-
کارتون های مورد علاقه من
سهشنبه 24 آذر 1394 08:48
یکی از خوانندگان بلاگ نظر داده بود که توی صدا و سیما کار میکنن و خواستن که اگر کسی پیشنهادی داره در مورد برنامه های کودک مطرح کنن. خواستم من نظرمو به صورت یه پست بنویسم. نظر شخصی من اینه که بهتر برنامه های عروسکی و آموزشی کم بشه و به جاش سه دسته کارتون بیشتر بشه: 1- کارتون هایی که مفاهیم عمقی تر و بنیادی تری رو هدف...
-
تحلیل تاریخ رو باید شنید
چهارشنبه 27 آبان 1394 07:24
چند وقت پیش یه سخنرانی ای در مورد پیدایش داعش بودم. کسی که صحبت میکرد خیلی جالب اتفاقات تاریخی رو کنار هم میچید و تحلیل میکرد که چطوری حتی پیدایش داعش قابل پیش بینی بوده. برای اولین بار فهمیدم که بالاخره این تاریخ به چه دردی میخوره. یاد تاریخ مدرسه امون افتادم. معلم تاریخ میامد و میگفت سلسله قاجاریه چه سالی سقوط کرد و...
-
افسانه توشیشان
چهارشنبه 27 آبان 1394 06:55
یکی از کارتون هایی که توی بچگی خیلی برام جالب بود یه کارتون ژاپنی بود به اسم افسانه توشیشان. بعضی وقتا فکر میکنم زمان ما چه کارتون های قشنگی میذاشتن. یه مدتی میخواستم برم صدا و سیما اعتراض کنم که بابا چقدر از این برنامه های عروسکی مسخره درست میکنین که هیچ محتوایی هم توش نیست. بعد دیدم که کاری از دست من بر نمیاد. داشتم...
-
ثروت ارزش یا ضد ارزش
پنجشنبه 14 آبان 1394 08:18
یه چیزی که میرسی امریکا و تعجب میکنی اینه که چقدر مردم اینجا به پول و ثروت اهمیت میدن. چیزی که ما کلا بد میدونیم و حتی بهش میگیم مادی گرایی و در مقابل معنویات قرارش میدیم. اولش فکر میکنی که اوه اینا چقدر ماده پرست هستن اما بعد که چند سالی باهاشون زندگی میکنی میبینی که ریشه های فرهنگی شون فرق میکنه. ثروت توی امریکا یه...
-
علم بهتر است یا ثروت
پنجشنبه 14 آبان 1394 08:18
معلم میاد توی کلاس. کلاس انشاست دوباره. بعضی ها اصلا گوش نمیدن. آخه این انشا به چه دردی میخوره؟ معلم بزرگ پای تخته مینویسه: "علم بهتر است یا ثروت" بعد با چوبش محکم سه بار به تخته می کوبه و میگه "این موضوع انشا برای هفته دیگه است" همینطوری به تخته نگاه میکنم و فکر میکنم آخه این یعنی چی؟ همینطوری توی...
-
شرمنده ام خیلی مریض بودم
چهارشنبه 6 آبان 1394 06:06
این سه سالی که امریکا آمده بودم مریض نشده بودم تا یک ماه پیش که یه مریضی خیلی شدیدی گرفتم. نمیدونم سرما خوردگی بود یا هر چی بود نمیدونم اما کوفتگی اش کلا هیچ انرژی ای برام نذاشته بود. بعدم که درگیر مسائل شخصی بودم و هستم و نرسیدم خلاصه هیچی بنویسم. اون مطالب مربوط به تفکر منتقدانه رو هم نرسیدم تکمیل کنم حالا باید...
-
فستیوال رنسانس - قسمت هفتم و آخر
دوشنبه 16 شهریور 1394 02:00
یه نمایش دیگه هم رفتیم با بازی با کارد بود. اولش خودشون دو تا بودند. بعد یه دختری رو از بین تماشاچیا بلند کردند که بیاد بایسته و به سمتش چاقو پرت کنن که اطرافش بخوره. دختره از ترس زحله ترک شده بود. ولی خب همه چیز به خیر و خوشی گذشت. وسایل بازی هم برای بچه ها به سبک قدیمی بود! مثل یه جایی که بچه ها رو سوار کره اسب و...
-
فستیوال رنسانس - قسمت ششم
دوشنبه 16 شهریور 1394 01:45
بعد رفتیم و یه نمایش دیگه رو نگاه کردیم. یکی بود که با شلاق و آتیش کارای سرگرم کننده ای میکرد. بعد از نمایش من راه افتادم که تنهایی بقیه جاها رو ببینم. کلا محیط اش رو خیلی دوست داشتم. یکی از نمایش ها مثل نمایشهای توی ایران بود که مثلا یه پهلونی میامد و زنجیر پاره میکرد. داشتم فکر میکردم که حتی توی فرهنگ های مختلف هم...
-
فستیوال رنسانس - قسمت پنجم
دوشنبه 9 شهریور 1394 07:08
بعد از اون نوبت نمایش راهپیمایی بود. همه اونایی که لباس های قرون وسطایی داشتند از یه مسیری راه میرفتن که دیگران نگاهشون کنن. انقدر لباس ها رنگارنگ و قشنگ بودند که یه برنامه ای که قبل از رفتن به نظر خسته کننده میامد, یکی از جالب ترین برنامه ها شد به نظر من. انگار که توی یه شهر قدیمی شاه قراره بیاد و همه پیش روی شاه...
-
فستیوال رنسانس - قسمت چهارم
دوشنبه 9 شهریور 1394 07:05
یه جایی هم بود که قلعه وحشت داشت دیگه ما ترسیدیم بریم! یه سری نمایش ها هم مخصوص بچه ها بود. مثل یه نمایش شلیک توپ قرون وسطایی. طرف نیم ساعت بازار گرمی کرد که این توپ نمیدونم قلعه رو خراب میکنه و چکار میکنه و ... و همه بچه ها میخ نشسته بودند که ببینن شلیک اون توپه چطوری یه مجسمه رو نابود میکنه. آخرش هم یه توپ الکی پرت...
-
فستیوال رنسانس - قسمت سوم
دوشنبه 26 مرداد 1394 06:18
گوشه گوشه های اونجا افرادی بودند که نمایش اجرا میکردند. به پیشنهاد دوستان رفتیم برای تماشای یکی از نمایش ها. نمایش ها مثل یک قسمت از سیرک بود و یک نفر یا دو نفر حرکات آکروباتیک انجام میدادند و یا مثلا کارهای جالبی مثل پرت کردن چاقو و بازی با آتش و ... میکردند. نمایش ها رایگان بودند ولی بعد از نمایش از تماشاگرها خواسته...
-
فستیوال رنسانس - قسمت دوم
دوشنبه 26 مرداد 1394 06:18
بالاخره در رو باز کردند و مردم به صف وارد شدند. وقتی داخل شدم خیلی جالب بود. اصلا باورم نمیشد. یک قلعه اندازه یک محله کامل رو سبک قدیم درست کرده بودند. انگار توی فیلم ها و توی بازی ها بودیم. لباس های عجیب و غریب مردم هم دیگه خودش یه جذابیت دیگه ای زده بود. اولین چیزی که جلب توجه میکرد صدای مردی بود که نون میفروخت و هر...
-
فستیوال رنسانس - قسمت اول
دوشنبه 26 مرداد 1394 06:13
مطالب مربوط به تفکر منتقدانه بیشتر از چیزی شد که فکر میکردم و اگر بخوام خلاصه اش کنم فکر کنم یه قسمتی اش از بین میره. اینه که گفتم یه کم زنگ تفریح باشه. یکی از چیزای خیلی جالبی که توی امریکا دیدم اینه که مردم کلا دل خوشی دارن. همه میدونیم که صنعت سرگرمی ( entertainment ) یکی از بزرگترین صنایع امریکاست. چند وقت پیش چند...
-
محرم راز
یکشنبه 18 مرداد 1394 06:48
گذر کردم ز میخانه شبی را بدیدم عاشقی لرزان تنی را بپرسیدم ز احوال نذارش چرا گشته چنین آشفته حالش چه رفته بر تو ای شیخ کرامات چنین وارسته ای فارغ ز حالات دمی رقصان شوی گاهی نشینی گهی خندان گهی گریان چونینی به تلخی خنده ای بر لب نهادی فسرده آهی از دل بر گشادی رسیده عمر من بر نیمه خویش ندیدم محرمی جز سینه خویش که حسرت...
-
تفکر منتقدانه (Critical Thinking) - قسمت ششم - یک پس رفت و نه یک پیشرفت!
دوشنبه 12 مرداد 1394 08:14
به نظر من تفکر منتقدانه یک روش پیشرفته تر ذهنی نیست و بلکه یک روش بازگشت به عقب برای مغز هست برای کاهش اشتباهات. It's not a upgrade, it's a downgrade. مغز یک مکانیزم بسیار پیچیده برای فیلتر کردن همه چیز داره. برای اینکه پردازش ها رو آسون تر کنه یک سری اعمال تکراری رو حذف میکنه تا سریعتر و با زحمت کمتری عمل کنه. وقتی...
-
تفکر منتقدانه (Critical Thinking) - قسمت پنجم - رد, قبول, نه رد و نه قبول
جمعه 26 تیر 1394 10:14
نسبت به هر نظر یا هر موضوع عقلانی انسان میتونه سه حالت داشته باشه. یکی اینکه اون موضوع رو قبول کنه. دوم اینکه موضوع رو رد کنه. سوم اینکه نه قبول کنه و نه رد کنه. دو مورد اولی خیلی واضحه اما مورد سوم ممکنه عجیب به نظر برسه. یعنی چی نه قبول کنه و نه رد کنه؟ ابن سینا میگه کسی که موضوعی رو بدون دلیل قبول کنه از فطرت...
-
تفکر منتقدانه (Critical Thinking) - قسمت چهارم - دو جمله به ظاهر متناقض میتونن خلاف هم نباشند.
جمعه 26 تیر 1394 09:35
یک بحثی میخوام کنم در مورد تناقض. خب منطقا وقتی دو تا جمله عین هم باشن تناقضی نداریم. مثلا دو جمله "انسان با فهم و شعور است" و "انسان با فهم و شعور است." به هر کسی بگید میگه که این دو اصلا یک جمله هستند و تناقضی نیست. اما به محض اینکه دو جمله متفاوت میشن ممکنه فکر کنیم تناقض دارند. مثلا بذارید ادعا...
-
تفکر منتقدانه (Critical Thinking) - قسمت سوم - سلسله نتایج میتونن غلط باشن
دوشنبه 22 تیر 1394 09:28
معمولا در یک بحث نمیشه همه مسائل رو از اول بررسی کرد. در واقع ما سلسله ای از نتایج داریم که در کنار هم قرار میگیرند و هر کدام در سطح خودشون قرار گرفتند. هر کدوم از این نتایج رو من یک سطح میگم. مثلا فرض کنیم که موضوع بحث مسئله نبوت باشه و یکی قائل به نبوت باشه. کسی که نظر مخالف داره نمیتونه بیاد در سطح وجود خدا بحث...
-
تفکر منتقدانه (Critical Thinking) - قسمت دوم - همه نتیجه گیری ها میتونن غلط باشن!
دوشنبه 22 تیر 1394 06:37
خب توی قسمت قبل گفتیم که هر گزاره ای که مبهم باشه میشه از تعبیری کرد که نشون بده اون گزاره درست نیست چون لحاظ کردن همه شرایط و موضوعات در یک گزاره ناممکن هست. سه تا مورد اصلی هم گفتیم که عبارتند از گوینده, موضوع, شرایط. همه نتیجه گیری ها یک مبنایی دارند (ground) که با توجه به نکته قبل میشه گفت که هر نتیجه ای که از هر...
-
تفکر منتقدانه (Critical Thinking) - قسمت اول - احتمال غلط بودن هر گزاره مبهم
دوشنبه 22 تیر 1394 06:23
من موضوع رو کلا خیلی ساده کردم. این پست یک دریا توی یک قطره هست. یعنی فشرده و چکیده بسیاری از مسائل رو نوشتم. با وجود اینکه زبانش ساده هست اما برای درکش شاید باید مدت ها بهش فکر کنید تا به عمقش برسین. برای همین اگر دوست داشته باشین چند بار بخونین سعی کنید با خوندن یا شنیدن حرفای دیگران تحلیلش کنید. اول اینکه بذارید...
-
تفکر منتقدانه (Critical Thinking) - مقدمه و هشدار
دوشنبه 8 تیر 1394 02:20
چند تا پست میخوام بنویسم در مورد تفکر منتقدانه. مطالبی که میخوام بنویسم خیلی سنگینه و الان چند وقته دارم فکر میکنم چطوری بنویسیمشون که درکش راحت باشه. داشتم این مطالب رو قبل از بسته شدن بلاگ قبلی آماده میکردم که نشد دیگه. امروز خیلی کاملتر و پخته تر میخوام بنویسمشون. میدونم بعضی از کسانی که این بلاگ رو میخونن سن کمی...
-
نتایج بازی
سهشنبه 19 خرداد 1394 20:15
خب نوشتم که توی بازی چه اتفاقاتی افتاد. دوست دارم الان یه کم در مورد نکاتی بنویسم که میشد از این بازی نتیجه گرفت. نکته: خواهرم کامپیوتر خریده بود برای خونه و میخواست کار پیدا کنه کارهای بهتری رو زودتر پیدا میکرد! نکته اینکه برای پیشرفت توی زندگی نباید توی بعضی چیزا صرف جویی کرد از جمله ابزار کار و وسیله های رسیدن...
-
3 روز زندگی در The SIMS قسمت سوم و آخر
چهارشنبه 6 خرداد 1394 05:21
یه پارتی دیگه گذاشتم و این بار خونه رو تزیین کردم و ضبط هم خریدم و همکارامو گفتم که دوباره بیان. این پارتی خیلی بهتر از قبلی شد. حداقل یه عده ای راضی بود. شاید بهترین پارتی نبود اما کلی بهمون خوش گذشت. دختره رو هم بردم کنار ضبط ای که خریده بودم و کلی خوشحالی کردیم! همون شب کلی باهاش حرف زدم و روابطمون تقریبا به سر حد...
-
سه روز زندگی در The Sims قسمت دوم
چهارشنبه 6 خرداد 1394 05:20
یه خونه کوچیکی توی یه جای دنج شهر گرفتم. فاصله اش با مرکز شهر زیاد بود اما خب دیگه خونه ارزونی بود و نمیخواستم همه سرمایه اولیه امو بدم برای خونه. وسیله هم در حد ضروریات زندگی توش بود و خلاصه از خونه ام راضی بودم. اولین چیزی که میخواستم کار بود. روزنامه چی هر روز روزنامه رو میاورد دم در و توش دنبال کار میگشتم. هر روز...
-
سه روز زندگی در The Sims
یکشنبه 3 خرداد 1394 11:13
یکی از بازی هایی که به نظر من هر کسی باید توی زندگیش حداقل یکبار هم که شده انجام بده بازی Sims هست. درسته که این بازی برای بچه ها ساخته شده و بیشتر به نظر جنبه سرگرمی داره ولی از یه دیدگاه دیگه این بازی یه شبیه سازی زندگی هست. اون روزا که داشتم جی آر ای میخوندم سه روز کلا درس و ... رو گذاشتم کنار و این بازی رو بازی...
-
ببخشید اگر نمیرسم
یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 03:38
یکی از دوستان ناراحت شده بودن که چرا جواب نظرات رو نمیدم. گفتم روشن بنویسم که خدایی نکرده کسی از ما دلگیر نباشه. واقعیتش اینه که من خیلی وقتم پر هست و سخت برسم که حتی مطلب برای بلاگم بنویسم و نمیرسم که جواب همه نظرات رو بدم ولو در حد یک کلمه باشه. از این بابت شرمنده ام. اما سعی میکنم جواب همه سئوالات رو بدم تا روزی که...
-
از سعدی دور شدیم
چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 02:55
امروز روز بزرگداشت سعدیه. البته وقتی میری خارج از کشور دیگه تقویم ایران فراموشت میشه ولی خب اینقدر توی جاهای مختلف دیدم نوشتن که منم یادم آمد و گفتم شاید بد نباشه یه چیزی بنویسم. امروز از هر بزرگ و کوچکی توی ایران بخواهی که اسم چند تا شاعر رو بگه سعدی اولی یا دومی یا سومیه. میشه گفت همه به گوششون خورده ولی از همونا...
-
ظاهر بینی و تقیلد خلاف موفقیته
یکشنبه 23 فروردین 1394 21:40
یادم میاد بچه که بودیم این روش تقلب نویسی رو اختراع کرده بودم و قبل از امتحانا همه مطالب رو اینطوری خلاصه میکردم و مینوشتم میبردم تا سر جلسه. همیشه هم نمره ام نوزده بیست میشد. یه همکلاسی ای داشتیم که چند بار این برگه رو دست من دید و بنده خدا فکر میکرد که من تقلب میکنم که نمره ام خوب میشه. البته بالاخره متوجه شد که من...
-
تقلب نویسی و نقاشی کوچیک
شنبه 22 فروردین 1394 05:44
یکی از روش هایی که هر دانش آموز یا دانشجویی باید بدونه تقلب نویسی هست. من فکر میکردم این روش رو خودم اختراع کردم تا اینکه وقتی با بچه های دیگه صحبت میکردم متوجه شدم که خیلی ها از این روش استفاده میکنن. بعدها متوجه شدم حتی در دانشگاه های خارج از کشور هم این روش خیلی رایج هست. البته هنوز خیلی ها بلد نیستن. خودم اینجا به...
-
فرق بزرگ نظام آموزشی امریکا با ایران
دوشنبه 17 فروردین 1394 07:40
یه چیزی که از ترم اول از تفاوت نظام آموزشی امریکا تقریبا همه کسانی که ایران درس خوندن متوجه میشن اینه که اینجا یه کاری میکنن که درس رو یاد بگیری و نمره خودت رو بگیری. چیزی به اسم خوندن شب امتحان اصلا معنی نداره و کار یادگیری توی کل ترم پخش شده. من یکی از درس هامو مثال میزنم که ترم اول داشتم. برای این درس ما 7 سری...