زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

حمله تروریستی بیولوژیک به بچه های مدرسه ای و میمون و نردبان و موز

ده سال پیش طالبان یا گروه های وابسته بچه های مدرسه ای رو مسموم کردن. اول که طالبان خواست بیاد گفت که تحصیل برای دختران منعی نداره اما وقتی آمدن کم کم همه اون قوانین متحجرانه اسلام رو مو به مو پیاده کردن. هر روزی که میگذره ایران بیشتر به افغانستان زیر سلطه طالبان شبیه میشه. 



داستان آزمایش میمون و موز

یه داستان معروف هست به آزمایش میمون ها و موز بالای نردبان. خلاصه اش اینه که پنج تا میمون رو توی قفس میذارن و یه موز هم بالای یه نرده بان. هر وقت میمونی بالای نردبان میره روی همه اشون آب سرد میپاشن. میمون ها متوجه میشن و از اون به بعد هر میمونی که میخواسته بره بالای نردبان رو کتک میزدن. بعد از مدتی یکی از میمون ها رو عوض میکنن. میمون جدید که میخواسته بره بالای نردبان کتک میخوره. یکی  یکی همه میمون ها رو عوض میکنن اینقدری که میمون های جدید حتی یکبار هم تجربه آب سرد رو نداشتن اما بازم هر کسی که میخواسته بره بالای نردبان رو کتک میزدن.

چه بخواهیم و چه نخواهیم ما اسیر این بدن هستیم که یه تاریخچه ای توی DNA اش ثبت شده. خیلی چیزها هستن که بدون اینکه بدونیم خواسته یا ناخواسته توسط مغز ما ضبط میشن و تبدیل به یه الگو (pattern) میشن و ناخودآگاه اجراشون میکنیم. مثلا کسی به ما یاد نداد که وقتی یه چیزی داغ هست اگر دست بزنیم باید دستمون رو سریع بکشیم اما ناخودآگاه میدونستیم یا یاد گرفتیم. غربی ها بهش میگن reptilian brain یا مغز خزنده ای (خزندگان در حیوانات مثل مار) یعنی مغزی که از ماقبل تاریخ سیم کشی شده و بر اساس کنش و واکنش عمل میکنه.

به نظر من اونایی که بچه ها رو توی مدارس مسموم میکنن قصد دارن که همین الگو رو توی ذهن ها به طور ناخودآگاه  جا بندازن. اینکه اعتراض شما عواقبی داره. شاید ذهن تحلیلگر نتونه این رابطه رو برقرار کنه چون دلیل منطقی ای وجود نداره اما مغزی که بر اساس کنش و واکنش عمل میکنه به طور ناخودآگاه این الگو رو برقرار میکنه. این الگوهای به ظاهر بی ربط بیشتر شبیه موز بالای نردبان هستن باعث ترس های بی دلیل (phobia) میشن. این البته نه فقط برای کسانی که مسموم میشن بلکه برای هر کسی که خبرش رو هم میشنوه به طور ناخودآگاه تاثیرگذاره. تنها راه خنثی کردن این ترس آگاهی از مقصود کسی که این کارو میکنه (توی آزمایش آگاهی میمون ها از وجود دانشمندان و مقصود اونها) و استفاده از مغز تحلیلگر برای کنترل مغز خزنده ایه تا اون سیم کشی توی ذهن برقرار نشه. از این دست مسائل زیاد هست.

متاسفانه فکر میکنم که هرچقدر اسیدپاش های اصفهان و جاهای دیگه پیدا شدن عوامل مسمومیت این بچه های معصوم هم پیدا میشن. من دوست دارم بهش بگم حمله تروریستی بیولوژیک. تروریستی چون باعث هراس افکنی میشه (terror به معنی ایجاد ترس و هراس هست) و بیولوژیک چون از گازهای مسموم کننده استفاده میکنن. حتی یکی از مدارس مدرسه ای بود که خواهرم سالها پیش اونجا درس خونده بود و چه روزایی بود که من هر روز میرفتم دنبالش که اتفاقی براش نیفته. امروز که هر روز خبر مسمومیت یه مدرسه رو میشنوم از ته دل آرزو میکنم که خدا شر این قوم ظالمین رو از سر مردم ما کم کنه.

نظرات 3 + ارسال نظر
زری.. پنج‌شنبه 25 اسفند 1401 ساعت 13:21

با متنتون موافقم، اما واقعا ماها بعنوان آدم‌های عادی چکار میتونیم بکنیم؟ اینها یه عده بیمار سادیسمی هستن که با هر خشونتی بیشتر لذت میبرند و یه مرحله شدیدترش میکنند:(

وقتی کلی به موضوع نگاه کنیم که چکار میشه کرد هیچ کاری نمیشه کرد ولی اگر هر کسی باید به نوبه خودش در حد توان خودش یه کاری کنه خودش میشه جواب سئوال شما

امان از این زندگی که روز به روز مشکلاتش بیشتر میشه. من کلاس نهم هستم دانش آموز رشت.
مدرسه ما اسمش میرزا کوچک خانه و اگه سرچش کنید می‌بینید جای خوبی نیست...امروز فرداست توش بمب بندازن من امروز و هفته پیش مدرسه نرفتم و چندتا امتحانمو ندادم.( مثل خیلی از دوستام) چون از جونم میترسم. این الان امنیته؟
خارجیا میرم مدرسه به فکر پیشرفتن ما باید مراقب باشیم نمی‌ریم

متاسفم واقعا آقا سینا. از دست من و امثال من هم کاری بر نمیاد. تنها راه اینه که مردم متحد بشن و ساده نگذرن

Za پنج‌شنبه 11 اسفند 1401 ساعت 23:36

مثتل جالبی زدید یادمه تو دبیرستان به این رفتار میمون که میره بالا تا موز رو برداره می گفتیم حل مسئله و تشویق یا تنبیه شون که موجب شکل گیری یه رفتار متناسب با موقعیت میشه رو میگفتیم شرطی شدن فعال که بهترین مثالش جعبه اسکینر است ... اگه اونا تنبیه می کنند که ما ناخوداگاه بترسیم و عقب بکشیم ، میشه با تشویق هایی هم بیشتر حق خواهی کنیم... اما مشکل اینجاست که حتی اون مردی هم که اعتراض میکنه ته مغزش خودشو نسبت به زن بالاتر می دونه ، مشکل از ریشه جامعه است باید اموزش و پرورش نسل تغییر کنه ، خیلی خوشم میاد از پسر های اواخر دهه هفتاد و هشتادی ها چون واقعا به زن رو جنس مقابل نمی دونند ، من بارها به واسطه شغلم باهاشون برخورد داشتم افکارشون بعضا خیلی خوب بود به ویژه نسبت به نسل دهه شصت و اوایل هفتاد ...
شاید من اشتباه فکر می‌کنم اما از نوشته هاتون در طول بلاگ تون احساس میکنم شما هم افکار ته مغزتون دارید که مرد رو برتر از زن میدونین ... برام خیلی عجیبه چرا باید یه زن توی جامعه فقط به خاطر داشتن رحم خواسته بشه ( اینو میگم چون این مسمومیت ها از اذر بوده و الان خیلی اشکار شده چون اون موقع درگیر اعتراضات بود و توی این مسمومیت ها من تو بیمارستان بودم حجمی زیاد دانش اموز دختر اوردند و جالب بود یه گروه بسیجی طور دانشگاه میگفتند این گاز ها برای اینه که دختران در اینده توانایی چند قلو زایی داشته باشند و جمعیت کشور جوان بشه یعنی من نمی دونستم سرمو به کدوم دیوار بکوبم )
علت اینا هم مشخصه فقط گردن نمی گیرند ... امیدوارم ادامه ندن و در اینده نسل دختر رو مجبور به ترک تحصیل نکنند ، چون متاسفانه هر سازی میزنند ما ها از ترس جونمون می رقصیم.

ببخشید زیاد شد ، درد و دل حسابش کنید.

مرسی که نظر گذاشتین.
توی پرانتز بگم که اعتقادی ندارم تا مرد از زن برتر هست اگرچه دین مبین بعضی از آقایون ایجاب میکنه که باشه.
نمیدونستم که این داستان مسمومیت ها قدیمی تر از این روزاست. واقعا چکار میکنن که یه عده ای اینقدر بی مغز بار میان که حتی انسانیت خودشونو زیرپا میذارن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد