زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

جاده

کنار استخر نشستم و روی تاب لم دادم. چه خونه قشنگی ایه اینجا. زمستونه ولی هوا خیلی خوبه. انگار نه انگار که هفته پیش داشتم توی سیاتل یخ میزدم. شاید اگر زودتر آمده بودم لس آنجلس یه خونه اینطوری خریده بودم. چه فایده اینم که داره طلاق میگیره. پنج سال پیش ازدواج کرده بود با یه دختر خوشکل ایرانی که همه خانواده اش هم اینجا هستن و تحصیل کرده ان. بعد از چند سال دیده دیگه نمیتونه باهاش زندگی کنه و تموم. حالا باید خونه و همه چیز رو بفروشن و خرج وکیل و طلاق کنن. همسن منه ولی میگه که دوباره به نقطه صفر رسیده. دختره حاضر نیست که رضایت بده و میخواد تا جایی که میشه ماجرا رو طول بده و هر دفعه هم یه دردسری براش درست میکنه و کلی باید خرج وکیل کنن.


بعضی وقتا حس میکنم آدما زندگی ای که من میخواستم رو زندگی کردن ولی به جایی رسیدن که حاضر نیستم به هیچ قیمتی به اونجا برسم و تجربه اش کنم. میگفت که شانس آورده که بچه نداره وگرنه تا آخر عمر باید با همچین آدمی در ارتباط می بود. الان فقط باید دو سال و نیم ماهی 3500 دلار اینطورا بهش بده و همه دارایی هاشونو بفروشن و نصف کنن و شاید بعد از همه خرج ها هیچی براش نمونه. واقعا سخته کسی که عاشقش بودی و باهاش ازدواج کردی حالا بزرگترین دشمن ات باشه و بخواد تا جایی که میتونه تو رو اذیت کنه. نه من حاضر نیستم همچین زندگی ای رو تجربه کنم.


فکر کردم ماشینو بذارم اینجا پیشش هم دردسر میشه که دوباره برگردم.  ممکنه وسط زمستون هم باشه و دیگه نتونم کاری کنم. از لس آنجلس تا دالاس رو رانندگی کردم. جاده خشک و بی آب و علفی بود. حتی تا ساعت ها شهرهای کوچیک و بزرگ هم بین راه دیده نمیشد.


به ته جاده نگاه میکردم. جاده صاف صاف بود عین نقاشی های پرستکتیو. تنها سواری توی جاده ماشین من بود که از لاین سمت چپ از همه کامیون های لاین سمت راست سبقت میگرفتم. ماشین رو روی کروز کنترل گذاشته بودم و محو جاده بودم. چه حس عجیبی. ماشین خودش میره و من تماشاچی هستم. انگار که هیپنوتیز شده بودم. جاده منو مسحور خودش کرده بود.

از آهنگ های تکراری خسته شدم. برگشتم ببینم یه لیست بهتری پیدا میکنم یا نه. دیدم یه جا نوشته Forgotten Favorites (دوست داشتنی های فراموش شده). همینو انتخاب کردم. با خودم گفتم باید خوب باشه که آهنگ هایی که دوست داشتم و یادم رفته رو دوباره بشنوم. وای اصلا یادم نیست آخرین بار اینو کی شنیدم. این یکی رو. یادش بخیر میرفتم سر کار اینو توی ماشین میشنیدم... این آهنگه آشناست. یادم رفته ولی. کی بود؟ All I know is morning when I woke... باورم نمیشه. این آهنگه. اون دو تا بچه...

من باید خیلی باهوش باشم که همه حس های خوبم رو توی این آهنگ ها ذخیره کردم تا یه روزی بتونم دوباره احساسم رو برگردونم... نه بابا اتفاقا خیلی هم ساده بودی که فکر میکردی هیچ چیزی برای تو ناممکن نیست. اینم خدا میخواسته و به خاطر قلب پاک اون روزها...


- آخه من باید چکار میکردم؟

- تو خودت میدونی. چند بار میپرسی؟ چند بار باید بهت بگم و میگفتم؟

-  گفتی؟ آره گفتی... ولی چطوری؟

- یادته اون روز که گفتم از اینجا باید بپری؟

- آره ولی میترسیدم. الانم میترسم. نمیتونم بپرم. میفتم. افتادم قبلا. ببین همه جام زخمی و شکسته

- باید میپریدی. الان هم خودت میدونی باید چکار کنی

- نه نمیدونم. تو رو خدا بهم بگو

- واقعا نمیدونی؟

- (سرم رو میندازم پایین) چرا میدونم. صد بار گفتی ولی نمیتونم. در توان من نیست. میترسم

- راهش همونه فقط. راه دیگه ای نداره. نترس و بپر

- نابود میشم. همین چیزی هم که ازم مونده از بین میره

- خود دانی...


-------


کجا رفتی؟ چرا ساکت شدی؟ حالا چکار کنم؟ واقعا باید بپرم؟ آخه چطوری؟ من که اصلا بال ندارم. زیرش آبه یعنی؟ بیفتم کی منو میگیره؟ من که کسی رو ندارم دیگه. اصلا اون بالا اکسیژن هست؟ نمیشد برم زیر خاک راحت بشم؟ 

خب ببین هم میخوای پرواز کنی و هم میترسی که بپری. نمیشه که. 

بذار یه کم فکر کنم. اگر بپرم... 

بابا بس کن فکر کنم فکر کنم. این چیزا که مهندسی نیست که بشینی تحلیل کنی. یه بار میپری فوقش میفتی. 

میفتم؟ آره میفتم. من همش دارم میفتم. برای همینم میترسم.

باید به ترس ات غلبه کنی و نذاری شکست ات بده

نظرات 6 + ارسال نظر
... جمعه 6 بهمن 1402 ساعت 17:36

ایشون فکر کنم درآمدشون از خانمشون بیشتر بوده، کلا بعد از طلاق اونی که درآمدش خیلی بیشتر بوده باید نفقه بده حتی اگر خانم باشه. آمریکا همینه. برای همین میگن پری ناپ یا در انتخاب خودتون دقت کنین. باید به جای نگاه کردن به خانواده تحصیلکرده و این مسائل باید رو خود شخص بیشتر زوم کرد. ازدواج سنتی بوده؟

بله درسته. خانمش کار نمیکرده و درآمدی نداشته.
والا دیگه نمیدونم ازدواج سنتی چیه. نه هم دانشگاهی بودن.

ابرام دوشنبه 4 دی 1402 ساعت 05:46

وودی جون از این قوانین بیشتر بزار.
یه سوال تو یه فسمت گفتی دخترا قبول نمیکنن پری ناپ رو؟؟ توضیح تونستی بده!
یعنی اینکه یه رابطه رو دختره بدون "ازدواج" قبول نمیکنه؟؟ یعنی شما رو میخاد تا وقتی که ازدواج کنی؟؟؟ و به طبع اون پول بیاد وسط!!!

من خودمم خیلی در مورد قوانین نمیدونم. همینقدر میدونم که دوستام تجربه کردن. نه خیلی ها هستن رابطه دارن ولی اکثر دخترا هم دنبال ازدواج کردن هستن تا یه رابطه کوتاه مدت. بعضی ایرانی ها حتی ازدواج ایرانی هم میخوان

صادق پنج‌شنبه 30 آذر 1402 ساعت 10:58

درود بر وودی

پس بلخره به همونجای قبلی که باهاش راحت بودی رسیدی... دالاس. امیدوارم دوباره به ماجراجویی‌هات در امریکا با انرژی ادامه بدی


وودی این پاراگرافای آخرت چه حالی بود! فکر کنم قشنگ میخواستی اون حس سرگیجگی که تو پست‌های قبلی اشاره کرده بودی رو هم ما به عنوان مخاطبت تجربه کنیم.
یاد رمان خشم و هیاهو افتادم

درود. ببینیم که خدا چی میخواد. 2023 از 2022 هم غیرمنتظره تر بود

حسین سه‌شنبه 28 آذر 1402 ساعت 12:59

من تقریبا تمام پست های این وبلاگ و وبلاگ قبلی رو خوندم (گمونم بیشتر از ۸ سال میشه که وبلاگت رو چک می کنم) و می دونم چقدر کار درست و خوبی. امیدوارم بزودی حال دلت خوب بشه و قدم تو راهی برداری که ازش لذت ببری.

لطف دارین

Z دوشنبه 27 آذر 1402 ساعت 21:58

امروز من توی بیمارستان خانوم بارداری بستری کردم که اون یکی پسرش ازش جدا نمیشد و آخرش با قول کارتون جداش کردم، به پیشنهاد خودش اسباب بازی ها رو خواست و من رو لپتابم باز کردم براش ، وودی رو که دیدم یاد تو افتادم و اومدم دیدم پست جدیدی داری ، دلیل داشت این اسم رو برای خودت انتخاب کردی؟ شخصیتت شبیه بوده ؟

خب چرا دختر همچین کاری میکنه؟ بحث دوست داشتن است یا چزاندن ؟
نصف کردن دارایی ها میتونه خوب باشه ... وودی این نصف کردن برای مونث هم حساب میشه؟ یعنی دارایی زن هم نصف میشه؟ در جمهوری اسلامی فقط برای مرد محسوب میشه و برای زن نیست و من خودم به عنوان یه زن با این جای موضوع مخالفم...
راستی وودی اگه دو تا ایرانی با هم در خارج از ایران ازدواج کنند مثل شرایط ایران است؟ یعنی رن برای گرفتن حق و حقوقش باید رسما در دفترخانه ثبت کنه که حق طلاق و حق اشتغال و خروج از کشور و اینا دست خود زن باشه؟ یکی از ناعادلانه ترین و بی اساس ترین منطق های ازدواج در ایران این حق و حقوق هاست که چرا باید بره زیر دست یک مرد...

۲۳ سالم بود همچین حرف هایی به یکی میزدم برگشت گفت بپر بچه جون، گفتم اگه غرق شم ؟ گفت اون وقت اسمش رو بذار نادانی ، گاها برای زندگی لازمه... من نپریدم و پشیمانم زیاد ، لااقل اگر می پریدم یا میشد یا نمیشد اما ترسیدم الان هم ترسو ام کلا هرچی سنم میره بالا ترسوتر میشم نو جوانی هایم اوج بی پروایی هایم بود،
پریدن شما بهر چی است رو نمی دونم ولی بپر. شاید از سر ذوق بال در بیاری، شاید هم با سر بیفتی تو آب ، شاید خرد شی ولی نمی میری...
تو شجاع پسر ، یه استاد نورو داشتیم میگفت ترس نشانه سلامت لیمبیک، میگفت با همین یه جمله جلو برید تو زندگی ...
وودی هنوز ترجیحت بر کار نکردنه؟

چرا یک زندگی ساکن رو انتخاب نمیکنی؟ مثلا خانه ای بخری یا اجاره و صبح بری روتین ورزش کنی و بعد برای خودت صبحانه خوب بچینی و کار کنی و تفریح و رابطه و سفر و اینا؟ زندگی بدون سکونت هیجان انگیزه ولی بعد یه مدت اذیت میکنه البته این نظر منه...
مغزم خسته است و سوال زیاد پرسیدم!

حالا من در مورد اسم یه چیزی گذاشتم دیگه دیتیل نپرسین. قبلا ولی نوشته بودم

دختره به خاطر چزاندن هست بیشتر. وگرنه وقتی یکی تموم میشه دیگه تموم شده دیگه و دردسر درست کردن چه فایده.
نصف کردن برای مرد و زن هست فرقی نمیکنه. هر چیزی که بعد از ازدواج خریده باشن یا هر مالی که کسب کرده باشن نصف میشه. اینجا قوانین برعکس ایران خیلی به نفع خانم هاست. بله مثل ایران باید برن ثبت کنن ولی حقوق زن خیلی بیشتر و بالاتر هست و تقریبا همه چیزایی که گفتین دست زن هست.

ترجیحم بر کار کردنه ولی الان آخر سال هست و سخت میشه کار گرفت. باید تا دو سه هفته دیگه صبر کنم تا این تعطیلات ها تموم بشن.
آره روتین خوبه. میخواستم برم کالیفرنیا زندگی کنم اما هزینه های زندگی خیلی بالاست. منتظر بودم شرکتمون یه پولی بگیره تا خیالم راحت بشه. دیگه خیلی طول کشید... حالا ببینم اوضاع کار چی میشه

سلام دوشنبه 27 آذر 1402 ساعت 13:13

این قضیه طلاق و اینای امریکا و کانادا و... کلا بعضی وقتا بهش فکر میکنم کلا باعث میشه بیخیال ازدواج شم خیلی مرد رو تحت فشار قرار میدن و زندگیش رو تباه میکنن حالا تصور کن زنت حتی خیانت هم کرده باشه و این بلا سرت بیاد بازم واقعا افسرده کننده اس

آره اینجا یه چیزی هست به اسم prenub و postnum که شرایط قرارداد رو مشخص میکنن که مرد هم ضرر نکنه ولی همه دخترها هم زیر بار این قرارداد ها نمیرن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد