زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

تجربه عمل چشم

صبح رفتیم بیمارستان نور. پسرخاله ام هم باهام بود. مامانم خیلی دوستش داره و گفت که اونم با من بیاد و اگر بشه اونم عمل کنه. دیروزش هم با هم رفتیم مطب دکتر. هزینه عکس اول شد 150 هزار تومن. دلار تقریبا 26 هزار تومنه. عکس برداری که کردن برای من گفت که باید یه عکس دیگه هم ازت بگیرم. هزینه عکس دوم هم شد 350 هزار تومن. برای پسرخاله ام همون عکس اول گفت که میتونه عمل کنه اما برای من یه عکس دیگه نوشت. یه کمی نگران شدم که شاید نتونم عمل کنم اما خب با عکس دوم گفت که مشکلی نیست و میتونم فرداش برم عمل کنم.

توی سالن برامون فیلم آموزشی گذاشتن. کارمندهای بیمارستان خیلی خوش اخلاق بودن. برخلاف جاهایی که قبلا توی ایران رفته بودم و همه اعصابا خراب اینجا خیلی خوب بودن. اولش نمیخواست بهمون وقت بده اما بعدا وقتی که گفتیم مسافر هستیم ما رو هم توی برنامه جا داد.

روز عمل من استرس داشتم. صبح رفتیم بیمارستان. پسرخاله ام بیمه داشت و رفت دنبال کارهای بیمه ایش. منو صدا زدن. رفتم داخل. گفت که یه روپوش رو بپوشم. باید دستامو داخل آستیناش میکردم اما گیج بودم. یه نگاهی کردم داشتم فکر میکردم که اینو چطوری بپوشم. یه دختر خوشکلی بود گفت که دستاتونو از اینجا بیارین. منم یه لحظه فکر کردم که اینطوری که این دختره روپوش رو گرفته و من دستامو اینطوری بیارم که میره دور کمرش بغلش میکنم که! گفتم ببخشید من خیلی باهوش نیستم نمیدونم چطوری یه لباس رو بپوشم. اصلا انتظار این حرف رو نداشت و یه دفعه زد زیر خنده. خانم عکاس هم که اونورتر بود باهاش زد زیر خنده. گفت نه این چه حرفیه. خلاصه روپوش رو پوشیدم و حواسم رو جمع کردم که یه فاصله ام رو هم حفظ کنم.

بعد از عکس رفتیم توی سالن تا تو چشممون قطره بریزن. دو تا دختر اونوری بعد از قطره هی میگفتن که چشمامون میسوزه. منم یه کم نگران و گیج شده بود. گفت آقا ابروهاتو نگاه کن. فکر کردم که من تا حالا ابروهام رو به عمرم به جز توی آینه ندیدم! گفتم ابروهام کجاست؟!! دو تا دختر اونوری هم زدن زیر خنده که این چی میگه گفت اااا آقا چشم چشم دو ابرو مگه نشنیدی! خلاصه قطره رو ریخت و چشمم رو سوزوند. از اونا پرسیدم که بهتر شدن و گفتن بله. یکی دو دقیقه بعد منم بهتر شدم. پسرخاله ام هم کارهای بیمه اش انجام شد و به من رسید و قطره اش رو ریخت. فکر کنم ما دو نفر آخر بودیم. اول رفتیم توی قسمتی که عمل میکردن. یه دختره بود جیغ میزد. من گفتم وای من اصلا تحمل درد ندارم این چرا داره اینطوری جیغ میزنه. ما رو آوردن بیرون که صدای جیغش رو نشنویم.

بعد پرسید کدومتون آماده هستین که بیایین عمل. منم گفتم من! یه نگاهی کرد به من و به پسرخاله ام گفت بیا. ظاهرا متوجه شد که من استرس ام بیشتر از اونه. اول عمل اون انجام شد و بعد من رفتم داخل. اون دختره هنوز نشسته بود و گفت که نوبت اونه. دکتر هم گفت که نوبتی نیست که خانم. باید کار با کیفیت انجام بشه. خلاصه منو برد زیر دستگاه. اول چشم چپ ام که مشکلی نبود. گیره رو گذاشت و بعد یه دستگاه آمد روی چشمم و قرنیه ام رو برش داد. وقتی که برش میداد حس اش میکردم ولی درد زیادی نداشت. وقتی داشت برش میداد همینطوری رنگ های مختلف به صورت نقطه نقطه میدیدم. مثل وقتیه که آدم چشمش رو محکم فشار میده. چشم راستم اما خیلی بد بود. تا آمد گیره رو بذاره گیره جا نمیرفت. چشمم شدید حساس بود و نمیتونستم باز نگهش دارم. یه بار سعی کرد و گفت ببین اینطوری محکم چشمت رو فشار نده وگرنه اصلا نمیتونم این گیره رو بذارم. گفتم باشه و سعی میکردم که بدنم رو ریلکس کنم اما نمیدونم چرا نمیشد. بعد گفت شما مثل اینکه خیلی وقته ایران نبودی. اینجا ما میگیم شل اش کن! خلاصه با تلاش فراوان بالاخره جا رفت و برش چشم راستم رو هم داد اما این یکی با سوزش همراه بود.

فکر کردم تموم شد که گفت برم زیر یه دستگاه دیگه. دیگه آمادگی اینو نداشتم! دستگاه دوم برای لیزر بود. باز چشم چپ ام مشکلی نبود و لیزر زد و کمی هم سوزش داشت. چشم راستم اما خیلی اذیت شدم. باز سر گیره درد داشتم و موقع لیزر هی میگفت که توی این چراغ مستقیم نگاه کن. اگر بدونی که چقدر مهمه چشمت رو باز نگه داری و مستقیم نگاه کنی ... خلاصه با درد و سوزش دومی هم انجام شد و آمدم بیرون. توی سالن همه نشسته بودن. در مورد قطره ها توضیح دادن. اون دختره که قبلا کنارم نشسته بود هم حالم رو پرسید و منم گفتم که خوبم کمی سوزش دارم اونم خوب بود. دختر خوبی بود باید شماره ای چیزی ازش میگرفتم اما دیگه چشمم کار نمیکرد. دکتر چشم همه رو نگاه کرد و منم نفر آخر. راستی نمیدونم چرا من همیشه نفر آخر میشم. برای پسرخاله ام گفت عالیه. برای من گفت خوبه. من شک داشتم که چشم راستم رو ناکار کرده باشم.

مامانم اسنپ گرفت و برگشتیم خونه. من توی راه عینک دودی زده بودم و چشمم رو باز هم نکردم. بعد خوابیدم. روز اول رو که همش خواب بودم و فقط قطره میریختم توی چشمم. بدنم شدیدا کوفته شده بود. پسرخاله ام هم خیلی خوابید اما به کوفتگی من نبود. روز دوم صبح رفتیم دکتر دوباره. چشمامونو معاینه کرد و گفت خوبه. من نگران چشم راستم بودم چون تمام روز انگار یه چیزی توی چشمم بود. دکتر گفت چیز مهمی نیست و جای عمل هست که درد میکنه و با قطره خوب میشه. برای پسرخاله ام هم گفت عالی شد. من هنوز تار میدیدم و گفت که برای منم خوب شده و دید ام ده از ده هست. نگرانی ام برطرف شد. برگشتیم خونه و دوباره خوابیدم. این روز رو هم تقریبا همشو خوابیدم. خیلی وقت بود این همه نخوابیده بودم. شب عینک دودی رو هم دیگه برداشتیم توی خونه. یه کمی هم به موبایلم نگاه کردم ولی پای کامپیوتر ننشستم.

امروز صبح دیگه میتونستم دور رو هم بدون عینک ببینم. تجربه خوبی بود. انگار عینک خودم روی چشمم بود اما برای دیدن نزدیک مشکل داشتم. یعنی باید یه کم چیزا رو دور از حالت قبل میگرفتم تا بتونم بخونم که مشکلی نیست. همینکه دیگه نمیخواد عینک بزنم خیلی خوبه برای استخر و ورزش واقعا دردسری بود. مثلا رفته بودیم اسنورکلینگ و من اصلا زیر آب رو نمیدیدم. باز خدا رو شکر عمل من FemtoLazik بود وگرنه اگر مثل برادرم بود که پارسال عمل کرده بود تحملش رو نداشتم. اون یک هفته توی خونه چشماشو باز نمیکرد.

امروز صبح هم رفتم دکتر پوست و مو. ویزیت اش 100 هزار تومن بود. یه جوش پایین گلوم زده بود که چند ماهی بود خوب نمیشد. گفت که جوش نیست و زیگیل هست. نمیدونم از کجا آمده بود. با گاز سوزوندش و بهم پماد داد تا روش بزنم تا بیفته. 300 هزار تومن دیگه هم گرفت و 250 هزار تومن هم پول داروهاش شد. یعنی 650 هزار تومن دیگه هم امروز برای دکتر دادم. از دکتر برگشتم خوابیدم. بیدار شدم چشمام خشک خشک بود و درد میکرد. قطره ها رو که ریختم خیلی بهتر شد.

از نظر روحی خیلی داغونم. این مدت ورزش نکردم اصلا و الان هم دیگه نمیتونم استخر برم تا حداقل یک ماه. استخر تنها چیزی بود که این چند ماه اخیر منو تازه میکرد و میتونستم کارهای روزانه ام رو انجام بدم. از مامانم آدرس یه مشاور رو گرفتم ولی فعلا وقت نداشتن و گفتن برای بعد از 15 فروردین. باید حتما برم. این مدت رژیم غذایی ام رو هم رعایت نکردم و هر چی مامانم درست کرده خوردم. سرگیجه خیلی ندارم اما بدنم هیچ انرژی ای هم نداره. به سختی برای شرکت یکی دو ساعتی کار کردم. امروز میخواستم برم دکتر دم خونه که برام آزمایش تیروئید بنویسه ببینم اوضاعم چطوری شده که دیگه مامانم اینا ول نکردن که اصلا برای چی میخواهی بری دکتر مگه مشکلی داری؟ گفتم نه برای همین که خسته ام گفتم شاید یه چیزی بده. مامانم گفت خب طبیعیه عمل کردی باید استراحت کنی. شب به بهانه قدم زدن رفتم ولی دکتر بسته بود.

با پسرخاله ام قدم زدم. اون همش راجع به این حرف زد که چقدر زندگی اینجا سخته و خیلی امیدی نداره به جایی برسه. برای مهاجرت هم گفت میخواد که بره اما نمیتونه پدر مریض اش رو کنار بذاره. برای همین شاید بره سربازی که هر وقت خواست بتونه برگرده. من بهش گفتم سربازی فقط یه قسمت ماجرا هست. برای خارج از کشور برگشتن همیشه سخته چون اول اینکه هزینه اش زیاده و دوم اینکه آدمی که میره سر کار وقت و مرخصی زیادی نداره. خیابون های قدیم رو قدم زدم و فقط میتونم بگم مغازه ها بیشتر شدن. تهران شهری هست که مثل خودشه. حتی لس آنجلس هم مثل تهران نیست. پر از آدم توی خیابون ها. شلوغی های خاص خودش و طرز رانندگی عجیبش که هیچ کسی به هیچ کسی راه نمیده ولی مردم یه جوری راهشون رو هم پیدا میکنن که به هم نزنن. 

نظرات 16 + ارسال نظر
Dory جمعه 26 اسفند 1401 ساعت 18:32

وودی جان اومدم که سال نو رو بهت تبریک بگم و ازت تشکر کنم که دکتر مقدسی رو اینجا معرفی کردی بهم. منم تقریبا دو ماه پیش عمل کردم و راضی بودم.

خواهش میکنم. چشم نو مبارک باشه :)

Dory شنبه 21 آبان 1401 ساعت 22:04

وودی اسم دکترت چی بود؟ راضی بودی ازش؟
از زمان معاینه تا وقتی که نوبت عمل داد چقدر طول کشید؟

دکتر علیرضا مقدسی بیمارستان فوق تخصصی نور. دوستای امریکام هم پیش ایشون عمل کردن. خیلی خیلی هم راضی بودم.
قبل از عید بود نمیدونم چون از قبل وقت گرفته بودیم.

آرش دوشنبه 1 فروردین 1401 ساعت 17:57

چقدر عمل لازک دردناک بنظر میرسه! من ۲ سال پیش pqr کردم. درسته یک هفته کامل طول کشید تا بیناییم ۱۰/۱۰ شه ولی اصلا درد و ... نداشت.
ممنون ازینکه تجربتونو مینویسید.

برای من دو روزه بینایی ام 10 از 10 بود. خدایی اونقدری بعد از عمل بد نبود و عمل برای من سخت بود وگرنه پسرخاله ام اصلا حس نکرده بود.

na دوشنبه 1 فروردین 1401 ساعت 16:32

میتونم بپرسم‌چرا عمل اسمایل رو انجام ندادید؟

نمیشد. شماره چشم من بالا بود.

معین یکشنبه 29 اسفند 1400 ساعت 19:46

وودی جون سال خوبی نداشته باش، سال عالی ای داشته باش

ممنونم ای مرد آزاد!

پسرک یکشنبه 29 اسفند 1400 ساعت 18:13

پیشاپیش عیدتون هم مبارک

ممنونم. عید شما هم مبارک

پسرک یکشنبه 29 اسفند 1400 ساعت 12:39

الان روز ها بدون عینک دودی میتونی بری بیرون؟ اذیت که نمیشی بدون عینک؟

نه تا 3 ماه باید توی آفتاب عینک دودی بزنم. بدون عینک اذیتم

شادی یکشنبه 29 اسفند 1400 ساعت 00:51

وودی جوابت برای کامنت آخر برام جالب بود
در مورد کشورهای دیگه هم خبر داری چطوریه این قضیه دیتینگ اپ؟! مثلا ایتالی. بعد یه سوال سن چقدر تاثیر داره؟! مثلا بین ۳۰ تا ۳۵ برای یه دختر چقدر اثر داره مثل ایرانه که پیشنهادا کم میشه یا تو خارج این حرفا نیست ؟ حجاب چطور؟ چقدر مانع میشه یا نمیشه ؟ خلاصه میخوام ببینم مورد خوب پیدا میشه یا نه؟! خودمم البته مورد خوبی ام ولی خب سن و حجاب

نه در مورد کشورهای دیگه نمیدونم.
با بالا رفتن سن دختر برای ازدواج پیشنهادها کم میشه. حجاب هم مانع هست خیلی ها نمیپسندن. والا مورد خوب دیگه دست خداست.
هاها باز خوبه شما مورد خوبی هستین. من که فکر کنم مورد خوبی نیستم کسی نمیپسنده!

akbar جمعه 27 اسفند 1400 ساعت 20:24

تجربه جالبی بود این جراحی چشم رو در امریکا قیمت گرفته بودید؟؟ چقدر اختلاف قیمت داره؟؟؟ کیفیت تفاوت داره؟؟؟

وودی جان یه سوال برام بود البته اگ شخصی بود جواب ندید
امریکا دیتینگ اپ جواب میده؟؟؟ گفتید تهران هستید اینجا وجود داره ولی معمولا ن برای طولانی مدت و ازدواج
تجربه ای داشتید در امریکا از دوستان آشنایان؟؟؟ دیدم ایرانی ها هم خودشون برای خودشون ساختن یکی از دوستان ایالت ماساچوست گویا یافته بود و جالب بود برام توی اپ دیدن کسی!

سلام. قیمت نگرفته بودم. الان چک کردم تقریبا هر چشم 2500 دلار. ارزونتر و گرونتر هم داره ولی حدودا. یعنی میشه 5000 دلار. چون مالیات بهش تعلق نمیگیره قیمت واقعی برای مالیات 25 درصد تقریبا میشه 4000 دلار.
اینجا با دلار 25 هزار تومن و هزینه 15 میلیون تومنی معادل 600 دلار میشه که خیلی خیلی کمتر از امریکا میشه. فکر نمیکنم کیفیتش فرق خاصی کنه چون اکثرش با دستگاه انجام میشه.
دیتینگ اپ فقط برای بعضی شهرها و یا گروه های خاص جواب میده. مثلا نیویورک دیتینگ اپ به هیچ دردی نمیخوره. همه همدیگرو به طور طبیعی توی محیط های اجتماعی میبینن.
در کل چون دخترهای خیلی خوب پیشنهاد زیاد دارن خیلی کم توی دیتینگ اپ پیدا میشن مگر دنبال یه شخص بخصوصی باشن که توی دنیای دیجیتال دنبالش بگردن. نظر من اینه که دیتینگ اپ بگیر و نگیر داره. شانسی ممکنه یه آدم خوبی پیدا بشه یا نشه. من اون اپ دیتینگ ایرانی رو هیچوقت نداشتم ولی بچه ها میگفتن خوبه.

پسرک پنج‌شنبه 26 اسفند 1400 ساعت 19:17

حداقل به چشم‌هات رحم کن، من تا یه هفته بعد عملم هم تو خونه با عینک میگشتم و تازه اونم بعد یه هفته خواهرام با زور از دستم گرفتن
الان هم بعد دو سال بعضی روز ها بدون عینک آفتابی نمیتونم بیرون برم
نور صفحه گوشی رو روی صفر تنظیم و حالت فیلتر آبی رو هم فعال کن

آره من Femto عمل کردم. اون دوره نقاهت کوتاهتری داره اما همچنان نگاه کردن به صفحه نمایش کامپیوتر و موبایل اذیتم میکنه. خط های دور و نزدیک هم کج و ماوج میشن.

هرچی پنج‌شنبه 26 اسفند 1400 ساعت 17:33

وودی خدا نکشدت اونجا که گفتی دختر خوبی بود باید شماره اش رو میگرفتم منفجر شدم یاد جفتگیری افتادم چرا انقدر هولی مرد، عالی بود =))))
ایشالا که چشمت زودتر خوب بشه

هول نبودم که طرف رفت دیگه هم نمیبینمش

صادق پنج‌شنبه 26 اسفند 1400 ساعت 16:16

منم دوست دارم چشمم رو عمل کنم ولی دل دل میکنم، نمیدونم میترسم در آینده عوارض داشته باشه! یه ویدیو میدیدم یه لایه از چشم رو میسوزونن انگار. منم خیلی چشمم روی اسکرین هست شبانه روز، فکر کنم باید بعد از عمل بیشتر مراقب باشیم؟
راستی پسرخاله ات که بیمه بود چقدر شد هزینه عملش ؟

بابای من 20 سال پیش عمل کرد. منم نمیدونم کار درستی کردم یا نه چون گفت از چند سال دیگه باید عینک مطالعه بزنم. هزینه اش با بیمه شد تقریبا 6 میلیون. برای من بدون بیمه شد 14 میلیون. دلار امروز تقریبا 26 هزار تومن.

صادق پنج‌شنبه 26 اسفند 1400 ساعت 15:42

هاهاها
دارم به داستانت با دخترا تو بیمارستان فکر میکنم و میخندم، وودی فکر کنم آخرش دخترا تورت کنن
یکی از مواردی هم که تغییر کرده تو این مدت، رفتار دختراس

هاها آره خنده دار نوشتمش. خودم هم خنده ام میگرفت وقتی مینوشتم.

******* پنج‌شنبه 26 اسفند 1400 ساعت 13:08

داشتم فکر میکردم چقدر عجیب من تقریبا ده روز پیش برای اولین بار  اونجا بودم بعنوان همراه :) چقدر زمان و سرنوشت عجیب ، نقطه مکانیمون یکی بود ولی از نظر محور زمان باهم ده روز و شاید ساعت  فاصله داشتیم
آدمهایی که از کنارمون میگذرن و غریبه ان ممکن آشنا باشن و ندونی
شاید تو خیابون بی خبر از کنارشون گذر کنی، ...
پ.ن:چرا و پرت نوشتم آخرشم نتونستم منظورو حسم بگم

فهمیدم حس اتون رو. همینه دنیای کوچیکیه

Za پنج‌شنبه 26 اسفند 1400 ساعت 09:40

اون زگیل با یک بار اسپری زدن که بهش می گیم کرایو تراپی خوب نمیشه چند بار تکرار بشه همون کارو ما توی بیمارستان خصوصی 25 هزار تومن انجام میدادیم ولی بیرون گران تر خیلی ... از محلول سالسلیک اسید استفاده کنید بهتر از کرایو هستش ... زگیل ویروسه اگه بدن ضعیف باشه به قسمت های دیگه بدن منتشر میشه ... مراقب باشید و بعد محلول و پماد دستاتون رو با الکل ضد عفونی کنید ...

عجب. نمیدونستم وگرنه اسید سالیسیک داشتم. حالا اگر خوب نشد با اون امتحان میکنم. خیلی چیز خوبیه برای پوست.

******* پنج‌شنبه 26 اسفند 1400 ساعت 08:52

مبارک باشه...:)

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد