زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

پرونده گرین کارتم قبول نشد

چهارشنبه ها توی ساختمون اصلی شرکت کار میکنیم. دو هفته پیش بالاخره بعد از کلی پیگیری I-140 رو با Premium Processing شرکت برام فایل کرد. اینطوری مطمئن بودم که جوابش تا دو هفته دیگه میاد. چون PERM قبول شده بود وکیل شرکت میگفت که احتمال اینکه I-140 قبول نشه نزدیک به صفره مگر اینکه مشکلی توی مدارک باشه. 

امروز ظهر یکی از کارمندهای نیروی انسانی میخواست بره ناهار گفت که در مورد پرونده ات که میدونی. گفتم نه. گفت پنجشنبه جوابش آمده متاسفانه قبول نشده. به اون اشتباهی که توی شرح کار بود گیر داده بودن. اینو که گفت یه چیزی توی قلبم فرو ریخت. بعد یک خط از ایمیلش رو خوند و نوشته بود که فرآیند باید از اول انجام بشه.

نزدیک دو سال پیش فرآیند گرین کارت رو برام شروع کرده بودن. اولین مرحله که نوشتن شرح کار هست نزدیک چهار ماه طول کشید (یک صفحه برگه!) وقتی اعتراض کردم که چرا اینقدر طول میدین گفتن که نه این مهمترین مرحله هست و نباید اشتباه بشه. خلاصه بعد از چهار ماه وکیلی که گرفته بودن رزومه منو کپی کرده بود توی شرح کار. حتی یک کلمه اش رو هم تغییر نداده بود مثلا توی رزومه نوشته بودم که "مدیریت 7 نفر...." دقیقا همینو توی شرح کار کپی کرده بود. یعنی کلا کمتر از 5 دقیقه وقت گذاشته بود بعد از چهار ماه. برگه رو که دیدم واقعا ناراحت شدم. گفتم بعد از چهار ماه اینه! گفت نه این پیشنوسه. به مسئول نیروی انسانی امون اعتراض کردم که این وکیل کارش رو بلد نیست و براش توضیح دادم که چرا نباید شرح کار اینطوری باشه و بعداز چند بار رفت و برگشت گفت "باید به ما اعتماد کنی" دیگه چیزی نگفتم. با همین اوضاع رفتن جلو تا تقریبا یک سال بعد قبل از فایل کردن PERM از من خواستن که نامه ای که از شرکت ایران گرفتم رو عوض کنم و یه چیزایی بهش اضافه کنم. به وکیل گفتم که این اصلا منطقی نیست. گفتن که هیچ راهی نداره وگرنه باید از اول شروع کنیم. بنده خدا مامانم چهار روز علاف شد که بالاخره یه نامه دیگه بگیره که نخوام یکسال عقب بیفتم. چند ماه دیگه گذشت تا دو ماه و نیم پیش بالاخره جواب PERM آمد و قبول شده بود. جواب این مرحله برای من دو ماه هم طول نکشید وکیله میگفت این سریعترین زمانیه که دیدم یه پرونده قبول بشه. منم خوشحال که دیگه تموم شد و تا دو هفته دیگه I-140 ام رو گرفتم و دیگه خیالم راحته. یه دو ماهی هم طول کشید که بعد از PERM برام I-140 رو فایل کنن.

مراحلی رو که میشد همزمان انجام داد پشت سر هم انجام دادن که بیشتر طول بکشه. بین هر مرحله هم دو سه ماه معطل کردن تا اینکه رسید به اینجا. رفتم با مسئول نیروی انسانی صحبت کردم و پرسیدم که حالا چی؟ گفت منم نمیدونم بذار همین الان زنگ بزنم به وکیل. زنگ زد اما بر نمیداشت. گفت بذار یه ایمیل بزنم. گفتم توی ایمیلی که فلانی بهم نشون داد نوشته بود همه چیز از اول. گفت اوه! بذار از وکیل بپرسم بهت خبر میدم.

بقیه روز واقعا نمیفهمیدم دارم چکار میکنم توی شرکت. خودم رو به کارهام سرگرم کردم تا ساعت 5 بشه و برم خونه. یه جلسه گذاشته بودن 5 تا 6 که مجبورم بمونم اما 5:30 تموم شد. یه جلسه دیگه گذاشته بودن 6 تا 7 که گفتم نمیام و رفتم خونه. 

توی راه همش داشتم فکر میکردم که حالا چکار کنم. فردا استعفا بدم برم یه جای دیگه. اصلا برم کالیفرنیا پروسه رو از اول با یه شرکت دیگه شروع کنم. پرونده خودم رو فایل کنم اما وکیل خودم میگفت چون کار شرکتی کردم شانس ام برای گرفتن گرین کارت خیلی کم شده... ماشین رو که توی پارکینگ پارک کردم بغضم ترکید و بلندبلند گریه کردم حتی نتونستم از ماشین بیام بیرون. بابام رو جلوم تصور میکردم و با همه جزئیات فیزیکی بدنش و اینکه دارم بغلش میکنم و فشار آغوشش رو با نقطه نقطه بدنم حس میکردم. صورت مامانم رو جلوم تصور میکردم و غرق بوسه اش میکردم و نرمی گونه اش رو روی لب هام حس میکردم و صورتم خیس اشک شده بود. نمیدونم چقدر گذشت که توی این خیال ها بودم اما هیچ حسی از زمان و مکان نداشتم. با همه وجودم میخواستم پرواز کنم و برم پیش پدر و مادرم و در آغوششون بکشم. 

بعد صدای قلبم رو بلند کردم. "قوی باش. تو که از اول میدونستی. مرد باش. چیزی نشده که. امید داشته باش. درست میشه. ویزای کار که داری مشکلی نداری. اونم درست میشه" صورتم رو پاک کردم و تصمیم گرفتم دیگه بهش فکر نکنم. رفتم باشگاه تا نذارم افسردگی بهم غلبه کنه. دو ساعتی ورزش کردم و برخلاف همیشه دیگه کتاب نذاشتم توی گوشم. شادترین آهنگ ها رو گذاشتم و وزنه ها رو هی بیشتر و بیشتر میکردم. تا جایی که همونطوری که روی نیمکت دراز کشیده بودم نتونستم وزنه رو از روی سینه ام بلند کنم. فکر کردم ببین وقتی وزنه بزرگتر از توانت برمیداری اینطوری زیرش گیر میکنی. توی زندگیت همش سعی کردی این وزنه های بزرگ بزرگ رو برداری و نتیجه اش اینه که بعضی وقتا زیرش گیر میکنی اما سریع ذهنم رو عوض کردم و فکر کردم خب همینه برای قوی شدن تنها راهش همینه که وزنه های بزرگتر از حد ات برداری.بعضی وقتا هم زیرش گیر میکنی اما اشکال نداره توی بلند مدت بهترین نتیجه ها رو داره. 

بعد از باشگاه اسموتی مخصوص خودم رو درست کردم (مخلوط هندونه و موز و توت فرنگی و توت آبی و تمشک قرمز و مشکی با پودر پروتئین وانیلی) درست کردم و خوردم و بعد رفتم یکی از جاهایی که مثل بهشت هستن. یکی از دوستام از کالیفرنیا زنگ زد و یک ساعتی باهاش حرف زدم. توی دالاس و تا ساعت 12 و نیم اونجا بودم.

نظرات 33 + ارسال نظر
.... پنج‌شنبه 30 آبان 1398 ساعت 20:28

مثل اینکه وبلاگ اولی که ساخته بودی چون یه e بعد کلمه zir نگذاشتی ولش کردی دوباره یکی دیگه ساختی من هم بعد اینکه بهت کامنت دادم متوجه اشتباهم شدم

آها. اونو خودم هم ندیده بودم

.... چهارشنبه 29 آبان 1398 ساعت 13:59

چرا مطالب وبلاگ قبیلت پاک شده؟

پاک شده؟ الان نگاه کردم هنوز بود.

علی جمعه 3 آبان 1398 ساعت 21:33

با ویکتوریا چن هم صحبت کن

وکیل خودمه ولی اصلا ازشون راضی نیستم.

محمد چهارشنبه 1 آبان 1398 ساعت 00:44

ببینم این نظر منه. تو مشکلت اینه که ایده عالیستی.
دکتراتو گرفتی. بیا ایران پدر مادرتو ببینم بعدا دوباره اپلای کن برای کار برو اروپا ( جای خوبش برو نه ایتالیا که برادرت بود). برو کانادا برو این همه کشور درست حسابی مرفه. مجبوری خود تحقیری کنی. حالا گرین کارت بگیری فکر میکنی همه چی تمومه؟ همین که چند ساله امریکایی یه کشور دیگه نتونستی بری خودش کلی از زندگی واقعی عقب انداختت اصلا رفتی ژاپن؟ رفتی آلمان؟ دنیا که فقط امریکا نیست. ایران هم جهنم نیست که. این متن رو یه جا بنویسم بعدا که گرین کارتت اومد چندتا کشور رفتی سفر دوباره بخونش.

ببخشید چه تحقیری. اینجا دارم کارم رو میکنم و حقوقم رو میگیرم و زندگیمو میکنم. فقط نمیتونم خانواده ام رو ببینم که اونم قبل از اینکه بیام میدونستم. یه جاهایی هم خوش شانس نبودم که تا الان گرین کارت نگرفتم اگرنه کسانی که یکی دو سال بعد از من آمدن همه گرین کارت دارن و برای من هنوز حداقل یکی دو سالی مونده.

سیاوش جمعه 26 مهر 1398 ساعت 01:30

متاسفم امیدوارم در تلاش بعدی موفق بشید

ممنونم

سید پنج‌شنبه 25 مهر 1398 ساعت 21:45

برگرد ایران پسرم

که چکار کنم؟

سارا دوشنبه 22 مهر 1398 ساعت 19:23

سلام وودی جان. داشتن سابقه کار تو ایران برای تسهیل این پروسه اثر مثبت داره؟ اگه بله چقد باید سابقه داشتم باشیم؟

سلام. برای گرین کارت از طریق شرکت کمک میکنه. حداقل 2 سال.

gsa یکشنبه 21 مهر 1398 ساعت 05:24

سلام دکتر وودی جان، خوبی؟ رو به راهی؟ :)

خیلی گریه م گرفت...، ولی واقعا و از ته دل دعا میکنم برات بهترین ها اتفاق بیافته، لیاقتشو داری...
واقعا قوی هستی و افتخار می کنم که بات هرچند اینجوری و اینقدر کم آشنا شدم
مثل همیشه که نه بهتر از همیشه قوی باش و ادامه بده، مطمئنم که اتفاقای خوبی برات میافته

حدود یک ماهه منم رفتم ی کشور دیگه، ولی اینقدر دلم برای مامان و بابام تنگ شده که اصلا نمی تونم به قضیه اقامت گرفتن فکر کنم...، از طرفی هم نمیشه به برگشت فکر کرد...، بعضی وقتا میگم قبلا تو ایران چکار می کردم؟
من تازه اول راهمو اول همه مشکلات و سختی ها
امیدوارم بتونم یکمی ازت یاد بگیرمو قوی باشم...

در مورد وزنه بزرگ گفتی...، منم نمیدونم برداشتن چندتا وزنه کوچیک بهتره، یا رفتن سراغه بزرگا...
فک کنم تا وقتی خودتو باش له نکنی، بزرگا بهتره ولی واقعا کی میدونه که کدوم وزنه واقعا بزرگه برامون؟ هیچ وقت معلوم نیست از ی آدم چه کارایی برمیاد که خودشم فکرشو نمی کنه :)

مثل همیشه قوی باش و سالم و سرحال

هنوز منتظر اون روزیم که بیای بنویسی هوررااااا
مواظب خودت باش و موفق باش!

سلام
ممنونم. خیلی خیلی لطف دارین. تا سه هفته دیگه دوباره زندگی به روال عادی برمیگرده و دوباره مینویسم.

Sahar یکشنبه 14 مهر 1398 ساعت 11:56

نه شکست مرگبار است و نه پیروزی پایان راه ، آنچه مهم است ادامه دادن است . چرچیل
پرانرژی باشی

رها شنبه 13 مهر 1398 ساعت 10:47 http://rahaybiparva.blogfa.com

حتما این هم درست میشه..امید تمام درها رو باز میکنه

بله مطمئنم. ممنون

javad شنبه 13 مهر 1398 ساعت 05:17 http://javadth.ir

مهندس شاید بد نباشه به جزئیات بیشتری در مورد " وکیل خودم میگفت چون کار شرکتی کردم شانس ام برای گرفتن گرین کارت خیلی کم شده " میدادی که اگر این مشکل برای کس دیگری هم پیش اومد از تجربه شما استفاده کنه

ضمنا : https://ibb.co/RQzTr7C

قضیه گرین کارت خیلی طولانی و این کیس ها خیلی با هم فرق میکنن و قوانین هم مدام عوض میشن. اگر چیزی بود که میشد به بقیه کمک کنه حتما مینوشتم.

nasim جمعه 12 مهر 1398 ساعت 21:41

سلام امیدوارم اوضاعت بعد از شنیدن این خبر رو به راه شده باشه خیلی نارحت شدم اما از یه چیزی مطمئنم وودی که من تو این مدت متن هاش رو خوندم و شناختم حتما یه راهی برای شروع دوباره داره با امید رو به جلو

سلام. بله نگرانی ای نداره. خودم هم میدونم. ممنونم

علی جمعه 12 مهر 1398 ساعت 18:57

سلام برادر، خیلی ناراحت شدم برای کسی که این همه زحمت می کشه. من همون علی هستم که وبلاگ قبلی ت رو بستی و تو پست آخر در موردم نوشتی.
ما هم داریم می آییم، با این چیزا آدم می ترسه از ریسک کردن و فکر کانادا به ذهن آدم خطور می کنه.

به نظر خودت اگر یه شرکت درست حسابی تر که فرآیند هاش به بلوغ رسیده باشه رفته بودی، این داستان برات پیش نمی آمد؟؟؟؟؟

پر توان باشی.

سلام. نمیشه بگی. چون برای بعضی دوستان شرکت های بهتر و بزرگتر مشکلات دیگه پیش آمده. مثلا چند تا نیروهاشونو اخراج کردن مجبور شدن یکسال پروسه رو عقب بندازن

ژرفا جمعه 12 مهر 1398 ساعت 13:14

سلام به قول خودتون هیچ چیز اتفاقی نیست انشاءالله یک خیری توش بوده.
انشاءالله به زودی دیدار با پدر و مادرتون تازه بشه وقتی میبینم که یک هموطنم دلش تو غربت میگیره حالم بد میشه. از همین غربت متنفرم

بله. دیگه هر چی سختی هاشو داره

Movafaghiyat جمعه 12 مهر 1398 ساعت 13:03

سلام؛امیدوارم زودتر مسئله ی گرین کارتتون حل بشه ؛اگر شرایط کار جای دیگه دارید بهتر نیست از اون طریق اقدام کنید؟

سلام. ممنون باید بگردم دنبال یه کار دیگه. شرکت های دیگه دالاس هستن اما میخوام کلا بذارم برم از اینجا

azadeh جمعه 12 مهر 1398 ساعت 10:34

سلام وودی
تبریک می گم به خاطر ابراز شجاعانه این همه احساسات ناب. گریه کردن نشونه قدرته!
من دو تا پیشنهاد دارم (که به خودم خیلی کمک کرد )
تکنیک EFT
https://www.youtube.com/watch?v=MGUA-ImRj4s&t=10s
فایل های kevin Trudeau

سلام. ممنونم ازاشتراک

دربرابر باد جمعه 12 مهر 1398 ساعت 09:20

انشالله موفق باشی خدا کمکت میکنه

انشاله

ماهی کوچولو جمعه 12 مهر 1398 ساعت 08:39 http://tekrareman.blogsky.com

سلام.
سخته، غربت سخته اما شما قوی و مهربون و انرژی مثبت هستید.
به ندرت دیدم غرغر کنید و همیشه جنبه های مثبت مسائل رو میبینید.
همیشه همینطور بمونید لطفا.

سلام ممنونم

مسافر دوشنبه 8 مهر 1398 ساعت 21:41

سلام وودی جان
قوی باش
فقط میتونم بگم برای رسیدن به خواسته است کم نیار... این نیز بگذرد.

سلام. ممنونم

نوید دوشنبه 8 مهر 1398 ساعت 14:08

سلام ای مرد بزرگ
خیلی از خوندن وبلاگت خوشحال شدم چقدر هم ازت یاد گرفتم. من با سرچ gre اومدم وبلاگ قبلیت دیدم گفتی بیاین جدیده اومدم جدیده رو بخونم که اولین پستش این بود. جقد ناراحت شدم که کارت درست نشده. ولی ب قول خودت که میدونی تا وقتی وزنه بیشتر از توانت برنداری قوی نمیشی مطمئن باش که راحت درسته و باید تا تهش بری تا نتیجه ش رو ببینی.
دیروز یه جمله قشنگی دیدم امیدوارم به کارت بیاد:
Ever Tried
Ever Failed
No Matter
Try Again
Fail Again
Fail Better

ویش یو بست بادی

سلام. ممنونم!

رویا دوشنبه 8 مهر 1398 ساعت 12:53

الهی آقای وودی .بهترین دعاها و انرژیهای مثبت دنیا برای شما.شما خسته ای نیاز به استراحت داری گاهی باید بی خیال شد و کاری نداشت باید بذاری طبیعت کار خودش را بکنه رها بشی و بزنی به دنده بی خیالی البته من شما را شناختم از این روحیه ها نداری اما چاره ای نیست لطفا مراقب خودت باش و بدون استرس و ناراحتی بدترینه سلامتی ارزشش بالاتر از ایناس دعای پدر و مادرت حتما کارسازه .گاهی چاره ای نیست جز تحمل کاری نمیشه کرد.شما فقط خسته ای باید یه رفیق مونث جور کنی وقتشه

ممنون. میدونم خودم.

ملودی دوشنبه 8 مهر 1398 ساعت 00:25

خیلی متاسف و ناراحت شدم. یه وکیل خوب و گرون بگیر شاید کارش بهتر باشه. شایدم یه شرکت بهتر یا یه ایالت مثل کالیفرنیا بودی بهتر میشد.

وکیلش وکیل من که نیست وکیل شرکت هست

محمد یکشنبه 7 مهر 1398 ساعت 13:57

سلام من از قدیم نوشته هات رو دنبال کردم واقعا ناراحت شدم ولی کاری نمیشه کرد پس غصه رو بیخیال بعضی موقع ها آدم باید به گدشته یه نگاهی بندازه ببینه مسیری که اومده چه امتیازاتی داشته براش با امتیازات منفی مقایسه کنه و میدونم ندیدن پدر ومادر چقدر سخته ولی مطمین باش اگه ایران میموندی با این وضعیت کار و تورم چیزی جز اینکه جلوی چشماشون بچه شون زندگیش تباه میشد چیز دیگه ای اتفاق نمی افتاد . من با فوق عمران دارم کار میکنم هیچ امیدی به فردام ندارم در این مملکت و هر روز جلوی پدر و مادرم دارم ذره ذره آب میشم . پس زیاد فکرش رو نکن همین که پدر ومادرت می بینن پسرشون داره روز به روز چه از لحاظ کاری و چه مالی پیشرفت میکنه ته دلشون خوشحال اند و در آخر آرزو میکنم هر چه زودتر کارت درست شه بتونی با خانواده ملاقات کنی.

سلام. ممنونم. همیشه پروسه اش راحت نیست

آرزو شنبه 6 مهر 1398 ساعت 23:51

میدونم که میدونی بالاخره اون روز میاد ... تو روزای زیادی دیدی که بالاخره رسیدن و تموم شدن و احتمالا الان خیلی یادت نباشه ... مطمئن باش که اینم میگذره و یه روز بعد سفر به ایران میای میگی دلم برای خونه زندگیم تنگ شده تو آمریکا ...

ممنونم

saman شنبه 6 مهر 1398 ساعت 22:21

برای قوی شدن تنها راهش همینه که وزنه های بزرگتر از حد ات برداری.بعضی وقتا هم زیرش گیر میکنی اما اشکال نداره توی بلند مدت بهترین نتیجه ها رو داره.
به این جمله واقعا اعتقاد دارم خیلی جمله درستی بود

Amir شنبه 6 مهر 1398 ساعت 09:37

وودی جان خیلی واقعا ناراحت شدم . ایشالا هرچه زودتر اوضاع گرین کارتت رو به راه میشه و میری یک سری به خانواده میزنی .

ایشاله

afsaneh شنبه 6 مهر 1398 ساعت 07:54

دیگه عکس نمیذاری. از اسموتی ... از یکی از جاهایی که عین بهشته و ...

اوه ببخشید. بله حتما میذارم. اسموتی رو خوردم رفته. دفعه بعد میذارم

.... جمعه 5 مهر 1398 ساعت 20:18

من برات دعا میکنم و مطمئن مثل همه سختیها که گذروندی بعدش شد خاطره این روزهام میگذره...فقط به خدا اعتماد کن میدونم سخته میفهمم که ترکیدن بغض چیه میفهمم وقتی دنیا میگه دیگه تهش اینه و کاری نمیشه کرد چیه...میدونم وقتی آینده تاریک و ترسناک میشه چقدر تنهایی نداشتن یه آغوش دردو دوبرابر میکنه...اما بهمون خدا قسم به معجزه اعتقاد داشته باش بسپار بخودش تلاشتم بکن.خودش میذارتت تو مسیر ...من مطمئنم خدا نمیذاره لبخندی که رو لب اون کوچولوها نشوندی چند برابرش رو لبهای خود نیاد چون میشناسمش اصلا نمیذاره بدهکار باشه...فقط قوی باش...ببخشید نمیدونم چطور با کلمات تسکین بدم اما هرچی تو دلم بودو نوشتم

ممنونم

محمد جمعه 5 مهر 1398 ساعت 12:11

وودی جان خیلی ناراحت شدم
به نظرم این شرکت دیگه جای موندن نیست
برو کالیفرنیا یا از طریق NIW اقدام کن
فقط چند سوال دارم ازت:
1- مگه چه اشتباهی توی شرح کار بوده که گیر دادن؟
2- پرونده ات به شرکت ایران چه ربطی داشته؟
3- تا هر موقع که کار کنی میتونی ویزای کار داشته باشی؟ و اگه خدایی نکرده از کارت استعفا بدی چه مدت وقت داری تا کار جدید پیدا کنی؟

با آرزوی بهترین ها برات
برات دعا میکنم

بله دارم NIW اقدام میکنم. برای کار هم اقدام میکنم
1- یه چیزی نوشته بود که توی سابقه کار ایرانم نبود
2- باید حداقل دو سال سابقه کار داشته باشی
3- ویزای کار 3 ساله هست که 3 سال تمدید میشه و اگر کارت رو از دست بدی باید در کمتر از 60 روز یه جای دیگه پیدا کنی که ویزاتو آپدیت کنه

T-Rex جمعه 5 مهر 1398 ساعت 11:30

In you we believe, I wish the best for every time. Be strong, you are not alone, you have our pray and wishes. ..

Sure thanks

Just جمعه 5 مهر 1398 ساعت 06:25

خیلی ناراحت شدم برات. من گرین کارتم دو ماه پیش اومد و رفتم ایران‌ . منم از طریق کار گرفتم خیلی دارن طولش میدن برات،من واسه شرکت خودم یه وکیل ایرانی معرفی کردم این مراحلی که گفتی رو سه سوته انجام میداد. تازه به من میگفت زودباش دیگه، تازه من آدیت هم خوردم ولی حل شد به خوبی. ایشالا واسه تو هم زودی حل شه. اگه خواستی این وکیل رو بهت معرفی می کنم کارش عالیه

به سلامتی. آره اینا از اول شروع کردن (یا هنوزم نکردن!).ممنونم

پیام جمعه 5 مهر 1398 ساعت 03:09

وودی جان چند سالی هست که از اولین مطالب وبلاگ اولت دارم نوشته ها و تغییراتت رو پیگیری میکنم. بعضی سالها درگیر بودم و نخوندم بعضی موقعا هم مثل این دو سه روز که وقتم آزاد شده نشستم یجا خوندم. چند سال پیش سر موضوعی از کمکت استفاده کردم و حالا بعد چند سال سر و کله زدن با بلاتکلفیهای مشابه، احساس وظیفه میکنم که تو این شرایط این رو بنویسم. مسلما خیلیای دیگه هم چنین احساسی رو بهت دارن. تو به نظر مثل دونده مسابقه ای میمونی که nK باید بدوئه ولی مثل هر کسی که جرات ریسک برای اهدافش رو داره، بیشتر از بقیه باید n رو دوباره تخمین بزنی و در بلاتکلیفی های پیاپی ناشی از ریسکها و اهداف بزرگت باشی. و ما هم مثل تماشاچی های مشتاقی هستیم که منتظر رسیدنت به هدفها و اون نفس راحت آخر مسابقه نشستیم. اما مسلما خودت بهتر میدونی که کل زندگی یه مسیره که گاهی مثل مسابقه دو نفسگیر و گاهی هم مثل یک پیاده روی آروم میمونه. بالا و پایین داره و این وسط مسیر یعنی زندگی و مقصد یعنی سکون و پایان بازی. وظیفه ما یاداوری این مواردی هست که خودتم میدونی و اینکه مثل یک هوادار تشویقت کنیم. جسارت نباشه میخواستم بهت بگم که به همون اهداف یکساله و ده ساله که گفتی، دوباره فکر کن و کمی نسبت به نتیجه فرایندهای کوتاه مدت بیخیال باش. تهش در دراز مدت این جور اهداف هم تیک میخورن. به قول یک دوست خوشحال و موفق، بعد یک تلاش رضایت بخش، هرچه پیش آید خوش آید خودت رو راحت تر ببخش و کمی تلورانس بیشتری برای اشتباهاتت و تعلل ها قائل شو. اگر (لااقل تا اونجایی که از نوشته هات تا اینجا برداشت کردم) آدم سخت کوشی نبودی و از اشتباهاتت درس نمیگرفتی هرگز این رو بهت نمیگفتم. در مورد افرادی که تفکر انتقادی هوشیارانه نسبت به خودشون دارن و دنبال پیشرفتهای پیاپی و طبق برنامه هستند، لازمه با خودشون بخشنده تر و ساده گیرتر باشن تا دچار تشدید احساسات منفی و مضر نشن. ته تمام این مدارک و بازی های اجازه اقامت یه دل خوشه، بقیه کارا رفته رفته درست میشه

موفق باشی

بله میدونم. لطف دارین

.... جمعه 5 مهر 1398 ساعت 00:34

اگه همون بار اول که بهت گفتم با آرش حرف میزدی برات بهتر بود . وکیله اصالتا کجایی هستش؟

چه میدونم! بهش سلام برسون :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد