زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

شرکت در دادگاه به عنوان وظیفه شهروندی - civil duty

یادم نمیاد که در این مورد نوشته بودم یا نه اما یکبار یه مهمونی ای رفته بودیم و یه امریکایی داشت تعریف میکرد که چرا هفته پیش نتونسته بود که بیاد. گفت که از طرف دادگاه خواسته بودنش که به عنوان وظیفه شهروندی بره. اول فکر کردم جرمی چیزی مرتکب شده که دادگاه رفته. ولی قضیه از این قرار بود که قتلی انجام شده بود و دادگاه برای اینکه نظر مردم عادی رو هم در نظر بگیره افرادی رو که قبلا داوطلب شده بود احضار کرده بود تا در دادگاه شرکت کنن. این افراد در طول مدت دادگاه اجازه دسترسی به تلویزیون و شبکه های اجتماعی و حتی صحبت با هیچ کدوم از افراد خانواده و یا دوستان رو در مورد موضوع قتل نداشتن.

یعنی غیر از اینکه قضات و وکلای پرونده ها مدارک و شواهد رو بررسی میکردن یه عده ای هم از شهروندان عادی به دور از هیجانات و هیاهوهای اجتماعی باید نظرشون رو بر اساس مدارک و شواهد ارائه شده میدادن و آخر سر رای گیری میکنن تا حکم نهایی نظر افکار عمومی رو هم لحاظ کرده باشه. میگفت که بسیاری از شواهد این بود که احتمال داشت اون فرد قاتل باشه ولی با همه اون مدارک باز نمیشد که به طور یقین گفت که واقعا قتل رو اون انجام داده. گفت که در نهایت اون و چهار نفر دیگه از شهروندان رای شون این بوده که نمیشه بر اساس مدارک ارائه شده متهم رو مجرم معرفی کرد و آخر سر هم طرف تبرئه شده. خودش میگفت که حس اش این بوده که این فرد قاتل هست و شواهدی هم بود که شاید بشه گفت واقعا قتل رو مرتکب شده اما باز چون به یقین کامل نرسیده بود رای به تبرئه اش داده بود تا یه بیگناه رو محکوم نکرده باشه.

این داستان برای من خیلی جالب بود که چطور سعی میکنن با همه امکانات معدود قضاوتی نکنن که به کسی ظلمی بشه. با وجود اینکه چند سالی ازش میگذره هنوزم برام تامل برانگیزه. نمیدونم چرا قتل حکومتی محسن شکاری منو یاد این ماجرا انداخت. جوانی که به خاطر نداشتن شغل با درآمد مکفی و یه مسکن و خانواده و زن و بچه, به طور خلاصه یه زندگی معمولی اعتراضش رو با بستن خیابون نشون میده و وقتی بهش حمله ور میشن و اون از خودش دفاع میکنه. شاکی به طور وضوح توی جلسه دادگاه میگه که محسن تا قبل از اینکه اونا برن سمتش چاقوش رو در نیاورده بود.  و محسن رو با وجود اینکه کسی رو نکشته اعدامش میکنن. میگن امام اول شیعیان بعد از ضربت گفتن که اگر از ضربت این سالم ماند که اونو میبخشه و اگرنه فقط اجازه دارن یک ضربت به ضارب بزنن تا عدالت رعایت بشه حتی اگر اون یک ضربت باعث مرگ قاتلش نشه. چقدر عدالت اینا به مولاشون رفته

نظرات 15 + ارسال نظر
اسیه شنبه 8 بهمن 1401 ساعت 08:15

دوست عزیز زنها در ایران قاضی میشوند اتفاقا در دادسرا بعنوان دادیار مشغول بکار میشوند و در اجرای احکام کیفری و دادگاه خانواده.

زنان از بسیاری از حقوق های ساده اجتماعی محروم هستن. اینکه بعضی قاضی میشن و ... دلیلی بر نادیده گرفتن حقوق دیگه نمیشه

اسیه شنبه 8 بهمن 1401 ساعت 08:09

جالب بود، تو امریکا اون فرد رو که بعنوان وظیفه شهروندی رفته بود دادگاه چند روزی از جهان رسانه جداش کردن که تحت تاثیر مدارک و روند دادگاه تصمیم بگیره نه هیجانات، خوب پس شما چطور از اون سر دنیا ماجرای محسن شکاری رو بریدی و دوختی؟تحت تاثیر رسانه ها. همون چیزی که شهروند امریکایی برای انجام تکلیفش نباید باهش ارتباط داشته باشه.
ایران غصه خوردن نداره، خود امریکاهم جنگهای خونین داخلی داشته خود سفیدا علیه هم، علیه بومیان منطقه. ایرانم بالاخره به سرانجام خودش میرسه.

امیدوارم که ایران هم زودتر به نتیجه برسه و خلقی از شر این قوم ظالمین رها بشن
با نقطه نظر شما رو در مورد بریدن و دوختن موافق نیستم. هیجانات رسانه ای یه چیز هست و "حقایق" (Fact) یه چیز دیگه. کسی که بر اساس حقایق نظری داره دیگه ربطی به هیجانات رسانه ای نداره. حقیقت اینه که محسن شکاری کسی رو نکشته بود. حقیقت اینه که با مردم کاری نداشته و میخواسته کسانی که مزاحم اعتراض مردم میشن رو بترسونه. قرآن هم اگر اعتقاد داشته باشین میگه "من قتل نفسا به غیر نفس او فساد فی الارض کما قتل الناس جمیعا" (ببخشید دقیقش یادم نبود. نفس کلام اینکه کسی که کسی رو بکشه بدون اینکه اون کسی رو کشته باشه یا اینکه در زمین فساد کرده باشه مثل اینه که همه مردم رو کشته باشه. محسن شکاری کسی رو نکشته و یه خیابون هم زمین خدا حساب نمیشه که بخوان بهش فساد ببندن بنابراین بر اساس حقایق موجود به ناحق کشته شده. شما اگر مدرک دیگه ای غیر از این دارین یا دلیلی برای رد استدلال دارین گوش میکنم

عاطفه یکشنبه 18 دی 1401 ساعت 04:39

به چه نکته جالبی اشاره کردی! ممنون . پس بهتره بعد از ورود به دکترا در آمریکا برای eb1 یا eb2 اقدام کرد. حالا واقعاً تعداد سایتیشن مهم هست یا نحوه قانع کردن افراد تصمیم گیرنده هست که مهمه؟ خودت کمترین تعداد سایتیشنی که شنیدی چه تعداد بوده؟

تعداد سایتیشن ربط به رشته داره. یه رشته ای ۷ هم زیاده یه رشته ای صد تا هم کمه. مهم قانع کردن طرف هست که توی زمینه ای که ریسرچ میکنین شناخته شده باشین

عاطفه یکشنبه 18 دی 1401 ساعت 00:41

از ایران با مستر و مقاله میشه برای eb2 یا eb1 بدون وکیل اپلای کرد؟ کسی بوده این کارو کرده باشه؟

بله میشه. بله کردن. دلیلی نمیشه که سفارت ویزا بده ولی کسی که رزومه خیلی خوب داشته باشه میتونه.
بزرگترین ریسک اش اینه که سفارت ممکنه ویزای دانشجویی و کار هم دیگه صادر نکنه چون اون ویزاها ویزاهای اقامتی حساب میشه و کسی که براشون اپلای میکنه دیگه نمیتونه نشون بده که قصد مهاجرت نداره

عاطفه جمعه 16 دی 1401 ساعت 05:58

بذار اینطور سوال رو بپرسم مزیت شغل پژوهشی تو صنعت که پرمننت باشه با پست داکی که موقتی باشه به فرض حقوق برابر تو چیه؟! فکر کن فرد ایکس رفته تو یه کمپانی قسمت ریسرچش و ۱۵ سال نان استاپ همونجا هست با کسی که ۵ تا دوره سه ساله پست داک میگذرونه تو ۵ دانشگاه مختلف؟!

کسی 15 سال پست داک نمیمونه. حتی 3 سال هم زیاده. معمولا بعد از اون استاد دانشگاه میشن. مزیت هر دو تا رو قبلا گفتم.

عاطفه جمعه 16 دی 1401 ساعت 03:54

https://www.indeed.com/m/viewjob?jk=4b9d9eaccd94645d&from=serp
یعنی الان این لینک بالا برای کسی که حوزه کاری پژوهشی دوست داره یک شغل در صنعت محسوب میشه و لینک پایین با این که پژوهشی هست ولی همون پست داک و نسبتاً نامطلوب ؟! این عدم مطلوبیت به خاطر موقتی بودنش هست؟! حقوقش که هر دو تقریباً تو یه رنج هست. چون گفته یک ساله دوره اش و بعد شاید تا سه سال تمدید بشه.
https://www.indeed.com/m/viewjob?jk=e1d63d284116b9f1&from=serp

نمیفهمم که منظورتون از مطلوبیت چیه. اینا دو تا پوزیشن مختلف در جاهای متفاوت و شرایط متفاوت هستن.

عاطفه جمعه 16 دی 1401 ساعت 03:41

منظورم این هست که اون چیزی که تمایز بین ریسرچ تو صنعت با پست داک ریسرچ فلو تو دانشگاه هست چیه؟! چرا اولی خوبه و دومی نه چندان؟! آیا مسئله پرمننت بودن اولی و موقت بودن دومیه؟! اگر اولی هم موقت باشه اوضاعش مثل دومی میشه؟

ریسرچ توی صنعت خیلی کاربردیه و سطح پایینتری داره. ریسرچ توی پست داک الزاما کاربردی نیست و معمولا روی چیزهایی هست که ده ها سال طول میکشه که صنعت بهش برسه
هر دو تا خوبن. صنعت زودتر به نتیجه میرسه خوبیش به اینه. آکادمیا مسائل سخت تر و پیچیده تری برای حل کردن داره و خوبیش به اینه.

عاطفه جمعه 16 دی 1401 ساعت 02:01

کمپانی هایی که دستیار پژوهشی میگیرن با تایتل research assistant همون پست داک محسوب میشه یا این میشه کار تو صنعت؟ از روی حقوقش باید بفهمم؟ چون میگن خیلی جاها فقط تایتلش پست داک نیست ولی همون پست داک هست به نوعی. . . نمیدونم منظورمو رسوندم؟

نه خیلی متوجه نشدم. کار توی شرکت پست داک حساب نمیشه و صنعت هست. پوزیشن های ریسرچ شرکت ها. حقوق خیلی وابسته به منطقه جغرافیاییه.

عاطفه پنج‌شنبه 15 دی 1401 ساعت 14:16

در کل میشه پست داک پژوهشی رو با شغل های رایج بعد از دکترا یا ارشد تو آمریکا مقایسه کنی؟ بعد از گذشت پنج سال، ده سال و بیست سال از شروع هر کدوم ، این دو نفر چه جایگاهی از نظر مالی ، شبکه افراد موثر ، جایگاه اجتماعی، آرامش نسبی ، بالانس کار و زندگی ، وقت برای mind wandering و ارتقاء علمی دارند؟ ممنون

پست داک یه پوزیشن موقت هست و کسانی میرن که معمولا میخوان یه کار دانشگاهی بگیرن و دکتراشون توی یه دانشگاه مطرح نبوده. کسی پنج سال توی این موقعیت نمیمونه که بخوام مقایسه کنم.
از نظر جایگاه اجتماعی توی امریکا پول حرف اول رو میزنه. ترامپ بیسواد پیش اکثریت جایگاه بالاتری داره تا استاد استنفورد. کار توی صعنت پولش دو تا چند برابر کار دانشگاهی هست. کسانی میرن دانشگاه که واقعا به علم علاقه مند باشن و فکر پول درآوردن نباشن اگرچه بعضی اساتید دانشگاه با صنعت هم ارتباط دارن و پول خوبی از اون طریق هم درمیارن.

عاطفه پنج‌شنبه 15 دی 1401 ساعت 14:07

ساعت کاری و فشار کاری پست داکی که دستیار پژوهشی باشه و 70k میگیره چه تفاوتی با مهندس نرم افزار یا داده کاو تو یه شرکت معمولی داره که حدود 150k می گیره؟!

ساعت کاری و فشار پست داک خیلی بستگی به استادش داره. معمولا دانشگاه از صنعت سختگیری کمتری داره.

عاطفه چهارشنبه 14 دی 1401 ساعت 15:40

برای software engineer II واقعاً حقوقش 191k هست؟ اگر اینطور باشه خیلی عالیه! طرف حدود ۷ یا ۸ سال هست با این پوزیشن شروع کرده و الان senior هست که حقوقش 350k هست پس چرا با این حقوق عالی درد 3 دندون رو دو سال تحمل کرده و مسکن و آنتی بیوتیک خورده که بیاد ایران درمان ریشه انجام بده؟ واقعاً نمی فهمم ! این حقوق ها رو ازش نپرسیدم بلکه تو گوگل سرچ زدم. آخه 3 تا دندون هر کدوم 1500 دلار هم باشه میشه حدود 5000 دلار! این آدم تو این 8 سال که 4 سالش هم سینیور بوده حدود 1.6 میلیون دلار درآمد داشته . . .

حقوق های شرکت هایی مثل گوگل واقعا بالاتر از بسیاری از شرکت های دیگه است. بله.
سنیورها هم 350 اینا میگیرن و مشکلی ندارن.
با یه حقوق شرکت معمولی به راحتی میشه درمان ریشه دندون رو هم انجام داد. خود من اون موقعی که دالاس بودم دندونامو کامل درست کردم و تقریبا 2000 دلار شد با بیمه (الان دقیقش یادم نیست)
دوستای من که تازه کار گرفتن توی شرکت های بزرگ حقوق پایه 145 هزار دلار و با مزایای بالای 200 هزار دلار دارن.
فرد مورد نظر شما ممکنه مخارج دیگه ای داشته که شما نمیدونین مثلا یه خونه گرون اجاره کرده و یا چند تا بچه داشته یا در حال پس انداز سرمایه برای خرید خونه و یا سرمایه گذاری توی چیزای دیگه بوده و قصد نداشته چند هزار دلاری رو خرج دندوناش کنه. به شخصه فکر میکنم بدن آدم خیلی مهمتر از پول هست و دلیلی برای به تاخیر انداختن درمان نمیبینم.

عاطفه چهارشنبه 14 دی 1401 ساعت 15:22

ممنون ولی تو گوگل و مایکروسافت اینترنشیپ گرفتن چقدر در دسترس هست؟ راحت شدنی هست؟ چرا چند ماه باید سوالات مصاحبه رو اونم مثل کنکور خوند؟ پس میشه گفت این پوزیشن به شدت رقابتی هست. درست فهمیدم؟! پوزیشن entry هم اینطور هست؟ چون از کسی شنیدم بعد لیسانسش به واسطه یکی از همکلاسی‌هاش بدون هیچ اقدامی وارد پوزیشن entry شد. میشه؟

با تحصیلات توی یه دانشگاه امریکایی خیلی خیلی در دسترس هست. البته گفتم کارآموزی منظورم صرفا توی اون شرکت ها نبود. هر شرکت دیگه ای هم کارآموزی رفته باشین برای کار گرفتن توی اون شرکت ها مهمه.
به خاطر رقابت شدید باید سئوالات مصاحبه رو مثل کنکور خوند.
شنیده شما در مورد "واسطه همکلاسی" با تجربیات من مطابقت نداره. واسطه ها توی شرکت های بزرگ میتونن کمک کنن که رزومه شما انتخاب بشه و باهاتون مصاحبه کنن ولی معمولا نقشی در انتخاب شما نخواهند داشت. رزومه شما و توانایی در پاسخگویی به سئوالات بیشترین تاثیر رو داره.
برای کسی که میخواد یه کار entry level بگیره سابقه کار توی یکی از این شرکت های بزرگ میتونه درهای زیادی رو در آینده باز کنه و برای همینم آسون نیست و متقاضی زیاد داره.

عاطفه سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 14:19

احتمال جذب در شرکت های گوگل یا مایکروسافت به عنوان software engineer II بعد از گرفتن دکترای علوم کامپیوتر در دانشگاه های متوسط آمریکا چقدر هست؟

اگر اینترنشیپ برین و چند ماهی هم سئوالات مصاحبه رو مثل کنکور بخونین تقریبا صد در صد.

Za شنبه 19 آذر 1401 ساعت 20:58

نه عذر می خوام کتاب بی قراری بود اون متنه ولی کتاب قربانی هم خوب بود ...

Za شنبه 19 آذر 1401 ساعت 20:57

چه جوانانی! اسماعیل، می‌بینی؟ چه جوانانی!
بسیاری‌شان هنوز صورت عشق را بر سینه نفشرده‌اند
و موهای صورت پسرها هنوز درنیامده. و دخترها را می‌بینی؟
چه پاهای لطیفی دارند!
جنگ است، اینجا هم جنگ است اسماعیل!
گریه نکن! فریاد نکن! دهنش را ببندید، قوانین را به هم زده است!
من واقعا حس خفگی می کنم و انگار کسی قلبم رو تو مشتش گرفته و داره فشار میده ... توی کتاب قربانی یه متنی بود که می گفت انگار خدا خوابیده واقعا من حس می کنم خدا خوابیده و دیگه به ما ها و جوانان مون توجهی نداره _ استراحت کن، فرشته‌ی طاووس. شاید تو هم مثل خدای تورات، پس از آفرینش جهان در شش روز، خیلی خسته شده‌ای. روز اول روشنایی و تاریکی، یعنی روز و شب، را آفریدی، روز دوم آسمان‌ها را و روز سوم زمین و دریاها و گیاهان و میوه‌ها را. روز چهارم نوبت به خورشید و ماه و ستارگان رسید و روز پنجم زمین را از انبوه جانوران پر کردی. سرانجام روز ششم آدمی، این اشرف مخلوقات، را خلق کردی تا بر این جهان فرمان براند. او را شبیه و موافق خود آفریدی و به صورت نر و ماده قرار دادی. سپس نظری به مخلوقاتت افکندی و دیدی همه‌چیز بسیار نیکوست. روز ششم آسمان و زمین و همه‌ی لشکر آن‌ها تمام شد. روز هفتم از هر آنچه ساخته بودی فراغت یافتی و آن روز را روز استراحت خواندی. و شاید روز هفتم هنوز به پایان نرسیده است، زیرا فریاد آدمیان بی‌گناه و رنج‌کشیده به گوش کسی نمی‌رسد و دیگر هیچ‌چیز نیکو نیست. _


اگه میشد توی ایران زن قاضی بشه من حتما قاضی میشدم اونم قاضی بخش جنایی ... صد حیف که کار هایی کردند در این مملکت که جور دختر بودنمون رو زیاد کشیدیم. اما باز هم من قوی باقی می مانم با چشمانی نا امید به امید ازادی باقی می مانم.

ایشاله که این زودتر همه چیز درست بشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد