زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

علیرضا فیروزجا فقط میتونم بهت بگم آفرین

چند وقت پیش که همینطوری داشتم توی سایت lichess.org بازی میکردم دیدم که یه شناسه ایرانی که با الشن شروع میشد پخش زنده (live) گذاشته. کنجکاو شدم و باز کردم. الشن مرادی بود و داشت بازی ها علیرضا فیروزجا و مگنوس رو بررسی میکرد. یه لحظه فکر کردم که این الشن باید همونی باشه که وقتی مدرسه میرفتم اسمش توی اخبار بود. یه جستجویی کردم و دیدم بله خودشه و آمده امریکا. عجب دنیای کوچیکی. بعد هم فهمیدم که علیرضا هم همون شناسه firozja توی سایت هست که چند وقت پیش توی جدول صدر نشینانش (leader board) اش دیده بودم. یه نوجوان 16 ساله که استاد بزرگه شطرنجه. بازی های علیرضا هم با مگنوس خیلی جالب بودن. 


یکی از آرزوهای بچگی ام این بود که استاد بزرگ شطرنج بشم. از شش سالگی با عمو ام بازی کردن رو شروع کردم اما یه مدتی ول شد و بعد یه کم با دایی ام بازی میکردم اما اون شیراز بود و هر سال باید تا تابستون صبر میکردم که دوباره بریم شیراز و بتونم باهاش بازی کنم. داستان زیاد دارم. یه بار دایی ام داشت اتاقش رو تمیز میکرد و منم رفتم کمک اش. توی وسایلش یه چند تا ماهنامه شطرنج و یه کتاب بابی فیشر بود. گفت اگر دوست داری بردار و منم برداشتم و با خودم آوردم تهران و کل کتاب رو خوندم و خیلی شطرنج ام پیشرفت کرد. تابستون که برگشتیم شیراز اولین بازی ای که با دایی ام کردم فهمیدم که چقدر پیشرفت کردم. هندی شاه جواب گامبی وزیرش و هیچ کاری نمیتونست کنه. بازی اول رو باخت. بعد گامبی شاه. بنده خدا تا حالا کسی باهاش گامبی شاه بازی نکرده بود و شکست سنگینی رو محتمل شد. دایی کوچیکترم هم علاقه مند بود حسابی هیجان زده شده بود که من به عنوان یه بچه کوچیک دارم همه بازی ها رو مقابل کسی که ادعای شطرنج داره و توی فامیل معروفه برنده میشم. بعد از هر بازی دور خونه میدوید و اسم دایی ام رو داد میزد "... کیش مات شد سه بار کیش مات شد" و همینطوری میشمرد. اون شب تا ساعت 2 صبح بازی کردیم و دایی ام هشت نه بار پشت سر هم کیش و مات شد و حسابی عصبی شده بود. دایی کوچیکم توی گوش ام یواشکی گفت که بهش بباز که بتونی بری بخوابی. دست اول رو باختم ولی دایی ام که امیدی پیدا کرده بود که نتیجه کلی رو برگردونه ول کن نبود. اون شب تا 13 هم رفتم. بعد یه سه چهار دست دیگه هم همینطوری باختم و بالاخره مامانم آمد و گفت جمع اش کنین بچه باید بخوابه. خودم هم باورم نمیشد که با خوندن یه کتاب اینقدر پیشرفت کرده باشم. دایی ام کتاب رو هم ازم گرفت و گفت لازم نکرده دیگه دستت باشه. سال بعد که برگشتم ده تا کتاب قطور توی اتاقش بود و همه رو خونده بود و دیگه زورم بهش نمیرسید. سال بعد منم کلی تمرین کردم و دیگه با هم مساوی میشدیم بیشتر وقتا. 


راهنمایی که بودیم با یکی از بچه های مدرسه جور شده بودیم و زنگ تفریح بازی میکردیم. اون موقع اسم هایی مثل الشن مرادی توی اخبار زیاد بود و من آرزوم بود یه روزی بتونم به خوبی اون باشم. معلم ورزش امون علاقه دومش شطرنج بود و قول داد که ما رو ببره مسابقات دانش آموزی منطقه و استان. اون سال من و دوستم قهرمان منطقه 9 و بعد قهرمان استان تهران شدیم. تنها کسی که مقابل من برنده شد عیوضی نامی بود که بازی آخر خیلی خسته بودم و سه تا اشتباه مهلک کردم و اونم بازی اش خوب بود و تقریبا همه رو برده بود. دوران راهنمایی اوج دوران تحصیل ام هم بود. معدلم نزدیک 20 بود همیشه. انگار اوج دوران شکوفایی بود. سال بعد معلم ورزش ام از اون مدرسه رفت و دیگه کسی نبود که بخواد ما رو برای مسابقات ببره و تشویق کنه. منم کم کم از شطرنج فاصله گرفتم و به بازی های  کامپیوتری روی آوردم. همیشه این حس رو داشتم که اوج دوران تحصیل ام به خاطر شطرنج بود چون ذهنم رو حسابی تیز کرده بود.


امریکا که آمدم تصمیم گرفتم که دوباره به اون دوران اوج برگردم و باز بازی رو شروع کردم. الانم گهگداری بازی میکنم. یه کمک بزرگی که بهم میکرد بیرون آمدن از افسردگی بود. وقتی که خیلی دلم گرفته بود و بازی میکردم دیگه کلا همه غم و رنج ها فراموش میشد. اگر یه روزی شنیدین استاد بزرگ شطرنج شدم بدونین حتما اوقات تلخی رو داشتم(امیدوارم که اینطور نشه)! ساعت ها غرق بازی میشدم و وقتی بیرون میامدم دیگه یادم نمیاد کی بودم و کجا بودم. بهترین وقت هم وقتی بود یه که استاد بزرگ رو سوسک میکردم. یه سری National Master و FIDE Master با امتیازهای 2500. این بنده های خدا همه عمرشون رو دارن بازی میکنن و من فقط تفریحم اینه. اینم گوشه ای از افتخارات و خوشبختی های منه:

ریت منو قضاوت نکنین رابطه مستقیم داره با سرعت اینترنت! البته خودم میدونم که در حد این مستر ها نیستم و فقط فشنگ (bullet) بازی میکنم و خب پیش میاد که اینا هم توی بازی ها اشتباه میکنن و من شانسی برنده میشم اما باز همینم که برنده میشم لذت بخشه. شاید دیگه به این آرزوی بچگی ام نمیرسم و برام چیزای خیلی مهمتری توی زندگی هست که براشون وقت بذارم اما همیشه شادی این برام باقی میمونه. این روزا اوج دوران کاری ام هست و شاید یه جورایی اوج دوران شطرنج ام هم باشه. نمیدونم که اینم یه تقارن مرتبط هست یا ربطی به هم ندارن. مسائلی که برام پیش میاد رو خیلی سریع تر بقیه میتونم تحلیل و تجزیه کنم و کلا همکارام تا بیان بفهمن مسئله چیه من سه چهار تا راه حل با تحلیل اینکه کدوم راه حل بهتره دارم.


هفته پیش که بازی های علیرضا و مگنوس رو نگاه کردم بعد از سال ها از یه رویداد ورزشی لذت بردم. شاید آخرین بار جام جهانی فوتبال بود. خیلی وقتا درک اینکه چرا مردم اینقدر از تماشای ورزش لذت میبرن برام سخت بود اما الان کاملا درک اش میکنم. وقتی که یه ورزشی رو انجام دادی و دوست داشتی و میبینی دیگرانی هستن که چقدر بهتر از تو بازی میکنن و شاید یه چیزایی هم یاد میگیری لذت بخشه. 

علیرضا خیلی لذت بردم وقتی بازی هاتو با قهرمان شطرنج دنیا دیدم. چقدر خوب کاری کردی که از زیر اون پرچم بی لیاقت بیرون آمدی و آرزوهاتو دنبال کردی. سن تو بودم این آرزوی من بود که به خوبی تو بتونم بازی کنم اما شاید نه استعداد تو رو داشتم و نه شرایط ام جوری بودکه میتونستم ادامه بدم. اگر دوست داشتی بیایی امریکا یه وکیل خوب بگیر و با ویزای EB1 بگیری و راحت بیایی. خیلی دوست داشتم اینجا بودی و میتونستم از نزدیک ببینمت. علیرضا ای مرد بزرگ فقط میتونم بهت بگم آفرین.

نظرات 19 + ارسال نظر
مریم گلی یکشنبه 27 مهر 1399 ساعت 21:53

من دوست دارم برای افراشته ماندن این پرچم باشرافت جان بدم. اگر یک عده بی لیاقت زمام امور رو در دست گرفته اند (که اون هم تقصیر ماست) دلیل نمیشه به وطنم و پرچم کشورم توهین کنم. 933

پرچم امروز نماد همون آدمای بی لیاقت هست و نه و نه شما.

رضا شنبه 27 اردیبهشت 1399 ساعت 00:27

سلام استاد وقت بخیر
یهو چشمم خورد به این مطلب دیدم کامنتاش نسبت به مطلب اول رشد بیشتری داره

تمام حرفای مذهبی و ملی و .. دوستان رو خوندم و تنها نکته جالب برام اون قسمت سرمایه گذاری و بازی cash flow بود :| , چون جمله تون سوالی بود دقیقا متوجه نشدم , این مطلبو قبلا توضیح دادین؟ اگر نه مشتاقم در موردش بیشتر بدونم

سلام
رشد نظرات بیشتر به این ربط داره که پست جدید نذاشتم! معمولا همه روی پست آخر نظر میذارن.
آره یه نگاهی کردم دیدم چیزی در موردش نذاشتم.

صالح چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 23:08

وطن با حکومت فرق داره . خیلیا هستند حکومتشون رو نمیخواند ولی حاضر نیستند به وطنشون خیانت کنند . پس دوست داشتن حکومت جداست و دوست داشتن وطن جدا .که البته باهمم میتونه باشه
. حرف منم نبوده حرف پیامبر بوده . برای اون قضیه هم که ی مثال میزنم :‌فرض کنید یکی بیاد شمارو از خونتون بندازه بیرون . اونجا زندگی کنه بچه هم بزاد . بعد بچش فکر کنه خونه مال باباشه . ایا شما قبول میکنید؟! . پس خونه رو می خواد ولی به چه قیمتی ؟ به قیمت به خون کشیدن مردم و گرفتن خونه هاشون . که اینجا ایمان مطرح نیست چون وطنش نیست چون در ازای ظلم کردن بدست اومده که ظلم هم در تضاد با ایمانه . به هرحال چیزی که هست اینه که همونم زمینی که درش بدنیا اومده رو دوست داره که به خودی خود مشکلی نداره و ولی این هدف و این اقدام ظالمانه هست که مشکل ایجاد میکنه و باعث شر میشه و در تضاد با ایمانه و این قبول نکردن اینکه اون خونه در اصل ما شما بوده و حقتو خورده و این زورگویی بیشتر وبیشتر وقبول نکردن اشتباه پدرش و ..... که این ها هیچکدومشون دلیلی بر رد کردن حرف پیامبر نیست که دوست داشتنه وطن از ایمانه . اون پست توهین امیز رو خوندم خیلی ناراحت شدم اینکه واژه به درک رو استفاده کردید . در اینجا میگم که شما این حق رو ندارید که به فرزندان قهرمان این کشور که جونشون رو کف دستشون گذاشتند بد وبیراه بگید شمایی که اونور دنیا میگید لنگش کن و به گفته خودتون بیشتر بخاطر نرفتن به سربازی دست به فرار زدید . و حالا هم از لیاقت نداشتن ایران حرف میزنید . اونم در خاکی کشوری که متخصص تروریست پروراندن است یعنی امریکا. اون جوونا عاشق حسین بن علی بودن اون جوونا عاشق خاک ایران بودن میدونم که چیزی نمیفهمید از این عشق چون درکش برای امثال شما سخته و غیرقابل تصور . حرف از حمله زده بودید با اینکه به دعوت خود ملت و دولت کشور اونجا رفتن . دفاع کردند حداقل دفاع از حرمشون باید برای شمایی که ادعای مسلمون بودن دارید باارزش باشه و نه مثل یک داعشی ناراحت باشید از دفاع ار حرمین . من دیگه پیام نمیزارم چون وقتش رو ندارم تا مدت زیادی . پس بهتره سوال نپرسید که گفتنی ها رو گفتم و اگه خدا بر چشم و گوشت مهر نزده باشی دیدنی ها رو میبینی . موفق باشی

جواب سئوال هامو نگرفتم. چند تا نکته فقط در جواب این پستتون بذارم:
"حرف پیامبر بوده" دلیل بر درستی اش در همه زمان ها و مکان ها نیست. مثال نقضش هم از خودتون میگم: اسرائیلی ای هست که اسرائیل رو وطنش میدونه. اگرچه شما تعریف وطن رو عوض میکنین که حرفتون غلط نشه یعنی زاویه دید رو میذارین زاویه دید خودتون و نه کسی که اونجا به دنیا آمده.
من شاید قبول نکنم و شایدم قبول کنم. خیلی بستگی داره که قراردادش با بابای من چی بوده. اگرچه من اصلا ربطش رو به بحث قبلی نمیفهمم. من حس نمیکنم که قصد دارین برای روشن شدن موضوعات نظر بذارین. برای همین منم دیگه نمیپرسم. موفق باشین.
(در مورد اون پست هم حرف زیاده. من نظرم عوض نشده و نمیشه. به اندازه کافی در این مورد تحقیق و فکر کردم. ترجیح میدم به جای شعار دادن و حرف بی ربط زدن با دلیل و سند و منطق صحبت کنم.)

صالح چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 15:33

منم ی سوالی از شما میپرسم ، بنظرتون ادم پیرمردی که یک عمر تو خونه خودش زندگی کرده بعد بیان خونه شو رو سرش خراب کنند و بگن این خونه مال ماست ، بنظرت باید چیکار کنه؟شما میپسندی بیان خونه یک فلسطینی رو که یک عمر داخلش زندگی کرده رو با لدر و بلدذر رو سرش خراب کنند؟ زمیناشو بگیرند؟ بعدم جرئت نداشته باشه شاکی باشه و در اخرم یا خود طرف یا یکی از خانوادشو بکشند؟ میپسندی؟! نمیدونم فیلمای تخریب منازل رو دیدی یا نه ، چیزی رو به خورد من ندادن داداش ، اینا چیزایی که فیلماش هست ، خیلی از ادمای دنیا دارند از فلسطین حمایت میکنند نکنه اونا هم انقلاب مغزشون رو شستشو داده ؟ نمیدونم شاید رونالدو یا امثالهم یکی از نیروهای انقلاب باشه ... حرف ماها اینه که حکومت صهونیست باید نابود بشه و مردم فسلطین از حقوقشون مادی و معنوی شون برخودار باشند . اونوقت مثل ادم همه کنار هم زندگی کنند :) ، فرقی هم نمیکنه مظلوم کجا باشه ، چون بقول شما همه جا زیر اسمان خداست :) ، چه در امریکا چه ایران چه یمن چه سوریه ... من قبول دارم در کشورم خودم مظلوم خیلی هست ولی این دلیل نمیشه که نیام از مظلوم های دیگه ی دنیا حتی کلامی دفاع کنم ، به امید روزی که ظلم نباشه . پیام بالاتو خوندم و یکی از دوستان اشاره کرد که بچه های مدافع حرم رو تروریست خوندی ! ، اینایی که رفتن برای دفاع از مظلوم و از ایران رفتن ، بنظرت کشتن یک داعشی معادل با تروریست بودنه؟! با این تعبیر پس منم تروریستم :) چون دلم با دل اونا بود و هدفم هدف اونا.. ، اینا نبودن من الان نمیتونستم بیان اینجا باهات چت کنم و خانواده من و خانواده تو معلوم نبود چه بلایی داعش سرشون می اورد ،حداقل به دل پاک و نیت پاکی که داشتن و رفتن احترام بزار . موفق باشی ، دعا کن منم بورسیه بگیرم :))) بعدشم بیام به مردم خدمت کنم :))

به نظرم از بحثی که میکردیم داریم منحرف میشیم. شما گفتین "هرکس وطنشو دوست داشته باشی یکی از نشونه های ایمان رو داره" و من پرسیدم آیا شما در مورد اسرائیلی ها هم همین نظر رو دارین و ظاهرا ندارین. پس نتیجه میگیرم که حرفی که زدین دقیق نبوده و اینکه دلیلش چی بوده (زمین غصبی و ...) مد نظر من نبود. تا اینجا رو قبول دارین؟ آیا میتونیم بگیم میشه گفت کسانی میتونن وطنشون رو دوست نداشته باشن یا حداقل حکومتشون رو دوست نداشته باشن چون فکر میکنن افراد ناصالحی به ناحق اونجا رو گرفتن و خللی در ایمانشون از این منظر وارد نباشه؟
(بقیه حرفاتونو نادیده میگیرم چون حس میکنم از موضوعی که اول شروع کردیم فاصله گرفتیم. البته خب بلاگ شاید بستر مناسبی برای این بحث ها نباشه اما نه شما رو کسی میشناسه و نه من رو (شاید!) پس امیدوارم که حس نکنین این به بحث برای اینه که من ثابت کنم من درست میگم و شما اشتباه. من دوست دارم که به ریشه دلایل شما دست پیدا کنم و دلایل خودم رو بیان کنم و اشکالش رو از شما بپرسم تا موضوع روشن تر بشه)

reza یکشنبه 21 اردیبهشت 1399 ساعت 06:39

وودی میخواستم ببینم این زندگی در آمریکا چه قدر باعث عوض شدن افکارت شده ؟
1-مثلا مطلب نادان ها به بهشت نمیروند رو که خوندم برداشت کردم که به مدافعین حرم به دید تروریست نگاه میکنی.
2-یا این جا که گفتی پرچم بی لیاقت که احتمالا منظورت پرچم ایرانه
3-نمونه دیگه این که تو وبلاگ قبلی کتاب فقه برای غرب نشینان رو گذاشتی یا سایتی که جهت قبله رو نشون میداد الان چی نماز میخونی و روزه میگیری یا گذاشتی کنار؟
ممنون میشم هم سه مورد بالا را جواب بدی هم به صورت کلی که چه قدر زندگی در امریکا باعث عوض شدن دیدت به زندگی شده

خیلی مطمئن نیستم که زندگی در امریکا باعث عوض شدن افکارم شده باشه. اون چیزی که باعث عوض شدن افکارم شده بیشتر کتاب هایی هست که مطالعه کردم و دسترسی به اطلاعاتی هست که از داخل ایران ممکن نبود.
1- چه فرقی میکنه؟ الان ذهنیتم نسبت به واژه "نادان" عوض شده ولی به نظرم چیزایی که اونجا نوشتم خیلی منطقیه.
2- پرچم حکومت فعلی ایران
3- این یه مورد شخصیه معمولا نباید از کسی سئوال بپرسین. اینجا چنین سئوالاتی رو پرسیدن پسندیده نیست و حتی ممکنه جرم حساب بشه. با این حال به انتخاب خودم جواب میدم. بله نماز میخونم. راز و نیاز و خلوتیست با خدا که نمیتونم ترکش کنم. روزه هم که چند روز پیش نوشته بودم.

به طور کلی زندگی توی امریکا خیلی روی دید من تاثیری نداشته. شاید اگر استرالیا هم بودم یا کانادا هم بودم همین بود. اما چیزی که منو خیلی عوض کرده و همچنان میکنه مطالعه مستمر و یادگیری چیزایی هست که همیشه برام سئوال بودن و آشنایی با طرز تفکرهای کاملا متضاد با تفکر من بوده که بیشتر اینها از طریق همین دریچه مانیتور کامپیوتر بوده

مرج یکشنبه 21 اردیبهشت 1399 ساعت 04:00

خیلی جالبه از کامنتا بنظر میاد خیل عظیمی از مخاطب های وبلاگت برادران معتقد هستند:)کجای راهو اشنباه رفتی؟(البته شوخی میکنم)کنجکاون بهرحال:)من هرچندوقت به وبلاگت سر میزنم،غم ایرانی بودن که تمامی نداره اما امیدوارم اتفاقای خوب بیشتری برات بیفته.

برادران معتقد هم بسیاری از دل پاک هست که اینطور غافل شدند. اگرنه ازین رند شوخ چه طرفی میبندند؟ ما که سر تا پا خطا رفته ایم.
درست میشه. چیز دیگه ای نمونده

صالح شنبه 20 اردیبهشت 1399 ساعت 07:31

جناب وودی جان ، هرکس وطنشو دوست داشته باشی یکی از نشونه های ایمان رو داره ، ولی باید وطنشو دوست داشته باشه و نه خونه غصب شده یک فلسطینی رو ، نمیدونم فرقشون رو متوجه میشید یا نه ، طرز فکر شما خطرناکه جوری ک منافقین هم همین طرز فکر رو داشتن و به کشور خیانت کردن ، قطعا کشور با تمدنی مثل ایران لیاقت رفوزه ها رو نداره ، بله حق با شماست :)
و در جواب مریم : شما از اون دسته از ادمایی هستید که به بلوغ نرسیدید وقتی اینجور با قاطعیت حرف میزنید بنابراین جوابی براتون ندارم

ببینین من نقطه نظر شما رو تا حدی متوجه میشم اما دوست دارم که بیشتر توضیح بدین که کاملا بفهمم. اگر شما توی اسرائیل به دنیا آمده بودین و کتاب مقدستون و پدر و مادر و همه کسی که دور بر شما هستن میگفتن که اسرائیل وطن شماست که دیگه فکر نمیکردین توی وطن غصب شده زندگی میکنین. باز حرفی که میزنین منطقی بود؟
فکر نمیکنم که طرز فکر خطری داشته باشه. اون چیزی که به نظر من خطر داره اینه که کسی طرز فکرش رو بدون داشتن اطلاعات کافی و نظرات مخالفش رو نشینده باشه شکل داده باشه و بر اساس اون عملی رو انجام بده. درست مثل مثالی که زدین.
----
بازم خواهشمند هستم که کسی رو بر اساس دو تا نظر قضاوت نکنین. شاید مریم خانم مطالعه خیلی بیشتری از ما داشته باشه. تا وقتی که آدما نظراتشون رو چه با قاطعیت چه بدون قاطعیت در میون نذارن چطوری بفهمن که نظر دیگران چیه؟
مریم خانم من معذرت میخوام.
-----------
ببخشید کمتر وقت میشه که بتونم اینطوری نظرات رو جواب بدم. ترجیح میدم که این وقت ها رو پست بنویسم.

Movafaghiyat جمعه 19 اردیبهشت 1399 ساعت 13:00

دیدن موفقیت آدم ها توی هر رشته و هر موقعیتی که هستن برای من لذت بخشه؛ولی کاش جوری با ورزشکارها و نخبه هامون رفتار میکردند که با افتخار زیر پرچم خودشون تلاش کنن؛وودی جان ممنون از پستایی که میذاری؛اگه وقت داشتی یکم هم از روشهایی که آمریکایی ها برای سرمایه گذاری دارن برامون بگو

بله امیدوارم اون روز زودتر برسه.
من میتونم تجربه خودم رو از سرمایه گذاری بذارم. در مورد بازی cash flow نوشته بودم؟

پسرک پنج‌شنبه 18 اردیبهشت 1399 ساعت 15:49

البته خانم مریم بهتره بدونن چون اینجا وبلاگ وودیه ترجیج میدم بهشون جواب ندم

ممنونم از مرامتون. احترام بهترین روشه

m.a پنج‌شنبه 18 اردیبهشت 1399 ساعت 00:23

خیلی برام جالبه که اصلا کشورتو دوس نداری. مگه میشه! یعنی تو هیچوقت تاریخ نخوندی یعنی تو هیچ کتاب شعری نخوندی یعنی تو حافظ سعدی خیام مولانا نیما و هزاران آدم های دیگه این کشورو نمیشناسی طوری که ازشون چیزی یاد بگیری لمسشون کنی و هیچوقت نتونی به پرچم کشورت بگی بی لیاقت صرفنظر از هر نوع حکومتی برات نمایش دهنده هویتت باشه. مگه میشه تو ایران بزرگ شد تو خیابوناش راه بری بچگی نوجونی و جوونیتو بگذرونی ولی دوسش نداشته باشی. منظورم این نیست تو بدی و کسی که کشورشو دوس داره خوب فقط برام عجیبه چطوری میتونی به پرچم کشورت بگی بی لیاقت. این پرچم ربطی به حکومتش نداره. میدونی برای نگه داشتنش چه آدمای خیلی مهم و برجسته و شجاعی برای نگه داشتنش زحمت کشیدن و از همه چیزشون گذشتن.

معلومه که شما بلاگ منو کامل نخوندین. جواب بعضی سئوالاتتون هست.
به نظر من پرچم فعلی نماد تاریخ و فرهنگ ملت ایران نیست و نمیتونه باشه. وقتی که یه ورزشکار رو بی دلیل از حق قانونی اش محروم میکنه یعنی لیاقت اون ورزشکار رو نداره. به جز بی لیاقت چه صفت دیگه ای میشه بهش گفت؟ ایشاله روزی برسه که کسی به خاطر جایی که به دنیا آمده از حقوق انسانی اش محروم نشه.

مریم دوشنبه 15 اردیبهشت 1399 ساعت 02:26

این اقا گاف گیره از هموناس که میگه مدارکشم معلومه! نشون بدمممم؟ بابا اینجا امریکاس گاف گرفتن مال قرون وسطاس :)))) وودی ببخشید من این کامنتو گذاشتم اخه منم یه زمانی مینوشتم انقدر از این مدلای گاف گیر اومدن کامنت گذاشتن که اصلا بستم بلاگمو.

ممنون میشم اگر نظر رو برای من بذارین.
من خیلی احترام قائل میشم برای کسی که این همه اهمیت داده و به این دقت مطالب رو خونده حتی اگر اشتباها فکر کرده باشه که من گاف داده باشم. شایدم یه روزی گاف بدم و یکی باشه بگیره خوبه
من از فحش ها خیلی خسته شده بودم. هر بار میامدم باید نظرات دیگران رو بین فحش ها پیدا میکردم. خدا رو شکر این بلاگ جدید رو هنوز فحاش ها پیدا نکردن. این بلاگ اسکای هم خدا نگهش داره یه اسپم فیلتر یا یه چیزی که بشه راحت این موارد رو حذف کرد نداره.

صالح یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 ساعت 08:51

خبلی بده که ادم به پرچم کشورشم توهین کنه من اینجور برداشت کردم ، فکر میکنم اونایی که میرند خارج از کشور و حاضر میشند برای اونور کار کنند لیاقت خدمت واقعی به کشورشون رو ندارند ، خدمت کردن لیاقت میخواد ،دوست داشتن وطن از ایمانه ، موفق باشی

ببخشید میتونم بپرسم شما چطور این برداشت رو کردین؟ اینکه حس کردین که بنده توهین کردم یا علیرضا فیروزجا؟
وقتی که بدون هیچ دلیل انسانی بهش زور میکنن که باید ببازی که به حریف اسرائیلی نخوری چرا نباید از زیر این پرچمی که لیاقتش رو نداره بیرون بیاد؟
شما که میگین "دوست داشتن وطن از ایمانه" آیا قبول میکنین که اسرائیلی ها هم از ایمانشونه که اینقدر اسرائیل رو دوست دارن؟

.... یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 ساعت 07:18

جالب بود.
من فقط توی سایت https://www.chess.com/ بازی کردم البته چندسال پیش...

آره منم یه مدت اونجا بودم. مشکلی که باهاش داشتم این بود که اجازه میداد 10 تا حرکت رو از قبل انجام بدی و انگار بازی ها بی توجه به حرکت طرف پیش میرفت اما بله سایت بسیار خوبیه اونم.

پسرک شنبه 13 اردیبهشت 1399 ساعت 20:40

راستی جایی رو سراغ نداری ترجیحا به زبان فارسی و بی‌طرف به مسائل آمریکا اشاره کنه؟

سلام. شرمنده ام. من خودم جاهای بی طرف رو دوست ندارم. ترجیح میدونم دو تا extreme رو نگاه کنم و خودم تحلیل کنم.

hamide جمعه 12 اردیبهشت 1399 ساعت 23:07

دارم فک میکنم کی ب ی پسر 16 ساله یاد داده اینقد میتونه آزاد باشه و بزرگ فکر کنه ک جایی ک میبینه براش ارزشی قایل نیستنو کنار بزاره، چرا ما اینقد زود نفهمیدیم اینا رابطه مستقیمی با سواد خانواده و پولشون داره چیزایی ک ما انتخابشون نکردیم و تو آیندمون با تلاش زیاد، تاثیرش زیاد بود

من واقعا نمیشناسمش اما تحسین اش میکنم. تصمیم های اینطوری خیلی سخته.

پسرک جمعه 12 اردیبهشت 1399 ساعت 19:57

به هر حال بخاطره حریم خصوصی و اینها نباید از خودت نشونه بدی چون خیلی راحت میشه رد آدم ها رو زد. من که این خانم رو نمیشناسم ولی وقتی عکس دو نفره یه دانشجو پسر با مادرش رو که دیدم بعدش فکر کردم شاید عکس شماست

نه بچه ها زیادن اونجا. شب یلدا فکر کنم بیشتر از 150 تا مهمون داشتیم. من کلا داشتم پشت صحنه هندونه قاچ میکردم و انار دون میکردم کل شب رو. اصلا برنامه ها ندیدم. یه چند تا عکس هم گرفتم

پسرک جمعه 12 اردیبهشت 1399 ساعت 16:23

منطقه 9 زندگی میکردید دیگه؟منظورم همین بود
گاف های بعدیت یکی عکس شب چله بچه های انجمن ایرانی utd تو فیس بوک بود که قبل اینکه اینجا بگی با مادرت رفتی مراسمشون عکس ها رو گذاشته بودن و منم دیدم. یکی دیگه هم اشاره به انتخابات و گذاشتن عکس هاش بود البته شعبه های رای گیری تا اونجایی که من میدونم با دوربین کنترول میشن :)

آره یه چند سالی اونجا بودیم. من دبیرستان پسرانه فردوسی میرفتم.
گاف نیست که اینا پسر.
بعضی عکس های مراسم هم خودم گرفته بودم برای همین توش نیستم :) داده بودم زینب خانم منتشر کنه.
شعبه رای گیری اونجا دوربین نداشت و توی یه هتل بود. فقط داخل شعبه که یه اتاق بود رو نوشته بودن عکس نگیرین که منم نگرفتم.
آنتن گاف گیر ات مشکل داره ها

پسرک پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1399 ساعت 23:16

اگه منطقه رو درست گفته باشی این میشه سومی گافی که در مورد خودت دادی :)

اوه نه. یادم رفت بگم مسابقات دانش آموزی بود. آپدیت کردم. منطقه 9 بودیم یادمه. شایدم اشتباه میکنم. الان که اینو گفتی دارم فکر میکنم نکنه قهرمان استان نشدیم؟! ولی یادمه شدیم که گفتیم دیگه کشوری رو نشد بریم. شایدم استان نداشت قرار بود بریم کشوری اما معلممون عوض شد نرفتیم. بالاخره قهرمان شدیم دیگه. چه فرقی میکنه. تقدیرنامه اش هم باید توی انباری خونه هنوز باشه. رفتم ایران کلی از این تقدیرنامه ها دارم باید بیارم.
بعد بقیه گاف ها چی بودن؟ یادم نمیاد اصلا.

رضا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1399 ساعت 23:09

سلام استاد وقتتون بخیر
شاید دیگه به این آرزوی بچگی ام نمیرسم..

به نظرم بازم میشه ..
علیرضا فقط 16 ساله ش هست , پس این ورزش هنوز جا داره که مقام های بالاتری درش کسب بشه
وقتی یه بچه میتونه کلا همه چیز رو تغییر بده پس هنوز خیلی جای کار داره و اینطوری نیس که آدم فکر کنه خب پس دیگه روشی نیست که بشه این اساتید رو شکست داد

سلام

مطمئنم استعدادش رو دارم ولی اولویت های زندگیم تغییر کردن. اهداف جذاب تری دارم پسرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد