زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

تصمیم نهایی - میرم سانفرانسیکو

هفته پیش دوشنبه بالاخره Notice ام دادم و گفتم که دیگه نمیام. ازم خواستن که تا آخر ماه بمونم و بعد برم و منم قبول کردم. اینجا دو هفته قبل از پایان کار باید بهشون بگی که میخوای بری. این روزا دالاس خیلی گرم شده و نمیتونم برم بیرون کار کنم و اکثر روزها اصلا از خونه بیرون هم نرفتم. از دیروز دوباره شروع کردم که برم بیرون و حداقل ورزش رو ادامه بدم. از نظر روحی خیلی روم فشار بود و الان کم کم باهاش کنار آمدم.

کار جدیدم جنوب سانفرانسیسکو هست و این مدت خیلی نگاه کردم که ببینم کجا رو میتونم اجاره کنم. برای وسط آگوست هم بلیت گرفتم که برم و محله ها رو ببینم تا بدونم کجا رو بهتر دوست دارم. سانفرانسیسکو بعد از نیویورک گرون ترین شهر امریکاست. اجاره خونه ها از سه برابر دالاس هم بیشتره.

https://www.nerdwallet.com/cost-of-living-calculator/compare/dallas-tx-vs-san-francisco-ca

سانفرانسیسکو از شهر هایی هست که توی امریکا تاریخ داره و فرهنگ مخصوص خودش رو داره. اینم دو تا آهنگ برای سانفرانسیسکو

 https://www.youtube.com/watch?v=o0bCF4m3N70

https://www.youtube.com/watch?v=pNZlGpI-GTg


فکر کردم شاید بد نباشه که خوبی ها و بدی های رفتن رو برای خودم لیست کنم تا بهتر تصمیم بگیرم.


بدی ها:

برای اینکه شرایط زندگی ام همون شرایطی باشه که الان توی دالاس دارم باید حقوقم بیشتر از 205 هزار دلار توی سال باشه ولی حقوق شرکت جدیدم به 150 هم نمیرسه. یعنی اینکه از نظر مالی شاید تصمیم درستی نبوده که برم اما 1.5 درصد شرکت رو میگیرم و اگر شرکت توی دو سال بتونه موفق بشه این جبران میشه. همچنین ممکنه بتونم یه کم سطح زندگی رو پایین بیارم تا هزینه هام کمتر بشه تا سال دیگه حقوقم رو بیشتر کنن و یا اینکه اگر شرکت موفق نشد یه کار دیگه پیدا کنم. با 80 هزار دلاری که این مدت پس انداز کردم میتونم دالاس میتونم یه آپارتمان هم بگیرم و اینطوری هزینه اجاره ام از نصف هم یه چیزی کمتر میشه.

دالاس رو دیگه خوب میشناسم و میدونم کجا برم برای تفریح و کجا برم برای غذا و کلا زندگی خوبی دارم اینجا.

از نظر مسافرت رفتن دالاس خیلی جای بهتری هست. دقیقا وسط امریکاست و هر شهری بخوام پرواز کنم ارزونتر و نزدیکتر هست. یکی از کارهایی که نتونستم انجام بدم (به جز پارسال که سه چهار باری رفتم) همین مسافرت و دیدن شهرهای امریکاست.

سانفرانسیسکو رو خیلی دوست نداشتم. اگر موقعیت کاری ای که الان پیش آمده توی لس آنجلس بود اصلا هیچ فکری نمیکنم. تا حالا دو سه بار سانفرانسیسکو و لس آنجلس مسافرت کردم. هر بار رفتم لس آنجلس حس کردم که خونه ام باید اونجا باشه. لس آنجلس شبیه ترین شهر به تهران هست جایی که بزرگ شدم و بهش عادت دارم. همه جاهاش رو رفتم و با همه خوب و بدش حس بهتری بهش دارم. دالاس رو هم خیلی دوست دارم. با وجود اینکه خیلی متفاوت هست از سانفرانسیسکو اما حس بهتری بهش دارم الان. شاید چون همه چیز اینقدر ارزونه و دیگه میدونم کجا برم و چکار کنم که بهم خوش بگذره. شایدم یه مدت سانفرانسیسکو باشم نظرم عوض بشه.

احتمال داره شرایط اقامتی ام سخت تر بشه. اینجا اگر بمونم از نظر اقامتی مشکلی پیش نمیاد. درسته که EB3 ممکنه بیشتر طول بکشه اما تا دو سه ماه دیگه میتونستم قبولی اش رو بگیرم و با توجه به اینکه الان کارت EAD هم دارم میتونستم هر کاری که میخوام بکنم. حتی با Advanced Parole هم میشد ایران رفت و آمد کرد و بچه ها این کار رو کردن. یعنی از اکتبر میتونستم آزاد باشم که هر کاری میخوام کنم حتی قبل از اینکه کارت اصلی ام بیاد. این شرکتی که میرم اما ممکنه تا یکسال و نیم دیگه هم به اینجا نرسه. اگر شرکت هم زمین بخوره و پرونده خودم هم قبول نشه دوباره سر خونه اولم هستم. 


خوبی ها:

با رفتن به سانفرانسیسکو یه مرحله دیگه مهم زندگیم (milestone) رو هم که رفتن به دره سیلیکون هست رو به دست میارم. احتمال داره بتونم کانکشن های خوبی رو پیدا کنم که برای شرکتی که میخوام بعدا داشته باشم به دردم بخوره. تا همین الان هم کلی در مورد استارت آپ ها و اینجا مجبور شدم تحقیق کنم و یه عالمه چیز یاد گرفتم.

موقعیت کاری ای که سانفرانسیسکو دارم تقریبا بهترین چیزی هست که میتونم داشته باشم. موضوع پروژه ای که کار میکنن سرطان سینه هست که خیلی نزدیک به یکی از قسمت های تز دکترای خودم بود. حتی قبل از اینکه بخوام مهاجرت کنم همیشه آرزوم بود که یه کاری کنم که تاثیر خیلی مهمی توی دنیا داشته باشه و اگر این شرکت موفق بشه به این آرزوم میرسم. یعنی خیلی این کار رو دوست دارم و اصلا برام مهم نیست که بیشتر براش وقت بذارم.  همچنین من جزو ده نفر استخدام اول شرکت هستم و اگر موفق بشه حقوق و مزایایی که به دست میارم از هر شرکت بزرگی هم که بخوام برم بهتر میشه.  با کار توی یه شرکت مشاوره ای توی دالاس هیچ آرزویی ام برآورده نمیشه.

بعد از مدت ها یه تغییری توی زندگیم ایجاد میشه. الان سالهاست دالاس هستم و تقریبا زندگی خوب و یکنواخته و مسافرت های گهگاهی هم تنوع اش هست که خوبه و راضی هستم اما تغییر عمده ای از وقتی که از ایران آمدم توی زندگیم ایجاد نشده. رفتن به سانفرانسیسکو بدون شک یه تغییر بزرگ هست. بعد هم خودم فکر میکنم که طولانی مدت دوست دارم که توی لس آنجلس زندگی تشکیل بدم و بمونم. رفتن به کالیفرنیا یه قدم به این هدف  هم نزدیکتر ام میکنه. 

کلا کالیفرنیا رو بیشتر از تگزاس دوست داشتم. هم هوای بهتری داره و هم طبیعت قشنگتری داره. منم خیلی طبیعت دوست هستم و خیلی دوست دارم که آخر هفته یه روز برم جنگل یه روز برم ساحل و یه روز هم از کوه ها بالا برم.

به دوستای قدیمی ام بیشتر نزدیک میشم. الان بیشتر دوستام کالیفرنیا هستن تا تگزاس. از کسانی که هم دانشگاهی بودیم و کار گرفتن و رفتن بیشتری ها الان کالیفرنیا هستن. البته بیشترشون جنوب یعنی سمت لس آنجلس و سن دیگو هستن و دوستای کمتری سمت سانفرانسیسکو دارم ولی بازم بخوام آخر هفته برم پیش دوستام توی جنوب یا سیاتل خیلی راحتتره.

شاید بتونم شریک خوبی برای زندگیم پیدا کنم. این مدتی که دالاس بودم چند نفری بودن که دوست داشتم و بهشون پیشنهاد دادم و قبول نکردن و نشد که کسی رو برای زندگیم پیدا کنم. حس میکنم کالیفرنیا شاید جای بهتری باشه برای من باشه. 


این مدت خیلی روم فشار بود که بدونم میخوام چکار کنم و بالاخره تصمیمم رو نهایی کردم که برم. اصلا تصمیم آسونی نبود و همه چیزش به "اگر" و "اما" ها بستگی داشت. از ایران میخواستم بیام امریکا خیلی راحتتر بود یعنی هیچ چاره دیگه ای نداشتم. یا باید میرفتم سربازی و الان شرایط ام میشد مثل برادرم که افسردگی گرفته و حتی دیگه حوصله نداره یه امتحان تافل دوباره بده و شاید در بهترین حالت یه کاری داشتم که زحمت به ماهی 300-400 دلار میرسید و هزینه های زندگیم سر به سر میشد. الان اما یه جورایی دارم ریسک میکنم. شرایط اقامتی ام رو تاخیر میندازم. یه شرکتی میرم که شاید نتونه از زمین بلند بشه. یه جایی میرم که پس اندازم و کیفیت زندگیم کمتر و پایینتر دالاس میشه. برای این تصمیم وزن شرایط مهاجرتی رو خیلی کم کردم و وزن آینده کاری و رضایت از کار در آینده رو زیاد کردم و حس میکنم که تصمیم درستی هست. حس ام میگه که یه مدتی شرایط ام سخت تر میشه اما بعد از شش تا نه ماه شرایط زندگی ام از این رو به اون رو میشه طوری که خودم هم نمیتونم باورش کنم. یه بار دیگه میخوام به حس ام اعتماد کنم. از روزی که حس ام رو از تصمیم گیری ها کنار گذاشتم لحظات سختتری رو تجربه کردم. حتی وقتی به حس ام اعتماد کردم و شرایط ام اونطوری نشد که میخواستم باز رضایت بیشتری داشتم. الان حس ام میگه "برو پسر. چقدر دالاس موندی و هیچی. چه کاری بهتر از کاری که پیدا کردی میخوای؟ مسافرت هم بخوای بری توی یه شرکت کوچیک باشی راحتتر قبول میکنن. زندگی هم بخوای کنی کجا بهتر از کالیفرنیا؟ شرکت هم بخوای داشته باشی دره سیلیکون که بهترین جای دنیاست. اصلا چرا فکر میکنی؟ هشت سال گرین کارت نداشتی چی شد؟ پول هم الان میخوای چکار؟ تو که کلی پس انداز داری و بعد هم چند سال دیگه هزار دلار دو هزار دلار که پولی حساب نمیشه. برو از طبیعت لذت ببر. یه شهر جدید یه تجربه جدید یه زندگی جدید...چرا که نه؟؟؟ یه شهری که آرزوی خیلی هاست فقط بتونن یه هفته مسافرت کنن و میتونی توش زندگی کنی. جایی که خیلی ها مثل خودت هستن و به آرزوهات نزدیکتر ات میکنه..." 


تا حالا دو سه باری رفتم سانفرانسیسکو و شهر قشنگیه. شاید به اندازه لس آنجلس دوستش نداشتم اما بدم نمیاد یکی دو سالی هم اینجا زندگی کنم. اینم چند تا عکس از مسافرت های قبلی. عکس بیشتر داشتم اما نمیدونم که گذاشتم یا نه.



دیدن چیزای عجیب و جدید توی سانفرانسیسکو تعجبی نداره. خیلی از تکنولوژی ها از اینجا شروع میشن.












این نمای هتلی هست که وقتی برای مصاحبه رفتم اونجا بودم.



اینم نمای یکی از پنجره های شرکتی هست که قراره اونجا کار کنم. البته ممکنه شرکت جا به جا بشه و بره سمت جنوب Bay Area. خوبیش به اینه که جنوب سانفرانسیسکو مشکل جای پارک رو نداره.



اینجا هم رستوران نزدیک شرکت هست که خیلی ها برای ناهار میان اینجا.




به این غذا هم میگن Poke bowl که اولین بار توی سانفرانسیکو خوردم و خیلی دوست داشتم. دلم برای غذاهای دالاس خیلی تنگ میشه. دالاس همه چیز هست و خیلی هم ارزونه. غذاها خوشمزه تر و بشقاب ها خیلی بزرگتر هستن و معمولا میشه نصف ناهار رو برای شام خورد. غذاهای سانفرانسیسکو سالم تر هست و کوچیکتر و خیلی هم مزه نمیده!



اون روزایی که بچه بودم و Driver  رو بازی میکردم فکر نمیکردم یه روزی خودم توی سانفرانسیسکو رانندگی کنم.


اینم یه نوشته نزدیک هتل پیدا کردم: "یه روزی اگر برم بهشت به اطراف نگاه میکنم و میگم بدم نیست اما سانفرانسیسکو نمیشه"



اواسط آگوست میرم چند روزی میرم شهر فرشته ها و یک هفته هم میرم سانفرانسیکو بگردم و محله ها رو پیدا کنم و ببینم کجا دوست دارم زندگی کنم. از آخر این ماه هم دیگه یک شغل بیشتر ندارم و سرم خلوت تر میشه که کارهایی که دوست دارم رو انجام بدم و یه کم زندگی کنم.

نظرات 43 + ارسال نظر
.... سه‌شنبه 2 دی 1399 ساعت 11:22

خوبین؟ دیگه غیبتتون واقعا نگران کننده است؟

سلام. ببخشید. نوشتم.

Amirreza دوشنبه 1 دی 1399 ساعت 23:29

سلام دکتر وودی واقعن نمی خاین ی پست جدید بزارین هرروز میام تو وبلاگو...

سلام. ببخشید. نوشتم.

زینب یکشنبه 23 آذر 1399 ساعت 18:30

سلام آقای وودی کم پیدا شدین دوباره.
امیدوارم حالتون خوب باشه

سلام. ببخشید. نوشتم.

نینا چهارشنبه 19 آذر 1399 ساعت 04:47

سلام. امیدوارم به خوبی جابه جا شده باشید و توی شهر جدید جا افتاده باشید! من وبلاگ شما رو از چند سال پیش قبل اومدن آمریکا میخوندم! فکر نمیکردم یه روزی از توی امریکا براتون کامنت بذارم. واقعا زندگی خیلی عجیبه و غیر قابل پیش بینی.
اگر یه زمانی اومدید شیکاگو خیلی خوشحال میشم ببینمتون!

سلام. به به. خیلی خوش آمدین. ایشاله که زندگی خوبی رو داشته باشین. بله حتما خوشحال میشم.

We. زهرا سه‌شنبه 18 آذر 1399 ساعت 16:20 http://Zahray

سلام
چقدر خوبه که مینویسی
که پویایی و باانگیزه
ماهم اینجا مینویسیم
پاییز کرمانشاه هم زیبایی سحر انگیز سرد بیرحمی داره ..
منم مهاجرت کردم.
ازتهران البته.
وبرای استنشاق هوای تمیز امروز خیلی خوشحال بودم

سلام. خواهش.

جواد پنج‌شنبه 13 آذر 1399 ساعت 20:05

https://twitter.com/ussamamad/status/1291168166698192897?s=19

Ladylove شنبه 24 آبان 1399 ساعت 01:59

من تا دلم برات تنگ میشه میام پستاتو میخونم

امشب پست اخر وبلاگ اولتو مجدد خوندم ، خواستم نظر خودمو بخونم ، دیدم ۵۰۵ نظر اونجا هست ... بیخیال پیدا کردن نظرم شدم ... لامصب سرچ هم نداره

وای 505 تا! خیلی زیاد بودن. آره سرچ نداره.

Vahid سه‌شنبه 13 آبان 1399 ساعت 01:27

سلام وودی جان وقت میکنی به ایمیلم پاسخ بدی.
واقعا نمیدومم با رزومم کجا ها شانس دارم
با این قیمت دلار هم نمیشه زیاد اپلای کرد
میدونم رشته ها متفاوته ولی شما فرض کن یکین باز یه دید به من میده

سلام. فکر کنم جواب دادم. اگر نداده بودم دوباره بفرستین.

هستی دوشنبه 12 آبان 1399 ساعت 04:29

are you ok??? kheili vaghte dg post nemizarin

سلام. ببخشید. نوشتم.

mahya شنبه 26 مهر 1399 ساعت 21:15 http://mahyan619.blogfa.com

مستر وودی، خداقوتتتت.
بخاطر سرچ کردن ی موضوع تو گوگل، با وب قبلیتون اشنا شدم، و بعدش دیدم ادرس جدید گذاشتین تو وبتون...چقد هردوتا وبتون رو دوست دارممم
هرجا که هستین،سالم و سلامت باشید

لطف دارین.

امیر سه‌شنبه 15 مهر 1399 ساعت 22:28

سلام وودی جان
امیدوارم حالت خوب باشه.

سوالی داشتم که خیلی وقته می‌خواستم ازت بپرسم، دیگه الآن شاید وقت متناسبی باشه با توجه به نزدیکی به انتخابات.

من یادمه شما تو انتخابات قبلی نظرت روی ترامپ بود، توی این ۴ سال همچنان طرفدارش بودی؟ با توجه به سیاست‌های ضدمهاجرتی‌ای که داشت و فکر کنم روی خودت هم تاثیر گذاشت(حالا تاثیرش روی ما ایرانی‌های داخل بماند)
می‌خوام نظر ایرانی‌های امریکا رو بدونم بیشتر. چه جوریاست اوضاع؟

سلام. ایرانی های اینجا دو دسته هستن. یه دسته که طرفدار جمهوری اسلامی هستن و ضد ترامپ و بقیه هم برعکس. سخت بشه گفت. من طرفدار ترامپ نبودم و نیستم اما بعضی سیاست هاش مخصوصا سیاست های خارجی اش و سیاست های اقتصادیش رو بهتر از سیاست های رقباش ارزیابی میکنم.

بهارک پنج‌شنبه 10 مهر 1399 ساعت 09:21

سلام
من بعد از مدتها اومدم به وبلاگتون سر بزنم. خواننده وبلاگ قبلی تون بودم.
نمیدونم چرا عکس های پستهای قبلی این وبلاگ لود نمیشن.
امیدوارم موفق باشید.

سلام. نمیدونم. اینجا که باز میشن.

سینا شنبه 5 مهر 1399 ساعت 20:01

Have fun !

ممنونم.

اکبر شنبه 15 شهریور 1399 ساعت 15:54

سلام وودی ماشین لرنینگ جزو زمینه های حساس هست(TLA) ؟
تو زمینه کامپیوتر تو چه فیلد هایی ممکنه ویزا ندن؟

سلام. نمیدونم. بچه های ماشین لرنینگ میدونم که آمدن و کار هم گرفتن. من نشنیدم بچه های کامپیوتر ویزا نگرفته باشن. حساسیت هست اما نمیدونم کسی نگرفته باشه.

فاطمه جمعه 14 شهریور 1399 ساعت 15:27

سلام , وقتتون بخیر نمی دونم با چه زبونی تشکر کنم الان دقیقا 14 روزه یعنی دقیقا از فردای کنکورم که دارم مطالب وبلاگتونو (اابته از وبلاگ قبلی شروع کردم و تازه رسیدم این وبلاگ) می خونمو و لذت می برم خیلی ممنون که تجربه هاتونو از همون اولش به اشتراک گذاشتید کمک بزرگیه به من و امثال من که اهداف مشابه شما دارن
یه سوال دیگه هم داشتم که اگه لطف کنید پاسخ بدید ممنون می شم
برای من که تا 20؛25 روز دیگه می خوام انتخاب رشته بکنم پیشنهادتون چیه منظورم اینه که از کجا می تونم بفهمم که با کدوم رشته راحت تره می تونم فاند بگیرم ,می دونم راه سخت و دور و درازی در پیش دارم ولی می خوام از همون اول قدمامو محکم بردارم
بازم ممنون :)

سلام
بهترین کار اینه که نتایج پذیرش اپلای ابراد رو ببینین که بچه ها از چه رشته هایی بودن. کلا مهندسی ها شانس بیشتری دارن میدونم.

حمید یکشنبه 2 شهریور 1399 ساعت 04:27

سلام وودی من یکسال پیش یه پیچی اینستاگرام باژ کردم و بازاریابی و فروش محصول میکردم و درامد خوبی داشتم و پیچ بن چند کا رسونده بودم اما چند روز دییش اینستاگرام منو بات تشخیص داد و پیچ من disble کررد تو این شرایط سخت بیماری ناچار موندم و دزامدی ندارم و تمام زحمتاتم باد رفت بخاطر اشتباهی که نکردم
تو امریکا هستی و زبون اونارو میدونی من هرچقدر ایمیل دادم پیام دادم کسی پاسخ نداد میشه تماس بگیری با اینستاگرام و پتشیبانی بگی که ایران چه سرایطی هست و اشتباهی پیچ من غیرفعال شده و کلی مشتری دارم ممننونن میشم
ایدی پیچ من اینه
bigszie_market منتطر خبرت هستم

سلام. ببخشید در این زمینه آگاهی ندارم.

اوا جمعه 31 مرداد 1399 ساعت 16:08

سلام وودی جان
مرسی که افکار و برنامه هاتو با دیگران share می کنی که منجر به اثرات مثبت میشه.. حتی اگررر برای یک نفر بشه هم، رسالتت رو انجام دادی.

من مدتها خواننده وبلاگ شما هستم. میشه محبت کنید و ایمیلتون رو چک کنید لطفا؟! یک راهنمائی ازتون میخواستم. باز هم ممنونم

سلام. فکر کنم جواب داده باشم. اگر نه حتما دوباره بزنین برام.

جام صهبا چهارشنبه 29 مرداد 1399 ساعت 15:59

سلام وودی
شما میدونی چجوری میشه به رساله‌های دکتری دانشگاه‌های امریکا دسترسی پیدا کرد؟

سلام. بعضی ها آنلاین در دسترس هستن. از سایت کتابخونه دانشگاه ها میشه معمولا.

محمدحسین دوشنبه 20 مرداد 1399 ساعت 12:41

سلام دکتر،امیدوارم حالت خوب باشه.میشه تو یه پست در مورد بحث ویزا f و مسیر تبدیلش به گرین کارت صحبت کنب؟

سلام. مسیرهای زیادی وجود داره. قوانین هم تغییر میکنن. بچه هایی که بیان اینجا خودشون راهشون رو پیدا میکنن. قول نمیدونم بتونم در این مورد بنویسم اما اگر چند نفر دیگه خواستن میتونم تجربه خودم رو بنویسم.

زهرا جمعه 17 مرداد 1399 ساعت 23:25

سلام
امروز بعد مدت ها یاد شما افتادم و اومدم دیدم هنوز وبلاگتون رو به روز نگه داشتید

سلام. ببخشید. نوشتم.

اسمان یکشنبه 12 مرداد 1399 ساعت 02:54 http://Mennomen.mihanblog.com

سلام وبلاگ شما، زمین ارزوهای ماست، درواقع نوشته هاتون، امید و عزم تون به تغییر، به ما هم امید و عزم تغییر و جلو رفتن میده، مطمینم که تو شهرجدید و کار جدید و البته شرکت خودتون درنهایت موفق میشید. به امید اون رپز که موفقیت های بیشترتون را بخونیم

سلام. خیلی لطف دارین. ایشاله که نصیب همه بشه.

امیرحسین پنج‌شنبه 2 مرداد 1399 ساعت 08:33

سلام من به zireasemanekhoda@yahoo.com ایمیل زدم پاسخی نگرفتم
آدرس درسته؟؟

شرمنده. سرم شلوغ بود. بله

hamide چهارشنبه 1 مرداد 1399 ساعت 18:22

وودی من ی دفه بهت گفتم ازدواج کن دیگه:))) بعد امدی ضایم کردی گفتی تنها نیستم خدا هس:((( وودی حتمن الان رفتی سانفرانسیسکو ، زود بیا بگو چی شد

واقعا شرمنده ام اینطوری گفتم.هنوز نرفتم که. گفتم که آخر سال.

امیرحسین سه‌شنبه 31 تیر 1399 ساعت 10:39

سلام دکتر وودی عزیز
من باید به چه آدرسی ایمیل بدم برای ارتباط با شما
یه بار از طریق تماس با من پیام دادم جوابی از جایی نگرفتم
ممنونم

سلام. همه ایمیل ها رو جواب میدم:
zireasemanekhoda [at] yahoo.com

رضا سه‌شنبه 31 تیر 1399 ساعت 00:41

سلام وقت بخیر
آها پس طرفای آذر ماه جا به جا میشید ، به سلامتی و خوشی
نکته اون کلیپ اینکه هم ضبط کننده ش (هومن) و هم یکی از اون سوژه های داخل کلیپش ایرانی هستن ، اتفاقا وسط کلیپ هم ایرانی حرف میزد اون سوژه مورد نظر که باهاش شوخی میشد (البته اینم بگم که شوخی واقعی نبود و ساختگی بود چون همون سوژه ایرانی مورد نظر کمدین هستن تو امریکا و از دوستان هومن هستش) ، فک کن من چقد بیکار بودم اینا رو رفتم آمار در آوردم

سلام
ولشون کن اینا رو!

RAHA دوشنبه 30 تیر 1399 ساعت 20:24

salam man weblog shoma ro az iran mikhondam. vaghti tasmim gereftam biam amrica. alan Chicago hastam. kheili as weblog shoma energy va angize migereftam va fekresho nemikardam ye zamani weblog shoma ro to amrica bekhonam. age ye zamani az in tarafa omadid khoshhal misham bebinameton.
arezoie behtarinha

سلام
خیلی لطف دارین. خیلی خوشحال میشم وقتی میبینم دلنوشته های من به دیگران انگیزه میده که به اهدافشون برسن.

رضا پنج‌شنبه 26 تیر 1399 ساعت 05:43

سلام وقت بخیر
احتمالا تا الان رفتین سانفرانسیسکو
یه کلیپ تو یوتیوب دیدم گفتم واسه شمام بفرستمش یکم روحیه تون عوض شه چون کلیپ در ایالت فعلی شما هم ضبط شده
خود کلیپ هم یه نکته اساسی داره اگر تا آخر نگاه کنید

https://www.youtube.com/watch?v=WUuxOgOjNw0

شاد باشید

سلام
نه نوامبر - دسامبر میرم.
هاها دیدم. خیلی prank دوست ندارم نگاه کنم. نکته اش هم نفهمیدم. جنوب کالیفرنیا خیلی خوبه برای زندگی. شمال اش برای کار بهتره.

هانیه چهارشنبه 25 تیر 1399 ساعت 00:03

سلام وودی،
من از سال اخر ارشد یعنی خرداد پارسال شروع کردم اپلای برا دکترا. تو این مدت که یکسال میشه 3 تا مصاحبه گرفتم و هر سه هم ریجکت شدم. ترم 2 دکترای ایران هم هستم. احساس میکنم روند کارم کند شده و باید تو این یک سال حتما یه جا پذیرش میگرفتم. به نظرت جایی از کارم می لنگه؟

ممنون که برای کامنت ها وقت میزاری. همیشه خوب باشی

سلام
نمیدونم. خیلی چیزا میتونه باشه. مصاحبه کردن مهارت خودش رو میخواد. جزئیاتی که میگین خیلی کلی هستن.

پژمان سه‌شنبه 24 تیر 1399 ساعت 15:03

سلام اقای دکتر.من امسال وارد رشته مهندسی نرم افزار میشم.پایه زبانم خوبه. html ,css,java,php رو هم بلدم. میشه بنده رو راهنمایی کنید که از الان چه کار هایی رو انجام بدم که در آینده بتونم پذیرش فول فاند برای دکترا از یه دانشگاه آمریکایی یا کانادایی بگیرم؟

سلام
بهترین کار اینه که بلاگ منو از اول تا آخر بخونین. یه جایی نوشته بودم که لیسانسه ها چکار کنن.

Sh جمعه 20 تیر 1399 ساعت 13:01

من مدتی هست که وبلاگ شمارو دنبال میکنم و کلی چیز یاد گرفتم فقط میشه درمورد ویزای خانواده هم توضیحاتی بدید اگه میدونید.میشه بعد از گرفتن گرین کارت خانواده مونو ببریم پیش خودمون برای اقامت؟

ببخشید در مورد این ویزا خیلی نمیدونم. من بیشتر تجربیات خودم رو مینویسم و چیزایی که یاد گرفتم.
برای خانواده میدونم که باید صبر کنین تا سیتیزن بشین یعنی بعد از 5 سال که از گرین کارت گذشت.

الهام چهارشنبه 18 تیر 1399 ساعت 03:43

سلام . من تازه وبلاگتون رو پیدا کردم و از پست هایی ک خوندم لذت بردم . این که الان باز دنبال یه چالش و سختی دیگه تو زندگیتون هسین خیلی جالبه
روحیه جنگندگیتون قابل ستایشه
من دارم برای امتحان دستیاری میخونم هر چند گاهی میگم کاش منم بجای رشته الانم توی رشته ی مهندسی تحصیل کرده بودم و مهاجرت میکردم.

سلام. مهاجرت هم مشکلات خودش رو داره و برای همه نیست.

مراز چهارشنبه 18 تیر 1399 ساعت 02:30

سلام ، یک آهنگ هم به اسم سانفرانسیکو از Scott Mckenzie هست ، به من که احساس خوبی میده امیدورام که سانفرانسیسکو خوش بگذره و براتون پر از شادی باشه!

ممنونم

پسرک دوشنبه 9 تیر 1399 ساعت 20:50

راستی لینک دومی پیوند ها از sadraa.me شده sadra.blog لطفا درستش کن

ممنونم. درست کردم

زری دوشنبه 9 تیر 1399 ساعت 19:41 http://maneveshteh.blog.ir

سلام. همیشه از خوندن اینجا انگیزه میگیرم. امیدوارم به سلامتی به کار جدید و محل زندگی جدید وارد بشید و به اهدافتون نزدیکتر

سلام. ممنونم

pardis_n شنبه 7 تیر 1399 ساعت 22:32

سلام وودی.
خوشحالم داری پیشرفت میکنی و به خواسته هات میرسی.
خیلی خوبه که تونستی چندین سال پیش بری. میدونم خیلی زحمت کشیدی،
ولی میدونی، با دلار ۲۰ تومنی دیگه نمیشه مهاجرت کرد
چند روز پیش حساب کردم حتی با گرفتن فاند حداقل ۵۰_۷۰ میلیون پول لازمه.
خیلی ناامید شدم.
چی بگم؟ شایدم ادمایی مثل من کلا باید قید مهاجرت رو بزنن.

سلام
خیلی لطف دارین. بله متاسفانه از زمانی که من از ایران خارج شدم دلار بیشتر از 10 برابر شده و هزینه ها هم همینطور. من خودم هم فکر نمیکنم که با شرایطی که اون موقع داشتم میتونستم از پس دلار 20 هزار تومنی بر بیام. با این حال میگم که ناامید نباشین. راهش پیدا میشه. راستش منم وقتی بدون فاند قبول شدم نتونستم که بیام و مجبور شدم یکسال کار کنم که سر جمعش شد چند هزار دلار که داستانش رو نوشتم. امیدوارم که شرایط زودتر عوض بشه .

MR.Mohseni شنبه 7 تیر 1399 ساعت 08:41

سلام وودی عزیز خسته نباشی
یه مقایسه انجام دادی بین سانفرانسیسکو و کالیفرنیا ، همون طور که خودتون هم گفتین کالیفرنیا جایه قشنگتریه و بهتر برای شما تعجبم از اینه که چرا خب برای کار و زندگی توی کالیفرنیا تحقیق نکردین ؟ یا چرا جزء آیتم هاتون برای تصمیم گیری نبود ؟
عکس هایی که از سفرتون به سانفرانسیسکو گذاشتین هم قشنگ بودن و لذت بردم .
امیدوارم منی که یه دانشجوی ترم 4 مهندسی نرم افزارم هم بتونم برای ارشد یا دکترا برای امریکا اقدام کنم .

سلام
ببخشید مثل اینکه درست ننوشتم. سانفرانسیسکو یه شهر ایالت کالیفرنیا هست. مثلا شیراز یه شهر استان فارس هست.
ایشاله که بتونین از الان خوب زبان رو بخونین و سعی اتون رو بکنین حتما میشه. موفق باشین

رضا دوشنبه 2 تیر 1399 ساعت 10:05

سلام استاد وقت بخیر
امیدوارم حالتون خوب باشه

یه جایی یه جمله ای خوندم که نوشته بود :
و او حالا 60 سال داشت و هر کاری میخواست انجام داده بود و فقط مانده بود زندگی کردن !

به نظرم تصمیم درستی گرفتین (انتخاب بین شرایط مهاجرتی و آینده کاری و رضایت از کار) , من خودم خراسانی هستم و ارشد رو دانشگاه خرم آباد بودم ! چون فشار کلاس زیاد نبود سال دوم دانشگاه رو تصمیم گرفتم برم بروجرد زندگی کنم ! و یه مسافت 1 ساعت تا خرم آباد + کلی دردسر جا به جایی و .. به جون خریدم فقط برای 6 ماه باقی مونده از ارشد ! , نه اینکه خرم آباد بد بود اتفاقا عالی بود و بهترین دوران زندگیم شد ! اما از اینکه یکنواخت عمل نکردم خیلی خوشحالم و تجربه باحالی شد واسم ! و بجای اینکه تو زندگیم یک شهر رو ببینم و داخلش زندگی کنم همون 2 سال ارشد 2 تا شهر رو کامل دیدم ! و البته اطرافشونم میتونین بهش اضافه کنین

چون بعد که به عقب نگاه میکنین میبینین راه ، قشنگ تر از هدف نهایی بوده

سلام
ممنونم. تشکر میکنم از اینکه خاطره اتونو نوشتین. موفق باشین

just یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 22:03

salam
kheili khobe tabrik migam fagaht movazebe down town san frnasisco bash kheili daghoone. melat tu khiaboon dasshooee mikonan

سلام
بله میدونم. خودم دو سه باری اونجا بودم. بعضی محله ها واقعا ترسناک هستن شاید به همین دلیل باشه که خیلی توی ذوقم خورد وقتی اولین بار رفتم. البته شرکت ما جنوب اونجاست.

gsa یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 16:59

سلام دکتر وودی جان

واقعا کلی خسته نباشی....
خیلی دلم میخواد کلی چیز ازت یاد بگیرم، ولی همش غبطه میخورم بت همین...
کدنویسی انجام میدی بیشتر یا مهندسی نرم افزار کار می کنی؟ میدونم خیلی دوست نداری در مورد کارت بگی...

مثلا اینکه چجوری می تونی حستو بزاری کنار بعضی وقت یا بعضی وقتی به حست اعتماد کنی
راستش من اکثر وقتا اصلا نمیدونم چکار میخوام بکنم، همشم میترسم، همشم منتظرم :| مثلا الان منتظر نتیجه مصاحبه دکتری م هستم، اصلا نمیدونم قبول میشم یا نه...، اگه نشدم باید برگردم ایران، تقریبا بی نتیجه...

به خودم جرات ندادم حتی یبار به دانشگاه های آمریکا درخواست بفرستم (البته بخاطر نمره آیلتسم هم هست خیلی کمه!)، مقاله دارم isi ولی کلا مشکل اعتماد بنفس دارم...

بازم ممنون از پست های همیشه خوبت
شاد باشی و پیروز و سلامت

سلام

ممنونم. من خودم تازه دارم یاد میگیرم.
در مورد حس بگم که هر بار در مورد تصمیمات بزرگ زندگیم همیشه حس ام بهتر جواب داده. هر بار که دو دو تا چهار تا کردم و حساب کتاب کردم اشتباه از آب در آمد و علتش هم اینه که وقتی تصمیمات بزرگ هستن فاکتورهای نادیده هم زیاد میشن.

طبق تجربه من همه چیز رزومه اتونو (از جمله زبان) خوب کنین که اما و اگری توی پذیرش نباشه. امریکا هم یه کشوره. یه عالمه کشور دیگه هم توی دنیا هست که ممکنه شرایط بهتری برای شما داشته باشه. اعتماد به نفس هم به موفقیت های کوچیک ترمیم و درست میشه. موفقیت کوچیک میتونه از اهداف خیلی کوچیک مثل مرتب کردن تخت خواب یا مسواک زدن روزانه شروع بشه و بزرگتر بشه.

موفق باشین

پروفسور مودی یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 16:53

وودی؛ برو بابا. منظورم اینه که برو کالیفرنیا بابا تو حیطه ی کاری تو واقعا از دالاس سرتره. بعدشم آپارتمان تو دالاس 80 هزارتاست فقط؟ چه جالب. آمریکا هم نموندی کانادا هست. نشد 100 تا میدی شهروندی دومینیک رو میگیری بعد با خیال راحت میگردی دنبال کار تو آمریکا. ببین هندم شده بری ایران نیای بازم ضرر نکردی. دیگه اصلا جای زندگی نیست. برادرتم امیدوارم از اون حالت دربیاد زودتر یکاری کنه.
عرضم به حضورت که یه سوال؛
از بین دوتا آپشن تحصیلی تو آمریکا که یکیش حقوقش بیشتره یکیش جاب سکیوریتی داره کدومو انتخاب میکردی؟ مثال بخوام بزنم مثلا اکونتینگ با مهندسی نفت.

بستگی داره کجای شهر بخوای بگیری اما میشه با 80 تا هم گیر آورد. وام هم میشه گرفت و خونه خرید.
من خودم مزایا و معایب هر دو تاشو مینویسم و بعد تصمیم میگیرم. جاب سکیوریتی و حقوق دو تا فاکتورش هست. رضایت شغلی, آینده شغلی, شهر زندگی و ... هم میتونه فاکتورهای دیگه باشه

..... یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 10:10

موفق باشی ، هیچ غلط و درست مطلق وجود نداره اینم یه مسیر ، بنظرم خوبه که دوباره از دایره راحتی اومدید بیرون...انشالله شریک زندگیتونم اینجا ملاقات کنید ...به قول کره ای ها "فایتینگ"...از همه مهمتره تحقیق شرکتتونم موفق بشه و به بشر برای زندگی بهتر کمک کنه...

دقیقا درسته. ممنونم.

محمد یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 08:12

فقط گلدن

علی یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 00:32

سلام وودی، امیدوارم حالت خوب باشه. یه ایمیل فرستادم واست ولی میدونم سرت خیلی شلوغه احتمالا ندیدی. وودی من از utd ارشدمو گرفتم تو رشتهٔ مهندسی پزشکی و همهٔ پروژه هام مربوط به ML و هوش مصنوعی بودِ . تو پیشنهاد یا نصیحتی داری واسه اینکه من چجوری می‌تونم اولین تجربه صنعت‌ای رو کسب کنم؟ من همهٔ پروژه هایی که انجام دادم از روی علاقه شخصی بود و توی دورانِ دانشجویی. ممنون میشم اگه نظرتو بگی بهم.

کلی آرزوی موفقیت دارم برات؛ وبلاگِ تو شاید یکی از انگیزه بخش‌ترین جاهایی بود که بهم امید داد که بیام آمریکا.

سلام
الان نگاه کردم. جواب داده بودم 4 دسامبر. بهترین کار اینه که یه رزومه خوب آماده کنین و برای internship برین یه جای خوب. رزومه خیلی مهمه. اگر تماسی نمیگیرین (الان البته طبیعیه به خاطر کرونا) معمولا به خاطر اینه که رزومه اتون خوب نیست
نوشته بودم برام بفرستین نگاه میکنم. دانشگاه ها یه جلسه بررسی رزومه داره که میتونین برین و رزومه اتون رو بررسی میکنن و اشکالاتشو میگن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد