زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

یک شب تا صبح مستند هویدا

تقریبا ده روزی میشه که شب ها خوابم نمیبره. نمیدونم این به خاطر آمدن به این خونه جدید هست یا چیز دیگه. جمعه اصلا خوب نبودم و تنونستم کار کنم و تقریبا کل روز رو بین خواب و بیداری بودم. دیگه شب خوابم نبرد. همینطوری داشتم کارهای خودم رو انجام میدادم که ساعت حدودای 3 بود که آمدم از یوتیوب یه آهنگی بذارم که توجهم جلب شد به مستند هویدا. جدید هم بود. کنجکاوی ام برانگیخته شد که من هیچی از شخصیتش نمیدونم. دیدم یک ساعته فکر کردم که یک ربع اولش رو نگاه میکنم و اگر خوب بود بقیه اشو بعدا میبینم. شروع که کردم دیدم خیلی خوبه. کلی عکس ها و فیلم های قدیمی که تا حالا به چشمم هم نخورده بود. یه قسمت از تاریخ معاصر ایران که هیچی ازش نمیدونستم اونم با عکس ها و فیلم های واقعی.


اینقدر جذب شدم که تا خود صبح مثل یه مارتون فیلم دیدن همه قسمت هاشو نگاه کردم. تعبیر دیگری از زمان شاه ایران بود که انگار هیچی ازش نمیدونستم. هویدا بسیار شخصیت جالبی بود. کسی که از کودکی در فرهنگ های مختلف بزرگ شده بود. آدمی بسیار تحصیلکرده که توانایی جمع کرد نیروهای متخصص و انجام کار داشت. همیشه برام سئوال بود که چطوری شاه ایران تونسته بود توی این مدت کم این همه پیشرفت در کشور به وجود بیاره و بالاخره جواب این سئوالم رو پیدا کردم. در واقع هویدا بود که به خاطر دانشی که داشت و وطن پرستی اش و تیم قوی اجرایی ای که تشکیل داده بود تونسته بود این تحولات رو به وجود بیاره. فردی که شاید توی دربار شاه هم کم نظیر یا بی نظیر بود. البته برنامه های درآمدزایی نفتی شاه هم بی تاثیر نبود که با تاسیس اوپک و آوردن پول نفت توی کشور برنامه های توسعه خوبی رو در نظر داشت ولی قبل از هویدا هیچکدوم از برنامه ها به اهداف تعیین شده اشون نرسیده بودن. در واقع باید بیشتر اعتبار پیشرفت کشور رو به هویدا و نه خانواده پهلوی داد. البته قبول میکنم که میشه گفت همشون یه تیم بودن و این نتیجه کار تیمی بوده. بالاخره سیاست خارجی شاه بی تاثیر نبوده.


زمان هویدا درآمد سرانه متوسط ایرانی ها از 110 دلار به 2000 دلار میرسه که رقم خیلی بالایی برای یه کشور با اون شرایط حساب میشه و اینها هم همه مدیون تیمی هست که صنایع و زیرساخت ها رو به وجود آوردن. هویدا حتی برای خودش هم چیزی برنداشته بود و به یه پیکان و به قول شاه یه لونه مرغ هم برای زندگی راضی بود. اگرچه مستند به نظر من خیلی یک طرفه میگه که تغییر رفتاری هویدا و عشق به قدرت باعث خراب شدن کارها شد ولی من ندیدم دلیل معتبری رو بیاره که واقعا هویدا برای در دست داشتن قدرت فسادی رو مرتکب شده باشه. من بیشتر فکر میکنم که به خاطر اصولی که بهش پایبند بود از جمله حمایت از شاه مسیر نادرستی رو رفت.

برای من همیشه سئوال بود که اگر زمان شاه اینقدر پیشرفت حاصل شده بود چرا مردم انقلاب کردن. توی این مستند بالاخره جواب این سئوال رو از زبان شاه پیدا کردم. کسی که بدون شک بیشترین اشراف رو به مسائل اون روز داشته خود شاه بوده. میگه: "پیشرفت بیش از حد, قدرت خرید بیش از حد, کمبود اقلام مصرفی, تورم و اشتباهات دولت در بلندپروازی و شاید باید به مردم توجه بیشتری میشد و ترکیبی از چیزهای مختلف".


به نظر میرسه که شاه ایران همونطور که آبادانی آورده بود خودش هم باعث تخریب شده بود. جایی که درآمد نفتی بسیار بالاتر رفته بود, سرازیر کردن نقدینگی به اقتصاد باعث تورم شده و تورم نارضایتی ایجاد کرده بود. نمودارها رو که میدیدم سال 1977 تورم (یکسال قبل انقلاب اسلامی) تورم به 30 درصد میرسه. سالهای قبلش هم تقریبا 10 درصد بوده که در مقایسه با اولای دولت هویدا هیچ تورمی نبوده. البته جمهوری اسلامی هم در طی بیشتر از چهل سال هیچوقت نتونسته تورم رو (حتی با تغییر تعریف و ...) به پایینتر از 10 درصد برسونه. یعنی قیمت ها و تورم اون موقع در مقایسه با تورم الان هیچی نبوده. اشتباه بزرگ هویدا این بود که به اقتصاددان هایی که میگفتن این حجم از نقدینگی تورم ایجاد میکنه گوش نداد و حرف شاه رو اطاعت کرد. اینجاست که میبینی حکومت های دیکتاتوری یا سلطنه چطوری به کشور ضربه میزنن. البته در وطن دوستی شاه ایران شکی نیست. بدون شک میخواسته که کشور با سرعتی بالاتر از اون ده سال اول هویدا پیشرفت کنه که حتی تورم هم در حد کشورهایی مثل امریکا بود.



https://www.macrotrends.net/countries/IRN/iran/inflation-rate-cpi

نمودار تورم ایران نشون میده که چطوری در عرض یکسال قبل از انقلاب تورم به 30 درصد رسید و نارضایتی رو افزایش داد. شاید با یه سیاست درست اقتصادی میشد تورم رو کنترل کرد و باز به نزدیک 2 درصد رسوند. یه دلیل تورم ایران تورم امریکا در سالهای قبل هم هست.


نمودار تورم امریکا هم نشون میده که از چند سال قبل از انقلاب اسلامی (سال 1974) تورم رشد میکنه. یکی از عوامل اصلی اش هم قیمت نفت یا حامل های انرژی بوده. تورم حتی به 13 درصد هم میرسه که در تاریخ امریکا بی سابقه بوده. شواهد نشون میده که جیمی کارتر رئیس جمهور وقت امریکا روی این موضوع حساس بوده و چون نمیتونسته مستقیما کاری کنه شروع به تبلیغ بر علیه وضعیت "حقوق بشر" ایران میکنه. اینطوری میشه که اصلا حقوق بشر میشه دغدغه امریکا برای ایران. البته شهادت هایی هم وجود داره که دولت کارتر پشت پرده دنبال جایگزینی شاه با شخصی مثل آقای خمینی بوده تا بتونه نفت ایران رو در تسلط خودش بگیره. این میشه که دولت های غربی هم پشت شاه رو خالی میکنن. در واقع مسئله اقتصاد جهانی بوده. تورم توی سال 1980 یه پیک توی امریکا میزنه و از اون به بعد تا همین پارسال به سطح بسیار پایینی میرسه.

تورم همیشه روی ضعیفترین قشر جامعه تاثیر بیشتری میذاره. مثلا کسی که خونه داره خونه اش گرون میشه چون ارزش پول میاد پایین ولی ضرری نمیکنه. اجاره بیشتری میگیره برای خونه اش و بقیه سرمایه (assets) هایی که داره. ولی اون کسی که سرمایه ای نداره بیشتر بهش فشار میاد. حتی وارن بافت هم پارسال در مورد تورم در امریکا هشدار داده بود که تورم باعث سقوط بسیاری از امپراتوری ها شده یعنی با زبون بی زبونی گفته بود که اگر کنترل نشه معلوم نیست چه بلایی سر امریکا بیاد. آمار جرم و جنایت هم توی همین مدتی که تورم امریکا بالا رفته بیداد میکنه. الان مطبوعات کمتر میگن چون تورم در حال پایین آمدنه ولی همچنان خیلی بالاست. یعنی میگم حتی کشوری که اقتصاد اول دنیاست از تورم در امان نیست چه برسه به حکومت نوپای شاه که تازه برای اولین بار اندکی شکوفایی اقتصادی رو تجربه میکرد.


اینطوری میشه که تورم رو به افزایش اون موقع نارضایتی زیادی ایجاد میکنه مخصوصا توی قشر پایین جامعه یعنی قشر دوزاری. اونا هم میشن یک گروه مخالف شاه. کشورهای خارجی هم بدشون نمیاد که یه گروه کم سواد جای تیم تحصیل کرده شاه رو بگیره و اینطوری میشه که به طور نامحسوس از طریق رسانه ها (مخصوصا بی بی سی) به نارضایتی ها دامن میزنن. قشر دوزاری از دو نظر نارضایتی داشتن. یکی از نظر تورم و پیشرفت اقتصادی چون وضعیت اینا بهتر که نشده بود هیچی بدتر هم شده بود. یکی هم از بابت تجدد و مدرنیزه که باعث کاهش نفوذ و تاثیر اینا شده بود. برای همین شروع به تبلیغ علیه شاه و رادیکالیزه کردن اوضاع  به اسم اسلام  میکنن. ترور و آشوب و تخریب هم کارشون بوده. گروه فداییان اسلام و ترورها و سینما رکس آبادان هم نمونه های بارز اینا.واقعیت اینه که تخریب خیلی راحتتر از درست کردنه. مثلا یه دیوار رو میخوای درست کنی کلی باید آجار بذاری که بشه دیوار. اما یکی با یه لگد میاد کل دیوار رو توی چند ثانیه میاره پایین. برای همین تخریب اینا موثر بوده. ساواک هم این وسط روز به روز رادیکالتر میشه و خودش به نارضایتی دامن میزنه. قشر دوزاری از دو راه "خدعه" (فریبکاری) میکنه.قشر ضعیف رو خام آب و برق مجانی میکنه و قشر مثلا روشنفکر رو خام تبلیغات منفی (هم داخلی و هم خارجی) بر ضد شاه که شاه بر ضد اسلام و دین و قرآن عمل میکنه.

امروز میبینم یه عده ای از رضا پهلوی حمایت میکنن به این اسم که پهلوی ایران ساز بوده و برای همین رضا پهلوی گزینه خوبی برای بعد از این حکومت اسلامی هست. مستند هویدا برای من اینو مشخص کرد که این محمدرضا شاه پهلوی نبود که ایران رو ساخت. در واقع اشتباهات اون باعث شد که اوضاع به اونجا برسه. قبل از اون هم این هویدا و تیم تحصیل کرده اش بود که واقعا اقتصاد ایران رو از خاک بلند کرد. کما اینکه دولت های بعد از هویدا مثل آموزگار و شریف امامی کاملا نشون میدن که چطوری اشتباهات دولت باعث تسریع سقوط حکومت شاه میشه. اینه که میبینیم آموزگار که برخلاف هویدا تیم قوی ای از کارشناس ها نداشته چقدر دولت ناکارآمدی از کار درمیاد. اگرچه همه چیز بر سر دیکتاتوری شاه خراب شد شاید دیکتاتوری شاه عامل اصلی سقوط اش نبود. میبینیم که شاه حتی برخلاف میل اش بر اساس نظر مشاورین اش دستور دستگیری هویدا رو میده. حتی رئیس جمهور انگلیس هم به شاه هشدار داده بود که این حرکت شدیدا به ضررش تموم میشه. در واقع شاه از روی وطن پرستی و ایران دوستی برای پیشرفت سریع ایران و درست کردن اوضاع اون تصمیمات اشتباه رو گرفت. مشکل بزرگ دیکتاتوری اینه که حتی اگر شخص دیکتاتور خیرخواه هم باشه وقتی اشتباهی میکنه همه چیز به حساب دیکتاتور بودنش گذاشته میشه چون نمیشه برای اشتباهش بازخواستش کرد.

تاریخ انقلاب اسلامی که ما توی ایران میخونیم یه روایت بسیار ناقص از خواست واقعی مردم ایران هست که به هیچ کدام از زوایای این موضوعات چه قبل و چه بعد از انقلاب نمیپردازد.


کیفرخواست یا سند افتخار

ناراحت کننده ترین قسمت مستند قسمت آخر و دادگاه هویدا بود. کسی که چون اعتقاد داشت کار خلافی نکرده ایران موند. دادگاه با آیه ای از قرآن شروع میشه در مورد اعدام مفسدین هست (جزا الذین یحاربون...). یعنی این همه آیه توی قرآن باید با این شروع بشه؟ معلومه که انتظاری از قضاوت عادلانه نباید داشت. کیفرخواست بیشتر شبیه سخنرانی یک عقده ای هست که حتی قبل از دادگاه به متهم داده نشده. متهم نمیدونه که وکیل میتونه داشته باشه یا نه. اصلا کی توی دادگاه قراره رای صادر کنه و چطوری. یه سری اتهامات که خوب بهش نگاه کنی باید بگی که سند افتخار این آدم هست:

"ایشون هر کسی رو که توقعی داشت راضی کرد" یعنی اینقدر این آدم توانایی روابط اجتماعی داشت که با همه کار کرده بود. اصلا برای همین بود که تونسته بود همچین تیم قوی اجرایی تشکیل بده. این یک تعریف باید باشه نه شکایت.

"دلارهای نفتی رو برگردوندن به امریکا و سلاح هایی رو گرفتن که نه حالا و نه تا صد سال دیگه به درد ما نمیخوره" تجهیز توانایی دفاع یک کشور واقعا افتخاره. نه تنها اون سلاح ها صد سال دیگه بلکه اگر نبودن ایران نمیتونست در جنگ هشت ساله با عراق دوام بیاره.

"مستشاران نظامی امریکا رو تسلط دادن" بازم سند افتخار هست که از رتبه یک نظامی دنیا مشورت نظامی گرفتن و تربیت نظامی کردن. همین نیروهای ورزیده بودن که جلوی عراق ایستادن.

"قراردادهایی در زمینه اورانیوم و مس بسته شد" بدون شک صنایع بسیار مهمی برای پیشرفت کشور بودن. همینطور فولاد. واقعا چه کیفرخواستی

"فساد فرهنگی به خاطر قراردادهایی که با دانشگاه های امریکا مثل انستیتوی ماساچوست MIT برای فرستادن دانشجو بستن" واقعا افتخار نداره که دانشگاه های ایران با بهترین دانشگاه های مهندسی دنیا قرارداد تبادل دانش داشته باشه؟

بقیه کیفرخواست در مورد "آنچه در زمان ایشان" اتفاق افتاده مطرح میشه و نه اینکه مستقیما خود هویدا دستور این کار رو داده یا نداده.

"تقویم ما رو عوض کردن و سعی کردن ما رو به گذشته ای که هنوز هم نمیشناسیم پرتاب کردند" یعنی اعتراف از این دقیقتر که این فرد هیچ تعلقی به گذشته ایران و ایرانی نداره؟ تمام تقصیرهای شاه و درباریان رو گردن هویدا انداختن

"صنایع مونتاژ رو ... به ملت قالب کردن" مشخصا قرار نیست که یه کشور همه چیز رو تولید کنه. یه سری صنایع پایه رو سرمایه گذاری میکنه و یه سری چیزا رو مونتاژ. این چه جرمیه؟

"گشایش اعتبار اسنادی برای لابلاتوار کارت شناسایی" بازم سند افتخار هست که زمان شاه برای مردم شناسنامه صادر شد.

...

این شد کیفرخواست. حتی با دفاعیات هویدا که کاملا قانع کننده هم هست و با اینکه خودش میگه که "بنده دستم به خون آغشته نیست." در وقت تنفس دادگاه به اسم اعدام ترورش میکنن. چیزی که از شواهد برمیاد هم کار خود هادی غفاری بوده. توی مستند میگه که به جز خلخالی کسی نمیدونه ولی آخر مستند دوباره دروغ میگه که بردنش و اسرائیل دفن اش کردن احتمال زیاد در مورد ترور اون هم دروغ میگه.تروریست هایی که سینما رکس رو آتش زدن دادگاه های نمایشی چند دقیقه ای تشکیل دادن و صدها یا شاید هزاران انسان بیگناه رو اعدام و ترور کردن. حتی یک اعتراض نشد. این صدای خلخالی توی گوشم هست: "یک جمله ای آقای خمینی به من اعتراض نکرد" واقعا اگر بخوان با همون منطق دادگاه برای آقای خمینی هم تشکیل بدن الان اونم سرنوشتش مثل هویدا بود.

همیشه میپرسیدم که آخه ملت ایران چه گناهی کردن که اینطور گرفتار و اسیر شدن. این مستند حتی جواب این سئوال منو هم داد. وقتی که مصاحبه مردم رو میدیدم که همه به جای طلب عدالت از کشته شدن هویدا ابراز خوشحالی میکردن. حتی علیرضا نوریزاد خودش هم میگه "مردم بد بودند ما بد بودیم

نسل ما که توی جنگ سوخت اما نسل جدید فرق میکنه. نسل جدید آگاه و بیدار شده. نسل جدید لیاقتش خیلی بالاتر از ایناست. نسل مهسا و نیکا نسل عدالت و شجاعت و شرافت هست. به امید ایرانی آباد و آزاد.

نظرات 5 + ارسال نظر
زری.. سه‌شنبه 2 اسفند 1401 ساعت 00:03

مرسی خیلی خوب و کامل نوشته بودی. ممنون

-------- دوشنبه 1 اسفند 1401 ساعت 00:41

گروه های خیلی زیادی مخالف شاه بودن که سه گروه از همه معروفترن اولی گروه چپ یا همون حزب توده و کمونیست ها بودن دومی حزب ملی که همون طرفدارهای مصدق بودن و آخری هم همین مذهبیون بودن. بیشتر آدمای معروف چه شاعر و اهل ادب و چه تحصیل کرده ها طرفدار یکی از دو گروه اولی بودن. حتی خود شاهپور بختیار هم از مخالفان شاه بوده و دوست مهندس بازرگان بوده. اگه شاه رفته سراغ اون چون فکر میکرده تو این اوضاع اگه از مخالفانش کمک بگیره شاید نظر مردم رو راجبه خودش تغییر بده و شاهپور بختیار هم برای شاه شرط گذاشته فقط در صورتی کمک میکنه شاه برگرده که بعدش اختیارات شاه کاملا محدود شه. هویدا کودتای 28 مرداد اصلا ایران نبوده و خیلیا میگن اگه ایران بود شاید طرفداری مصدق رو میکرد و هیچوقت وزیر شاه نمیشد. اینا فقط چندتا نمونه هستند مخالفان تحصیلکرده شاه خیلی خیلی بیشتر از طرفداراش بودن. ولی راجبه مذهبیون هم این که همشون مثل خمینی نبودن و بعضی هاشون مخالف شدید خمینی بودن و حتی چیزی به اسم جمهوری اسلامی رو بدعت در دین میدونستن ولی متاسفانه دار و دسته خمینی بعد انقلاب همه رو بدجور حذف کردن. وودی اگه میبینی الان حتی یک چهره سیاسی درست و حسابی و آدم توانمندی که در حد کشوری با تمدن ایران باشه وجود نداره برای این هست که جمهوری اسلامی تمام مخالفان تحصیلکرده و وطن پرست واقعی رو بدون استثنا چه در خارج و چه داخل ایران به فجیعترین شکل ممکن ترور کرد. وقتی قصه های ترورهایی که کردن رو بخونی باورت نمیشه با انسان طرفی.

بله همینطوره. اون زمانی که بختیار هم آمد سر کار دیگه خیلی دیر بود و مردم تصمیمشون رو گرفته بودند. در مورد ترور ها خوندم. واقعا وحشتناکه

آرزو سه‌شنبه 25 بهمن 1401 ساعت 12:50

سلام وودی
اگه به تاریخ علاقه داری تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد و خشت خام رو پیشنهاد میکنم. مصاحبه های خیلی خوبی داره. راستی حبیب لاجوردی که پایه گذار پروژه تاریخ شفاهی هاروارد بود، از خانواده لاجوردی های کارآفرین بود که مرکز مطالعات مدیریت شعبه ایران دانشگاه هاروارد رو تاسیس میکنه که بعد از انقلاب میشه دانشگاه امام صادق. جالبه این آدم وقتی به خاطر انقلاب اموالشون مصادره میشه و مجبور میشه از ایران بره، میره و علوم سیاسی میخونه و ثبت تاریخ معاصر ایران دغدغه ش میشه.
من در مورد علینقی عالیخانی-وزیر اقتصاد دوران شاه که زمان نخست وزیری چندین نفر از جمله هویدا این سمت را داشته- خیلی تعریف شنیده بودم. توسعه اقتصادی و ایجاد فضای رشد برای خیلی از کارآفرین ها مثل خیامی ها، برخوردارها و... در دهه چهل رو هم به تصمیمات درست عالیخانی نسبت میدن.
من هم مثل شما فکر میکنم شاه نباید به خاطر درآمدهای نفتی غره میشد و باید به نظر کارشناس ها گوش میداد.

سلام. اینا خوبن اما خیلی طولانی هستن. هر قسمتی اشون یکی دو ساعت زمان میبره. فکر کنم تا یه مدت زیادی نرسم که بهشون برسم. مرسی از به اشتراک گذاری

----- دوشنبه 24 بهمن 1401 ساعت 21:43

وودی جان یکی از اصلیترین موانع برای هر کشوری روی کره زمین که میخواد خودشو بالا بکشه اینه که امکان اینکه یک قسمت بیاد بالا و یک قسمت جا بمونه بسیار بسیار زیاده. در واقع وقتی میخوایی یک کشور با اون حجم رو بالا بکشی ایجاد گپ خیلی محتمله. این برای تمام دنیا صادقه و کشورهایی مثل چین یا کره یا هرکشوری که در کوتاه مدت پیشرفت زیادی داشتن از قبل این رو پیش بینی کردن و براش چاره اندیشیدن. این کاری بوده که شاه ایران انجام نداد و باعث اختلاف بسیار زیاد طبقاتی شد و در نهایت خشم مردم و انقلاب. برای اداره یک حکومت نیت خوب هیچ ارزشی نداره مهم لیاقت، دانش، انعطاف پذیری، انتقادپذیری، تیم خوب و فیدبک منطقی هست که شاه از این نظرها شخصیت ضعیفی بود. و اینکه گفتی جمعیت دوزاری هم من فکر نمیکنم اینطوری باشه. اصلیترین مخالفان شاه تحصیلکرده ها و روشن فکرها بودن. مردم عادی حتی تا دو ماه قبل انقلاب نمیدونستن ممکنه انقلاب بشه.

اطلاعات تاریخی من خیلی دقیق نیست و محدود به همین چیزایی هست که دیدم و خوندم. شاه رو باید با آدمهای دوران خودش مقایسه کرد و همینطور ضعف هاش رو. به نظر من بعید بود فرد دیگری سر کار بود و باز این اتفاقات نمیفتاد. همونطوری که گفتین اختلاف طبقاتی توی جامعه رو به پیشرفت قابل اجتناب نیست و تجربه همچین پیشرفتی هم تا قبل از شاه (احتمالا به خاطر شرایط نفت) وجود نداشته. به نظر من جامعه نیاز به یک سری اصلاحات داشت تا بتونه از شرایط تورمی گذر کنه و بلوغ سیاسی لازم رو کسب کنه که شاید بختیار میتونست گذار رو فراهم کنه و اگر مردم عادی دنبال آقای خمینی راه نیافتاده بودند شاید هیچوقت کار به اینجا نمیرسید حتی اگر خودشونم نمیدونستن که قراره انقلاب بشه. البته میدونیم که گروه های زیادی توی انقلاب اسلامی دخیل بودن که الزاما اسلامی هم نبودن ولی وقتی میگین "مخالفان شاه تحصیلکرده ها و روشن فکرها بودن" دقیقا کدوم گروه ها و چه کسانی رو میگین و شواهد تاریخی اش چی هست؟

یه پسر دوشنبه 24 بهمن 1401 ساعت 16:35

کامل ترین و دقیق ترین تحلیلی بود که خوندم.
مرسی وودی

لطف دارین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد