زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

رستوران کره ای

امروز صبح ساعت 6 بیدار شدم و تا آماده شدم نزدیک 40 دقیقه طول کشید. همچنان سرفه میکردم اما یه کم خلط آمد فکر کنم دارم خوب میشم دیگه. از در که آمدم بیرون دیدم واقعا نمیکشم اگر بخوام بعد از کار برم باشگاه و برای همین تصمیم گرفتم یه دو ساعتی بیشتر بخوابم. بعد رفتم سر کار. برای ناهار رفتم یه رستوران کره ای دیگه.


این روزا اصلا نمیرسم که غذا درست کنم. همیشه دارم بیرون غذا میخورم فقط برای اینکه مریض نشم و یا اضافه وزن نگیرم سعی میکنم که فقط یکبار بیرون غذا بخورم که اونم وعده ناهار هست. برای صبحانه هم معمولا قهوه و میوه (بیشتر موز) میخورم و همون کافیه. شام هم یه چیز حاضری سبک میخورم و بعضی وقتا هم همون اسموتی مخصوص خودم کافیه. 


شرکت ما نزدیک شهر قدیمی کره ای هست و دور و برمون پر از رستوران کره ای هست. رستوران امروزی خیلی خوب بود.


داشتم ناهار که میخوردم یه عروسک کره ای با مامانش آمده بود و داشت بهانه میگرفت. وای که چقدر دلم یه عروسک کره ای میخواد! حیف که آدم نمیتونه هر چی میخواد رو راحت داشته باشه.



بعضی از رستوران های کره ای یه اجاق هم وسط میز دارن که گوشت و چیزای دیگه رو خود مشتری همونجا کباب میکنه و میخوره. بعضی جاها فقط همین کباب رو دارن و نسبتا هم گرونه. یه بار یکی از استادهای کره ایم ما رو برده بود از این کباب های کره ای و من خیلی دوست نداشتم. آخه خیلی گرسنه بودم و هر چی میخواستی بخوری کلی طول میکشید که آماده بشه. بعد چند ثانیه نشده خورده شده بود و دوباره باید کلی صبر میکردی سری بعدی آماده بشه.



 عاشق این رستوران های کره ای هستم که وقتی یه غذا سفارش میدی با برای خودم سوپ سبزیجات گرفتم که مثلا خیر سرم برای سرفه ام خوب باشه اما پر از فلفل بود و با وجود اینکه فلفل هاشو جدا کردم باز تند بود. اینجا از jalapeno برای طعم دادن به غذاها زیاد استفاده میکنن و منم دوست دارم اما برای سرفه فکر نکنم خوب باشه. بعد از ناهار حس میکنم سرفه ام بیشتر شد. اون ترشی های کره ای و کیمچی و اینا هم احتمالا برای سرفه خوب نبوده باشن اما واقعا خوشمزه بودن. همیشه بعد از یه غذای خوب احساس خوشبختی میکنم و هزار بار خدا رو شکر میکنم که میتونم بدون هیچ مشکلی هر جور غذایی که میخوام رو هر وقت میخوام بخورم. میدونم خیلی ها سر گشنه زمین میذارن و یا نمیتونن هر چی که میخوان هر چقدر میخوان بخورن.



پریروز که خرید بودم یه گل هم گرفتم. میخواستم ببرمش خونه دیدم که ماشینم بوی گل گرفته تصمیم گرفتم که به جای خوشبو کننده ماشین ازش استفاده کنم!پارسال هم یکی گرفته بودم از این و چند روز پیش دیدم در کمال ناباوری پیازش جوانه زده. الان خیلی مشتاق ام ببینم که این جوانه تبدیل به گل میشه یا نه.



کار امروز نسبتا سبک بود. همه منتظر هستن که برنامه ریزی سری بعدی پروژه ها از راه برسه و کارها دوباره سنگین بشه. منم دیگه مثل قبل به خودم فشار نمیارم که بخوام بیشتر براشون وقت بذارم. بعد از کار رفتم باشگاه و همینطوری که ورزش میکردم برای یه امتحانی که شرکت خواسته خوندم. شرکت امون همه رو مجبور کرده که چند تا مدرک بگیرن تا بتونن قراردادهای بزرگتری ببندن. منم اصلا دوست ندارم این همه برای این مدرک های الکی وقت بذارم ولی مجبورم. ناسلامتی دکترا دارم مدرک به چه کارم میاد. اینا برای این هندی هایی که لیسانس اشونو زوری گرفتن خوبه. بدی باشگاه اینه که تلویزیون زیاد داره. من چون تلویزیون خیلی کم نگاه میکنم مدام حواسم پرت میشه و برام تبلیغات و کلا تصاویرش خیلی جذب کننده هست و نمیذاره درست مطالعه کنم. همزمان به پروژه اون یکی شرکت هم فکر میکردم که برای کارهای بعدیش برنامه ریزی کنم. اگر خدا بخواد اونم تا دو سه هفته دیگه روی روال میفته و دیگه کار فکری زیادی نمیبره. یه مدتیه که وزنه نمیزنم تا چربی ام کمتر بشه و بعد دوباره شروع کنم به وزنه زدن. مطالعه هم راحتتره وقتی که دارم روی تردمیل میرم یا دوچرخه میزنم. امروز دیگه کلاس نرفتم و خودم برای خودم تمرین کردم.


نظرات 7 + ارسال نظر
Me جمعه 16 اسفند 1398 ساعت 10:10

یه سوال بپرسم شاید خوب نباشه ولی من چند ساله دارم شما رو میخونم و امسال وارد کشوری که اپلای کردم شدم، یادمه شما خیلی با ایمان بودید، الان هم هستید راجع به رستوران کره ای نوشتید آیا هنوز هم مثلن گوشتش حلال باشه نباشه براتون مهمه؟ ازدواج کنید براتون مهمه محجبه یا غیرمحجبه؟ من یه دختر معمولیم نمیدونم حجابی که میزارم رو میتونم نگهدارم یا نه (شال میپوشم اینجا هم ولی مثل ایران مثل عربا نه)، برادرانه جواب بدید سوالمو ممنونم

در مورد گوشت یه پست قبلا گذاشته بودم. جواب کوتاه اینه که همچنان گوشت ذبح اسلامی رو ترجیح میدم و برای خرید خونه اونو میخرم و رستوران هم بیشتر رستوران های پاکستانی و هندی و مدیترانه ای و ... میرم که گوشت ذبح اسلامی دارن و خوشمزه ترن. اما توی بقیه رستوران ها که ذبح اسلامی ندارن هم گوشت میخورم و مشکلی نمیبینم.
ازدواج برام مهم نیست که طرف محجبه باشه یا نه ولی غیرمحجبه رو ترجیح میدم چون راحتتر میتونه توی جامعه اینجا زندگی کنه.
دوستانی بودن اینجا که تا ده ها سال حجاب داشتن و بعد برداشتن و دوستانی که هیچوقت تا آخر عمر هم برنداشتن و زندگی کردن.
به نظر من خیلی مهمه به عنوان کسی که امروز به اطلاعات آزاد دسترسی دارین و تجربه با دیدگاه انتقادی به اعتقاداتتون داشته باشین. علاوه بر نظرات موافق نظرات مخالف رو هم بخونین و تحلیلی بهشون نگاه کنین.

gsa دوشنبه 5 اسفند 1398 ساعت 16:47



من الان کره ام
راستش خیلی غذاهاشونو دوست ندارم! اکثرشون واقعا تندن! و م عمولا غذاهاشون درجه تندی داره مثلا 4 درجه، بعد من همیشه بدون تندی رو سفارش میدم بازم یکم برام تنده! من نمیدونم اینا چجوری اینهمه تند میخورن! یبار ی دختری بم گفت غذای خیلی تند بمون کمک می کنه استرسمون کم بشه!

راستی چخبر از کورونا؟ اونجاها خبری نیست؟
کره هم خیلی شیوع پیدا کرده! ایران که درگیر شده! نمیدونم برگردم یا بمونم

سلام. به سلامتی. عادت میکنین.
کرونا همه رو زمین گیر کرده. شیوعش داره گسترش پیدا میکنه و ما هم از خونه کارمیکنیم.

Javad سه‌شنبه 22 بهمن 1398 ساعت 06:28

مثل قدیما زیاد نوشتی. مرسی :)

خرسی یکشنبه 6 بهمن 1398 ساعت 23:20

وودی راستی یه چیزی! همون جوری که ما اسم واقعیتو نمیدونیم خونوادتم آدرس وبلاگتو ندارن یا این مرموز بودنت یک طرفه اس؟

خانواده ام هم نمیدونن مرموزی نیست. اینطوری راحتترم.

ملودی چهارشنبه 2 بهمن 1398 ساعت 22:09

بنظرم از یه سرویس بلاگ خارجی استفاده کن.
من یه بار رفتم باشگاه رو دوچرخه نشسته بودم ارتفاعش زیاد بود. بعد منم تجربه نداشتم همونجور که نشسته بودم این شاسی رو کشیدم اتفاع کم کنه، بعد من و صندلی دوچرخه با چنان قیژی رفتیم پایین... اصلا به روی خودم نیاوردم همینجور که به افق خیره شده بودم به رکاب زدن ادامه دادم.
موفق باشی

سرویس های خارجی فیلتر میشن و از ایران کند باز میشن.

hamide سه‌شنبه 1 بهمن 1398 ساعت 21:39

دوس دارم بدونم چطوری تنها اونجا تحمل میکنی نمیدونم چرا حس میکنم سخته من میخام اپلای کنم و اونی که دوسش دارم اینجاس و میدونم باهام نمیاد نمیدونم شاید از دوس داشتنش مطمین نیستم تنهایی رو دوس ندارم شاید الانم اینجام واقعا تنهام که اینقد ازش میترسم ولی خودم دوس ندارم اینجا بمونم دارم زبان میخونمو همش ذهنم درگیره کاش راه درستو تشخیص بدم

تنهایی سخته. من بعضی وقتا خیلی احساس تنهایی میکنم اما بهش عادت هم کردم. وقتی سرم شلوغه اصلا نمیفهمم زمان چطوری میگذره. معمولا هم برای خودم میرم بیرون که تنها خونه نباشم.

Movafaghiyat سه‌شنبه 1 بهمن 1398 ساعت 20:23

سلام؛چه خوب که دوباره دارین زیاد زیاد مینویسین؛غذای کره ای و اون گل زیبا حال و هوای ما رو هم خوب کرد امیدوارم از این به بعد همیشه نوشته هاتون پر از انرژی و نکتهی مثبت باشه.راستی برای سرفه قرص zaditen عالیه؛یه جورایی ضد حساسیته من هر وقت سرما میخورم و میبینم سرفه هاش داره طولانی میشه یکی دو روز یک دوم از این قرص رو میخورم سریع خوب میشم اگر اونجا اینو بهتون بدون نسخه بدن عالیه

سلام. خواهش. بله بیشتر مینویسم. نه اینجا ندیدم این دارو رو. حالا شربت سرفه گرفتم بهتر شدم. باید یه کم رعایت کنم تا خوب بشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد