زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

روزا تند تند میگذرن

اصلا باورم نمیشه که اینطور زود میگذره. یک هفته دیگه باید این خونه ای که هستم رو ترک کنم و هنوز جایی رو پیدا نکردم. میخواستم برگردم دالاس و یه دکتری چیزی برم ولی دیگه اونجا ماشین ندارم فکر نکنم برم. دوست دارم برای عید خانواده امو ببرم ارمنستان. شاید یه سری هم به ایران بزنم. اینقدر زود میگذره که آدم نمیدونم چکار باید کنه. انگار همین هفته پیش بود که آمدم کالیفرنیا.

پروژه ای که روش کار میکنم یه روند خیلی کندی ای رو تا اینجا داشته. سعی کردم توی این کار یه عالمه چیزای جدید هم یاد بگیرم که علت اصلی کندی کار هست. الان فکر میکنم که شاید بهتر بود که از چیزایی که بلد بودم استفاده میکردم که زودتر کار جلو بره. احتمالا تا اول دسامبر میرسه به جایی که میخوام و بعدش میرم دنبال کار مشاوره ای کردن. نمیدونم که چقدر واقع بینانه دارم فکر میکنم. اینقدر تمرکز لیزری گذاشتم روی این کار که حتی کارهای دیگه ای که میخواستم بکنم رو هم نکردم.

به زندگی اینجا هم عادت کردم. زندگی خوبیه ولی به هر کسی که میگم میگه لس آنجلس بهتره. یادم سال اول هم که رفته بودم اونجا لس آنجلس رو خیلی دوست داشتم مخصوصا اون تپه های هالیوود و کوه هاش رو.

الان یک هفته ای میشه که دارم میگردم که یه جای خوبی برای زندگی اونجا پیدا کنم ولی هنوز پیدا نکردم. دوست دارم یه جایی مستقل برای خودم باشه و دیگه یه اتاق توی یه خونه نباشه. این مدت خیلی اینطوری زندگی کردم. دلم برای زندگی که قبلا توی دالاس داشتم تنگ شده. اینکه خونه برای خودم بود و هر چند وقت یکبار همه دوستامو دعوت میکردم که بیان خونه من. خونه من یه جورایی پذیرایی سرا برای همه مهمونی ها بود. الان دو سال و نیمی هست که خونه هم ندارم.

نظرات 5 + ارسال نظر
سلام دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت 19:39

میخوام خیلی مودبانه بگم ولی نمیشه والا هر کی هر جا توی هر موقعیتی هر سبک زندگی هر درامدی چه‌تنهاش چه شلوغ باشه دورش و هر چی باشه در کل زندگیت..... به هر حال روزای بگایی برای همه هست و وجود داره تقصیر هر عاملی ک میخواییم بزاریم بزاریم ولی ادم بدون دغدغه و بدون درد وجود نداره و یه پارتی از ادم بودنه ک یه زمان هایی با کله میخوری زمین حالا چه روحی و یا چه فیزیکی ضربه های جسمی و مالی و... میبینه ادم و هی میچرخه این چرخه تا زندگی تموم شه فقط باید حواسمون باشه زیادی high نباشیم توی خوشی ها و بی دقتی کنیم توی تصمیماتمون و زیادی down نباشه روحیمون توی ناراختی ها تا اذیت کنیم خودمون رو و تصمیمات و فکر های منفی داغونمون کنن پس هر سربالایی سر پایینی هست پس هر سر پایینی سربالایی هست همین

بله دقیقا همینطوره. زندگی بالا و پایین داره دیگه

زری.. دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت 17:46

من فکر میکنم اونطرف آدم تلاش کنه میتونه امیدوار باشه پیشرفت کنه، اما اینجا تلاش‌هات فقط برای اینه که دست و پا بزنی که فرو نروی:(

حسین دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت 14:56

من برای پروژه های که open-ended هستن یه روش دارم به اسم learning-on-demand که همونطور که اسمش مشخصه فقط اونقدری در مورد چیزای جدید یاد میگیرم که لازمه (مثلا کدی که می خوام اجرا شه!) بعدا میشه برگشت و بهینه کرد کارا رو.

آره همینه. الان با ChatGPT خیلی راحت میشه این کارو کرد

Za دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت 12:18

من از اون بلاگ قبلیت خوندم و دنبالت کردم ، به نظرم مهاجرت برات سود زیاد داشته مثلا شخصیتی که در بلاگ قبلی داشتی با این وودی خیلی فرق کرده ، درسته سن هم تاثیر داره ولی محیط هم تاثیر بسزایی داره... من ذره ای وطن پرست نیستم و هیچ هم دین دار نیستم و خیلی هم با وجود یا عدم وجود آن یکتا درگیر بودم و هستم ولی همه شان به کنار نبودن در خاورمیانه خودش یه امتیاز میتونه باشه ... یکی توییت زده بود یه طرف دنیای خدا در حال آماده شدن برای هالووین هست و طرف دیگر پیروان موسی و عیسی و محمد به جون هم افتاده اند...
هرگز ترسی از مرگ و این ها نداشتم خودم نه یک بار نه دوبار بلکه ده ها بار برام پیش اومده که چه آدم هایی رو احیا کردم ولی بعضی ها برنگشتند؛ زیر دستم مردند و من هنوز به این موضوع عادت نکرده ام و عین موریانه دائما فکر میکنم که مبادا اشتباهی کردم و مردند ...
اما از این زندگی نکردن هیچ خوشم نمیاد( زنده بودن با زندگی کردن فرق داره، حداقل من اینطوری فکر میکنم. )
از بچه ها خوشم نمیاد و خودم هم بچگی دلچسبی نداشتم ولی خیلی غمگینم برای هر بچه ای سر افکار و عقاید دیگران جانشان رو از دست میدهند چه در فلسطین باشند، چه در اسراییل و چه آرمیتا هایی باشند که با پای خود میروند بیرون اما با برانکارد بر می‌گردند...
راستی وودی بعد اعتراضات پارسال برای به ایران آمدن بیشتر فکر کن تا مبادا مشکلی ناخواسته برات ایجاد کنند!

بله شخصیتم خیلی عوض شده و خودم دوست دارم و فکر میکنم که بهتر شدم. با این حال فکر میکنم که اگر ایران هم بودم خیلی عوض میشدم چون بیشترش رو مدیون کتاب ها و مقالاتی میدونم که خوندم. اگرچه دسترسی به بعضی از اونا توی ایران راحت نیست.
راست میگین باید بیشتر در مورد آمدن فکر کنم. دوست ندارم برام دردسری درست بشه

. دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت 08:37

نمی دونم مهاجرت برات چه دستاوردی داشته... به نظر میاد روز به روز کیفیت زندگیت و حال روحیت افت کرده...

زندگی آدما فراز و نشیب داره. چه مهاجرت کنن و چه نکنن.
سالهای اول مهاجرت من مثل یه رویا بودن پس مهاجرت باعث افزایش کیفیت زندگی و حال روحیم بود
چند سال اخیر به خاطر گرین کارت (همون مهاجرت) و البته covid کیفیت زندگیم پایین آمده و حال روحیم هم خراب شده. یه مقداری هم مشکلات هورمونی که شاید سرچشمه اش هم همون استرس بوده. خودم فکر میکنم اگر covid نبود و همه چیز روال قبلی زندگیم بود به این نقطه نرسیده بودم.
در هر صورت چند ماهی هست که بیشتر روزا خیلی خوبم و حتی روزای خیلی خوشحال هم اخیرا داشتم. ظاهرا نشیب داره تموم میشه و دوباره برمیگردم به فراز
امیدوارم جواب سئوالتونو داده باشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد