زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

کتاب معجزه ایمان The Magic of Believing | Claude M. Bristol

این هفته کتاب معجزه باور (ایمان) رو خوندم. کتاب کوتاه و ساده ای هست و چیز زیادی نداره. اما چند تا نکته داشت برام جالب بودن. اولین و مهمترین نکته این بود ما با ذهن خودآگاهمون فکر میکنیم و بعضی مسائل رو با اون حل میکنیم اما ذهنی ناخودآگاه هم وجود داره که با باور کار میکنه. یعنی نسبت تفکر به ذهن خودآگاه مثل باور به ذهن ناخودآگاه باشد.

باور هم با تکرار در ذهن ناخودآگاه به وجود میاد. مثالی هم که کتاب میزنه در مورد هیتلر رهبر دیکتاتور آلمان هست که چطوری میتونه با تکرار از تریبون های یک طرفه آلمان این باور رو در ذهن طرفداراش بگنجونه که نژاد برتر هستن و بخوان دنیا رو تسخیر کنن. هر آلمانی هر روز که بیدار میشه روزی چند بار عکس های هیتلر رو ناخواسته میدید. هیتلر با چسبوندن عکس های خودش این تکرار رو در ذهن ناخودآگاه تبدیل به باور کرده بود که خودش کسی هست که ناجی آلمانه. 

نظر خیلی جالبی بود چون هیچوقت نمیتونستم بفهمم که چرا یه نفر تا اینقدر میتونه شستشوی مغزی باشه که دست به اسلحه ببره و هم نوع اش رو بکشه. دیکتاتورها مثل هم هستن و اینم روش اوناست که دنیا رو از عکس هاشون پر کنن. روش اشون هست که دروغ هاشونو هی تکرار کنن تا که ذهن ناخودآگاه آدمها رو در اختیار بگیرن. در واقع راز اینکه دروغ های بزرگ راحتتر پذیرفته میشن اینه که وقتی فهم یه چیزی از توان مغز انسان خارج باشه وارد ذهن ناخودآگاه میشه. چون برای اون هیچ چیزی نشدنی نیست و با تکرار باور در ذهن ناخودآگاه شکل میگیره تا راه حلی براش پیدا کنه. پس دروغ های بزرگ از فیلتر مغز و فکر رد میشن و مستقیم وارد ذهن ناخودآگاه میشن. حتی دروغی به بزرگی اینکه یه نفر مثل هیتلر نماینده خدا روی زمینه و یا از طرف خدا بهش وحی میشه. حتی ادیان موفق هم روی همین قدرت باور (ایمان) کار کردن و موفق شدن.

بعد کتاب ادامه میده که باور به تنهایی کافی نیست و عمل باور رو فعال میکنه. یعنی مثلا یکی باور داشته باشه که یک میلیون دلار گیرش میاد هر چقدر هم باور محکمی باشه این باور به ثمر نمیشنه. این عمل هست که باعث میشه ذهن ناخودآگاه که به عالم هستی متصل شده مسیر رو نشون بده. در واقع چیزایی که آدم میخواد از ذهن ناخودآگاهش میاد و اگر عملی در جهت بدست آوردنش کرد در نهایت بهش میرسه ولی اگر هیچ عملی انجام نداد هم به جایی نمیرسه.

یه روزی باید باور کنیم که لیاقت ما زندگی خیلی بهتر از این هست. یه روزی باید باور کنیم که ما میتونیم آزاد باشیم و هر کاری که خواستیم و هر طوری که خواستیم انجام بدیم. که هیچ کسی نمیتونه به ما زور بگه. هر روز تکرار کنیم که "ما میتونیم" تا باورش کنیم که بساط ظلم جمع شدنیه. هر روز عملی انجام بدیم در جهت این باور. کافیه باورش کنیم. کافیه که براش بجنگیم و تا پای جوون بایستیم. آزادی نزدیکه. شاید همین فردا باشه. 

تقدیم به #مهسا_امینی

نظرات 13 + ارسال نظر
Ali جمعه 20 آبان 1401 ساعت 12:49

با سلام

یه سوال. بنظرتون چجوری میشه با دانشگاه ج وزارت علوم معافیت گرفت یا راهی هست بشه از کشور خارج شد با دانشگاه گروه ج برای دکترا؟

با تشکر

سلام. نمیدونم

Me جمعه 20 آبان 1401 ساعت 07:01

وودی پست بذار

گذاشتم. ببخشید که دیر میذارم.

gsa پنج‌شنبه 5 آبان 1401 ساعت 06:26


به امید روزهای بهتر

Za دوشنبه 25 مهر 1401 ساعت 12:13

وقتی به اصطلاح این وطن پرستا تفنگ می گیرن دستشان و هم نوع خودشون رو می کشن به پدرم می گفتم ادمی چطور حاضر میشه به خاطر چندرغاز پول اینکارها رو بکنه گفت ریشه در باور آدمهاست... خاطره ای از دوران بیمارستان دارم که دختری ۱۹ ساله با حال وخیم اوردن و ماجرا این بود که به خاطر ویرجین نبودن ( نداشتن خونریزی شب زفاف) برادران و پدر و همسر و برادر همسرش تصمیم گرفته بودن به خاطر کار این گناهش اون رو ببندند به ماشین و روی زمین بکشند و بعد پزشک مرکز بهداشت وادار کرده بود که تا قبل اتفاقات بد بیارنش بیمارستان وگرنه خانواده می خواستن اون بمیره ( حالا دلیل نبود خونریزی هایمن ارتجاعی بود وگرنه بیچاره اون دختره هیچ کاری به نظر اونا گناه رو انجام نداده بود ) ... اینا با باور غلط زندگی اونو نابود کردن شاید باور زندگی رو میسازه اما خود ادمی نباید شعور داشته باشه ؟! گاها لازمه انسان باور چند ساله اش رو تغییر بده هر چند اون باور مقدس باشه... باور خوبه مادامی که به دیگران اسیب نزنه ...میشه گفت زن همه جای دنیا جنس دوم هست اما زنان خیلی کشور ها اگاه شدن به حق و حقوق شون و تفاوت ها رو هم می بینیم ولی در این مملکت هنوز هم به زن به چشم موجودی ماده دارای رحم و تخمدان نگاه می کنند ... من تو مرکز بهداشت روز هایی بود که ۲۰۰ تا مریض معاینه می کردم ولی یه بار هم یه تشکر ساده کلامی ازم نشد ولی با یه روژ لب زدن سریع به مرکز فرا خوانده میشدم ... بحث فقط روژ لب و تار مو نیست ... حق و حقوق های زیادی دیگه است مثل اقتصادی که پدر ادم رو در میاره، و ادم دیگه کم میاره و همچنین فرهنگ که ناشی از برخورد فرهنگ سنتی و مدرنیته است ولی کسی نمی خواد قبول کنه... برای من عجیبه هنوز هستن ادمایی که حاضر نیستن به وقت ازدواج حق و حقوق یه زن رو به خودش واگذار کنن ( از حق طلاق گرفته تا خروج از کشور و مسکن و تحصیل و اشتغال ) ، بچه رو مادر به دنیا میاره ولی حضانت با پدره ، و عجیبتر اینه که هستن زنانی که اصلا به این حقوق فکر نمی کنن ... یا استاد روان پزشکی داشتم که وقتی جنس مونث ازشون سوال می پرسید جواب سرسری و الکی و کوتاهی میداد و تحلیلش این بود که زن زیادی حرف میزنه و نباید بهش زیاد توجه کرد ( استاد دانشگاه بودن مثلا ایشون ) و میگن چون زنان احساساتی تصمیم می گیرن پس حق ندارن قاضی و رییس جمهور و هزاران چیز دیگه بشن ، هزاران مثالی که میتونم تا ساعت ها بزنم ... هیچ مردی هم نمی تونه خودشو بذاره جای زنی و فکر کنه لحظه ای درکش می کنه ... حالا یه سوال بی ربط مثلا شما به عنوان یه کسی بخواین با فردی غیر ایرانی همراه بشین و قوانین ازدواج مثل ایران خواهد بود ؟؟ اگه با یه ایرانی بخواین همراه بشین ، چی ؟؟ با توجه به اینکه در کشور دیگه این اتفاق می‌افته،

حرفاتونو با گوشت و پوستم حس میکنم و میفهمم. هر کشوری که جایگاه زن رو خفیف کرد خودش خوار شد. اگر فقط به جایگاه "مادر" نگاه کنیم باید زنان بالاترین جایگاه جامعه رو داشته باشن اما میبینیم که جامعه ما کاملا برعکس شده. گفت که سخت ترین کار من این بود که به یه برده این باور رو بدم که میتونه آزاد باشه.
باورهای اشتباه اون استاد دانشگاه و خیلی های دیگه هم از نمونه های اطرافشون نشات گرفته. مثلا هیچوقت هیچ زن قاضی یا وکیلی رو ندیدن. درسته که زن و مرد با هم فرق دارن اما هر دو در انسان بودن مشترک هستن. اگر "مرد" ما مرد بود و میفهمید که وقتی حق "زن" اش خورده میشه باید اعتراض کنه هیچوقت جایگاه زنان ما اینقدر پایین نمیشد که سرشون رو با طاق ماشین گشت ارشاد بکوبند و با ماشین از روی مادرشون رد بشن.
توی ایران حتی یکبار هم ورزشگاه نرفتم به خاطر این موضوع ولی میشناسم کسانی رو که میرفتن ولو اینکه جلوی خواهرشون رو میگرفتن.
ازدواج یک قرارداد هست که توی همون کشوری که آدم ازدواج میکنه مقرر میشه. یعنی منم ازدواج کنم اینجا تابع قوانین اینجا خواهم بود چه ایرانی باشه و چه خارجی. اگر کشورهای دیگه هم برم قوانین همونجا.

Ladylove یکشنبه 17 مهر 1401 ساعت 01:43

امروز بعد از روزها تونستم بیام تو پیجت
میخواستم ببینم نظرتو چطور مینویسی که این پستو دیدم
منم قبلنا میگفتم که ظلم ماندگاره و ... اما جدید هر جا میرم میگم ظلم رفتنیه تا اطرافیانم کم کم به این باور برسن
انشالله که الطاف حضرت حق یاریمون کنه

باور همه چیزه. کاشکی خوندن کتاب های موفقیت توی ایران زیاد بشه. اینا زندگی هستن.

جمعه 8 مهر 1401 ساعت 23:03

یه روز میشه هرکاری خواستیم و هر طوری که خواستیم انجام بدیم؟ بعد این معنای آزادی هست؟
دنیا، دنیای مادی محدود هست، اگه شما هرکاری کنی حتما یکی دیگه رو محدود کردی بحث سر اینه که کجا معیار بذاریم و خط کشی کنیم که به حریم هم وارد نشیم. بر اساس دموکراسی غربی یا قانون جنگل (هرکی زورش برسه) یا بر اساس طراحی خالق؟

"اگه شما هرکاری کنی حتما یکی دیگه رو محدود کردی" اشتباهه. شما همین الان داری تایپ میکنی یا اینو میخونی, کیو محدود میکنی؟
"دموکراسی غربی یا قانون جنگل" دو تا چیز مختلف هستن. قانون جنگل هم قانونی هست که دانشمندها روش کار میکنن و درک اش میکنن. یعنی بی قانونی نیست که هر کی هر وقت کسی مخالفش بود بکشدش
چیزی به اسم "طراحی خالق" وجود نداره. قوانین به وجود میان (emerge) و بر اساس زمان تغییر میکنن. خط کشی هم توی هر زمان و مکان متفاوته. برای همینه که هر نسل خواسته های متفاوتی داره.
دموکراسی غربی یه واژه بسیار بزرگ برای توصیف کوچکی هست که گذاشتین. نظر شخصیه منه همه اینا. شاید دموکراسی پر از نقص باشه اما ایده آل فقط در ذهن وجود داره و هر چیزی که به عالم ماده رسید ناقص میشه. حتی ادعای دروغ طراحی خالق.
حریم آزادی یا همون خط کشی هم همونجاست که حق واقعی کس دیگه ای ضایع نشه (که البته حق واقعی هم نسبی بر اساس باور جامعه تعریف میشه)

Saha چهارشنبه 6 مهر 1401 ساعت 10:47

#مهسا_امینی

نرگس چهارشنبه 6 مهر 1401 ساعت 02:35

قشنگ بود
ممنون از ساپورت
به امید آزادی و پیروزی مظلوم ب ظالم

Movafaghiyat سه‌شنبه 5 مهر 1401 ساعت 21:36

باز به معرفت تو وودی جان
خیلی از گنده های اینستا و خیلی از سلبریتی ها که خودشونو دایورت کرون رو در و دیوار و هیچی از مهسا نگفتن.
دمت گرم که اقلا تو به یاد هموطنت بودی.

. یکشنبه 3 مهر 1401 ساعت 18:19

خدا خودش مارو نجات بده انشاالله

ایشاله

شمیم شنبه 2 مهر 1401 ساعت 14:44

ببخشید ولی یه ضرب المثل هست میگه نشستی اونور دنیا میگی لنگش کن!! خواهشا شما خارج نشین ها مردم رو تحریک به اغتشاش نکنید مردم ایران بلد نیستن مشارکت امیز اعتراض کنن دولتمردانشون هم بلد نیستن با دموکراسی جواب اینا رو بدن لذا این کارا هیچ فایده ایی نداره جز ریختن خون یه عده ادم و ضررمالی به شهرها و مغازه ها

عهد کردم که جواب امثال شما رو ندم دیگه تا خودتون ناپدید بشین یا به اشتباهتون پی ببرین
من فقط ترجمه یه کتاب رو گذاشتم و ببینین خودتون که تا کجاها رفتین

خواننده خاموش شما شنبه 2 مهر 1401 ساعت 09:10

مفهوم رو بسیار زیبا نوشته و به خواننده منتقل می کنید

هموطن جمعه 1 مهر 1401 ساعت 22:10

ما وارد هیچ سایت خارجی نمیتونیم بشیم خیلی از بچه ها نمیتونن هیچ ایمیلی بدن یا به ایمیل هاشون پاسخ بدن میخوان برای چاپ مقاله شون اقدام کنن ولی نمیتونن من میخوام مقاله ام رو بنویسم ولی حتی science direct هم باز نمیشه برامون اینترنت موبایل کاملا ملی شده و اینترنت وای‌فای به قدری ضعیفه که اصلا باز نمیکنه سایت های انگلیسی رو گوگل هم حتی باز نمیشه،داریم دیوونه میشیم.

(ببخشید دیر جواب میدم)
واقعا متاسفم بابت این شرایط. مطمئنم که درست میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد