون نمیشه. یه شرکتی هم بود که با شرکت ما کار میکرد اون چند بار به استادم گفته که از من بپرسه میرم باهاشون کار کنم یا نه. من رزومه امو براشون فرستادم ولی هنوز مصاحبه ای نکردم.

خودم دارم فکر میکنم که برم کالیفرنیا سمت سانفرانسیسکو ولی میترسم که زندگی اونجا خوب نباشه برام. دیگه به دالاس عادت کردم. الانم یه زندگی خیلی خوبی دارم. باز جا به جا شدن و رفتم یه جایی که آینده اش معلوم نیست چطوریه یه کم نگران کننده است برام. آخر این ماه بعد از اینکه تزم رو نوشتم میخوام حتما یه سر برم اونجا ببینم چطوریه. دیروز چند ساعت داشتم قیمت خونه و زندگی رو اینجا و اونجا چک میکردم. دالاس خیلی راحتتر میشه زندگی تشکیل داد چون قیمت خونه کمه. کلی دوست و آشنا اینجا دارم و خلاصه زندگی خیلی خوش میگذره. ولی خب کار توی کالیفرنیا بیشتره. آب و هوای اونجا هم که فوق العاده است و احتمالا کلی آدم همفکر پیدا میکنم. میدونم اگر الان نرم شاید دیگه هیچوقت نرم اونجا. خلاصه آدم یه فکرایی داره.

حداقل خدا شکر تا اینجا برای تز دکترام اصلا اذیت نشدم. یادمه برای تز فوق لیسانس گریه ام در آمده بود. هم فوق تایم کار میکردم و هم باید کلی مینوشتم و آخرشم چون فرمتش رو درست نکرده بود نزدیک 250 صفحه نوشته بودم! الان این 80 صفحه رو بی زحمت نوشتم (کپی پیست مقاله هامه!) و باید یه کم توضیح و تفصیلش بدم و یه کم هم از ریسرچش مونده که همین ماه باید تمومش کنم. یه دستی سر و گوشش بکشم تموم میشه. بعدم میام دانشگاه اینترنت بازی هم میکنم و تفریحی تز هم مینویسم. با این حال اگر تمومش کنم آزاد میشم که برم مسافرت تا یه کاری بگیرم. تزم تموم بشه احتمال زیاد دیگه وقتم آزاد تره تا بیشتر بنویسم.