زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

سال نو مبارک - کافی شاپ Funny Library

چند روز پیش عید بود. اصلا نفهمیدیم که کی عید شد و کی گذشت. شب عید یکی از بچه ها آمد خونه من و با هم رفتیم ماشین سواری کردیم. همون شب هم من قرص ضد حساسیت خورده بودم و حسابی خواب آلود بودم. بعدش هم خوابیدم. این مدت هم یه کم دوباره خوابم به هم ریخته. حساسیت خیلی شدیدی امسال پیدا کردم و مدام عطسه و آبریزش بینی همراه با گرفتگی سینوسی داشتم. اما الان چند روزیه که خیلی بهتر شدم. نمیدونم به خاطر این Air Purifier بود که توی خونه روشن کرد یا قرص های ضد حساسیت اما حداقل اون گرفتگی شدید رو ندارم.


این مدت هفته ای 5 روز رفتم باشگاه و ورزش کردم. فکر کنم دو کیلویی هم لاغر شده باشم. وزنم الان کمترین وزنی هست که توی این چند سالی که آمریکا آمدم پیدا کردم. غذا هم خیلی سالمتر میخورم و حس میکنم که بدنم بهتر شده. روزهای کمی هم باز احساس خستگی رو دارم. امروز صبح هم همین حس رو داشتم اما بعد از اینکه از باشگاه برگشتم حالم خیلی بهتر شده بود. اگر بتونم همینطوری چند ماه دیگه هم ادامه بدم خیلی خوب میشه.


هوای دالاس این روزا خیلی خیلی خوبه. تقریبا بهترین هوایی هست که میشه داشت. پارسال همین موقع ها ماشینم رو خریدم و تا هوا گرم بشه واقعا لذتش رو بردم. امروز هم فکر کردم که بهتره خونه نمونم. توی اینترنت گشتم و یه کافی شاپ که تا حالا نرفته بودم رو پیدا کردم. سقف ماشین رو باز کردم و آهنگ رو هم بلند کردم و رانندگی کردم سمت اونجا. کافی شاپ طبقه پایین هتل Virgin بود و یه رستوران هم بغلش بود. تا حالا این منطقه دالاس رو هم نگشته بودم و برام جدید بود.






محیطش رو خیلی دوست داشتم. کلا جاهایی که استایل خودشون رو دارن جالبه. با کسی که اونجا کار میکردم هم صحبت شدم و گفت که معمولا اینجا خیلی خیلی شلوغه اما امروز به طرز عجیبی استثنا خلوته. ممکنه به خاطر این باشه که دیشب پارتی بود اینجا و خیلی شلوغ بود احتمالا همه رفتن استراحت کنن. 


توی دلم گفتم بهتر که خلوته. فعلا تا واکسن رو نزنم ترجیح میدم از جاهای شلوغ دوری کنم. دیشب هم که رفتم بیرون فقط توی خیابون ها قدم زدم و وارد هیچ فروشگاه و رستورانی نشدم. وقت واکسن دومم هم 15 آپریل هست. میخواستم برم نیویورک اما فکر کردم شاید بهتر باشه بمونم و واکسنم رو بزنم و بعدش برم. هوای دالاس هم الان خیلی خوبه شاید نیویورک رفتن هم خیلی ارزش خرج کردن پول رو نداشته باشه. فعلا دوست دارم جاهایی که توی تگزاس و اطراف هست رو نرفتم برم بگردم. شاید تا همین الانم تنبلی کردم که نرفتم اما خب سخته آدم هم مسافرت کنه و هم برنامه ورزشی و غذایی اش رو حفظ کنه و زندگی من تازه داره روی روال میفته. از عملکردم از نیمه فوریه تا حالا در کل راضی هستم. اگرچه برای شرکت کمتر کار کردم اما به خودم بیشتر رسیدم و سلامتی ام رو بهبود دادم. اگر خدا بخواد و با همین روند ادامه بدم راضی ام.







تصمیم گرفتم که فعلا کالیفرنیا نرم که آدرس ام عوض نشه تا اگر گرین کارت گرفتم بتونم چند ماهی برم ایران. شرکت فعلی مشکلی ندارن با اینکه من بخوام برم از ایران کار کنم. اگر آدرس ام رو عوض کنم برای هر ماهی که ایران یا هر کشور دیگه ای هم باشم باید تقریبا 1000 دلار اضافی به ایالت کالیفرنیا بدم. جدا مالیات اونجا ستم هست. فکر کنم گرین کارت رو بگیرم بتونم برای شرکت خودم کار کنم. اگر هم نشد احتمال خیلی زیاد کارم رو عوض میکنم. کار فعلی خوبه اما نسبت به مخارج کالیفرنیا نمی ارزه. در حال حاضر خوبه که من دالاس هستم.

نظرات 14 + ارسال نظر
ممول چهارشنبه 22 اردیبهشت 1400 ساعت 23:25

چه جالببببب شما هنوز مینویسین

Jupiter دوشنبه 6 اردیبهشت 1400 ساعت 04:53

سلام
من امشب اتفاقی با وبلاگت آشنا شدم البته اون قدیمیه و نشستم کلی از مطالبتو خوندم و واقعا لذت بخش بود واسم الخصوص که امروز خیلی دپرس بودم و چند وقت دیگه کنکور ارشد دارم و دارم از مهندسی مهاجرت میکنم به مدیریت و راه جلوم خیلی مبهمه و اصلا نمیدونم تو مسیر اپلای موفق میشم یا نه،باری ممنون از مطالبت بسی لذت بردم و اینکه بازم ادامه بده به نوشتن

سلام. خواهش میکنم.

******* چهارشنبه 1 اردیبهشت 1400 ساعت 14:29

سال نو مبارک

ممنونم. سال نو مبارک

اپلای سه‌شنبه 31 فروردین 1400 ساعت 03:45

سلام
شاید سوالم مسخره به نظر بیاد ولی
من تا حالا تنهایی زندگی نکردم
سخت نیست ان هم در دیار غربت

سلام
پیشنهاد میکنم که جاهایی رو انتخاب کنین که ایرانی زیاد هستن. من خیلی وقتا حس نمیکنم که از کشورم خارج شدم به جز دوری خانواده بقیه چیزا اینجا بهتره. البته این سال کووید سخت گذشت.

صادق جمعه 27 فروردین 1400 ساعت 19:25

وودی جان، یه سوال بی ربط.
داشتم تو گوگل مپ میچرخیدم رسیدم به اون مجموعه جزایری که شرق مکزیک و کوبا قرار دارن. خیلی جالب و جذاب به نظر اومدن.
میخواستم بدونم...

منم نمیدونم چی هستن!

پسرک جمعه 27 فروردین 1400 ساعت 18:23

منظورم ساخت و ساز در کشوری به غیر از آمریکا بود
اون هم مثلا از طریق خرید اوراق قرضه و دریافت سودش

ببخشید اطلاعاتی ندارم.

س جمعه 20 فروردین 1400 ساعت 04:29

سلام
ببخشید اگر بخوام مقیم امریکا بشم
برای کار امکان پذیره ؟ میتونه کارفرما دعوتنامه بفرسته ؟

سلام. متاسفانه ویزای کار برای ایرانی ها ممکن نیست. یعنی خیلی سخته و آماری نیست که کسی تونسته باشه بگیره. از سفارت رد میکنن. بهترین راه مهاجرت امریکا در حال حاضر دانشجویی هست.

پسرک پنج‌شنبه 19 فروردین 1400 ساعت 00:20

اونجا کسی رو سراغ داری بخواد در پروژه های بزرگ ساخت و ساز سرمایه گذاری کنه؟

شرمنده خیر. ساخت و ساز اینجا هزینه خیلی بالایی داره و معمولا چند تا شرکت با هم میشن و کلی سرمایه جمع میکنن تا یه پروژه رو تکمیل کنن.

آرش چهارشنبه 18 فروردین 1400 ساعت 17:36

سلام وودی، چندین ساله که وبلاگتو می‌خونم و متوجه شدم که خیلی از تفکرات و نظراتت تغییر کرده، چراکه بزرگتر شدی و تجاربت بیشتر شده.
یک سوالی دارم، اگه برگردی به گذشته، زمان لیسانست، برای اپلای همین مسیرو میری؟ یا اگه یک آفر phd مستقیم بگیری قبول می‌کنی؟
امکانش هست یک دانشجوی سردرگم که نگران phd مستقیم ۶-۷ ساله هست رو راهنمایی کنی؟

متشکرم
وبلاگتم فوق‌العادست! ادامش بده

سلام
بله امیدوارم که اینطوری باشه. من از تغییرات با آغوش باز استقبال میکنم.

اوه بله صد در صد همین مسیر رو میرم. اگرچه چیزی که فکر میکردم با چیزی که به دست آوردم فرق داره اما رضایت خاطر کامل دارم. اگر میشد آفر PhD مستقیم بگیرم اونو هم با دستان باز قبول میکردم. بچه هایی که مستقیم میان از ما جلوتر هستن. من 27 سالگی آمدم و الان خیلی وقت گذشته اما بچه هایی که زودتر از من آمدن الان از من جلوتر هستن چون راحتتر توی جامعه اینجا حل شدن.
نگران نباشین. شما به عنوان یک دانشجوی دکترا شاغل هستین با حداقل حقوق که برای یه زندگی خوب کفایت میکنه. هر سال هم چند ماهی میتونین با اجازه دانشگاه بیرون با حقوق بالا کار کنین. اگر زرنگ باشین میتونین توی دانشجویی هم گرین کارت بگیرین و زودتر برای زندگیتون تصمیم بگیرین. اونایی که پناهندگی میان خیلی شرایط پایینتری دارن.

نرگس چهارشنبه 18 فروردین 1400 ساعت 00:56

سلام سال نو مبارک
چقدر ذوق رده ام وبلاگی رو پیدا کردم که همچنان نویسنده اش داره ثبت خاطرات میکنه. خیلییییییییییی اتفاقی و وقتی دنبال سمپل برای وارد کردن اطلاعات لازم پروسه مهاجرت داخل اکسل بودم همین امشب، وبلاگ توون رو دیدم. شروع کردم از همون تاریخ یعنی از فروردین 91 به خوندن مطالب وبلاگ تون. نمیدونم الان کجای مسیر زندگی تون هستید. امیدوارم به همه اهئاف تون رسیده باشد. خیلی مشتاقم تمام مطالب این سالها رو بخونم. برای منی که با سن 42 میخاد اپلای کنه اونم تو اوضاع اقتصادی داغون و شرایط کرونایی، حتما تجربیات شما بسیار باارزش خواهد بود. فقط خواستم تشکر کنم برای اشتراک اطلاعات خوبتون. پاینده باشید.

سلام
خواهش میکنم خیلی خوش آمدین. زیاد پست نمیذارم مثل قدیم اما دارم سعی میکنم اینجا رو نگه دارم. خدا رو شکر زندگی خیلی خوبه.

نرگس دوشنبه 16 فروردین 1400 ساعت 04:28

سلام
اون قسمت مالیات ماهی هزار دلار رو من متوجه نشدم. میشه ی توضیحی بدی؟
و اینکه امیدوارم زودتر گرین کارتت بیاد و شرکت خودتو بزنی!
راستی، سال نو مبارک!

سلام. بله براتون یه پست میذارم چون ممکنه سئوال بقیه هم باشه. ممنون که پرسیدین.

ebrahim چهارشنبه 11 فروردین 1400 ساعت 18:14

چن سال کم بیش وبلاگ تون میخونم از اواخر لیسانس ک تصمیم گرفتم اپلای کنم تا حالا ک ترم اخر ارشدم تمدید کردم تو کرونا
میخواسم بپرسم مهاجرت تحصیلی وقتی مجرد و تنها هستید جقد سخته؟من از تنهایی خیلی میترسم! خیلی!
شرایطم هم ایران اصلا مناسب نیس در بایت کار زندگی
تجربه تون از ایرانی ها تو چنین شرایط چیه؟
شنیدم خانوم ها راحتر از ما بتونن دوستی پارتنری پیدا کنن ب هر جهت !
کدوم شهر ها ایالت ها ب نظرتون سمتش نرم با این ترس تنهایی زیاد؟؟
اگر امکانش داشتید ممنون میشم توضیحی بدید

سلام
این سال کرونا نسبتا سخت بود. قبلش نه اونقدری. تا یه حدی نوشتم. من اینجا دوستای خیلی خوبی پیدا کردم. درسته که خانواده نیستن اما واقعا با انسان های شریفی آشنا شدم. تنهایی ترس نداره. دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد. آدم باید خدا رو داشته باشه. خدا رو داشتن هم سخت نیست به خلق اش کمک کنی اونم بهت کمک میکنه.
شهرهای کوچیک سخته. اگر لس آنجلس برین که اصلا مثل یه شهر دیگه ایران میمونه. اگر از تنهایی میترسین بهترین کار اینه که شهرهایی رو انتخاب کنین که ایرانی زیاد دارن. دالاس و هیوستون و لس آنجلس و بعد هم Bay Area رو پیشنهاد میکنم. اینجاها همه مراسم های ایرانی ها هم هست و واقعا انگار توی یه شهر ایران زندگی میکنی.
در مورد دوست پاتنری درست شنیدین. اما اگر سطح توقعتون بالا نباشه میشه با پاتنر مخصوصا توی مهاجر های مکزیکی و آسیایی ها پیدا کرد.

آلبرتو سه‌شنبه 10 فروردین 1400 ساعت 22:11 https://zirebaran.blogsky.com/

سلام. دکتر شما هنوز دالاس هستین؟ من سال دوم لیسانس بودم که با وبلاگ شما آشنا شدم و الان که سال آخر ارشد هستم هنوز هم پیگیر وبلاگ شنا هستم.
منم مثل شما مسیر اپلای و مهاجرت رو با یک شیب ملایم تر دارم طی میکنم و امیدوارم تا 3 سال آینده همه چیز مرتب و منظم انجام بشه که موفق بشم پروسه مهاجرت خودم رو شروع کنم.

سلام. بله. یک ماه و نیم دیگه میرم. لطف دارین. ایشاله و امیدوارم که یه جای خیلی خوب پذیرش بگیرین.

ج دوشنبه 9 فروردین 1400 ساعت 20:22

این کافی شاپه خیلی باحاله. فقط یه کم زیادی لاکچریه :))
ولی متاسفانه واقعا مشکل دالاس اینه که کافه ای که بشه توش درس خوند/کار کرد خیلی کمه.
تا حالا sip stir و halcyon توی گرینویل رو یافتم. که بهتر از بقیه ن.
شما جای دیگه پیشنهاد نداری؟

یه چیز بیربط دیگه.
اصلا میام وبلاگتو میخونم پرهام میریزه از این همه حس نوستالژیکی که در من پدیدار میشه. انگار میرم وارد ماشین زمان میشم و ورود میکنم به سال 91-92 که داستانای اپلای تو میخوندم و خودمو جات تصور میکردم.

کافی شاپ خوبه. تا وقتی استارباکس باز بود من همش اونجا بودم Park Lane و West Village. یه مدت هم Java Land کار میکردم. Union هم یه سری رفتم چند وقت پیش بد نبود اما خیلی خوب نبود. بهترین جایی که غیر از استارباکس میرفتم همین Halcyon هست. Magnolias هم خوبه چندین بار اونجا بودم. به نظرم دالاس کافی شاپ های خیلی خوبی داره. اینجا چون زمین ارزونه و فضا هم زیاده میشه راحت یه کافی شاپ نشست و از صبح تا شب کار کرد. شهر های دیگه به زحمت بشه همچین کاری رو کرد.

خوبه دیگه الان داری توی آینده زندگی میکنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد