زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

این مدتی که گذشت

این روزگار ما هم داستانی شده. هر وقت برنامه ریزی میکنم یه چیزی پیش میاد و خرابش میکنه. امیدوارم که دیگه این اتفاق نیفته. کلی مطلب نوشتم که منتشر اش نکردم. نمیدونم شاید چون زمانی که میخوام بیام اینجا بنویسم و عکس ها رو بذارم خیلی بیشتره اما میخوام که هر هفته یه مقداری منتشر کنم.

مهمترین چیزی که این مدت پیش آمد این سرگیجه و خستگی مفرط بود. یه مدتی مجبور شدم یه تیم رو توی هند مدیریت کنم و کارهام یه دفعه سه برابر شدن. این شد که هر روز با دو سه تا لیوان قهوه سر کردم و شبها هم 4-5 ساعتی بیشتر نمی‌خوابیدم. بعد از سه هفته دیگه قهوه هم جواب نمی‌داد و بدنم به شدت ضعیف شد. دو روز شنبه و یکشنبه رو تقریبا خوابیدم اما دوشنبه همچنان خستگی و کوفتگی رو داشتم. یه نگاهی کردم دیدم یه مدتی حتی قرص های ویتامین ام رو هم نخوردم و شاید یکی از دلایل اش هم همین بود که یه دفعه بدنم افت کرد. یه روز با مدیرم صحبت کردم و گفتم دیگه واقعا نمیتونم اینطوری ادامه بدم. خدا رو شکر هفته بعد تیم ها رو عوض کردن و منم خودم رو انداختم توی یه تیمی که دیگه نخوام با تیم توی هند کار کنم که هر روز باید صبح زود بیدار بشم و شب ها هم کارهاشونو چک کنم. 

به جاش از من خواستن که برای یه گواهی (Certificate) کاری مطالعه کنم و این روزا خیلی از وقتم هدر میره برای اون گواهی. شرکت هم بالاخره این I-140 رو دوشنبه برام فایل کرد که تا یکی دو هفته دیگه جوابش میاد و خدا کنه مشکلی براش پیش نیاد. هفته پیش یه مسابقه توی این شرکت مشتری شرکت ما بود که خیلی ها شرکت کرده بودن. منم شرکت کرده بودم اما هم تیمی هام خیلی ضعیف بودن و با این وجود مسابقه رو برنده شدیم و از نظر کاری برام خیلی خوب شد چون دیگه تقریبا همه توی شرکت منو میشناسم.

یه مدت هم روی خرید خونه و یا سرمایه گذاری توی چیزای دیگه مثلا خرید کسب و کار و ... وقت گذاشتم که به نتیجه ای نرسید. یعنی 60 هزار دلاری که این مدت پس انداز کردم به اندازه ای که میخوام نیست که بشه یه سرمایه گذاری خوب کرد. میخواستم بذارم برای پول پیش یه خونه اما وقتی حساب کتاب کردم دیدم که سود وامی که میگیرم و مالیات خونه خیلی بیشتر از چیزی میشه که ارزش داشته باشه با این پول الان خونه بگیرم. این شد که تصمیم گرفتم صبر کنم. شاید بتونم یه مدت دیگه یه آپارتمان بگیرم اما اونم مطمئن نیستم چون جایی که زندگی میکنم با اجاره ای که میدم واقعا خوبه. حق شارژ ماهیانه آپارتمان + مالیات خونه و بیمه تقریبا با اجاره ای که الان میدم برابر میشه با این تفاوت که الان دارم بهترین جایی که دوست دارم زندگی میکنم ولی نمیتونم هیچ آپارتمانی رو اینجاها بخرم که همین حدود در بیاد.

از اون روز یه کم زندگی متعادل تر شده. اما این مدت برنامه ورزش ام درست شده و تقریبا هر روز دارم میرم ورزش و هر روز هم سعی میکنم به اندازه کافی غذا بخورم و اگر بشه خوب هم بخوابم. برای کارهای شرکت هم دیگه مثل قبل از جون مایه نمیذارم و یه جواریی دارم آروم باهاش سر میکنم و هر روز یه کمی از کار رو انجام میدم و به خودم فشار نمیارم. از نظر انرژی همچنان مشکل دارم و روزایی که قرص های B12 رو نمیخورم حس میکنم که زود خسته میشم. برای هفته دیگه دکتر وقت گرفتم که یه چکاپ دیگه کنم. باورم نمیشه که یکسال از اون موقع میگذره و من دارم این قرص ها رو میخورم و خوب نشدم. این مدت ریزش موهام هم چندین برابر قبل شده و از این بابت اصلا خوشحال نیستم. 

در کل از عملکرد این ماه ام به نسبت کل سال خیلی راضی ام. هم تونستم مسافرت برم و هم برای کارهای شرکت خودم یک قدم های مثبتی بردارم و هم کتاب های خیلی شیرین و خوبی خوندم و کلی چیزای خوب یاد گرفتم و هم برنامه زندگی مخصوصا ورزش ام خیلی مرتب شده و ... 

آخر این ماه یه برنامه ریزی میکنم برای 3 ماه آینده. اینطوری سه ماه سه ماه برنامه ریختن خیلی بهتره. آدم میتونه برنامه اشو عوض کنه.