زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

این روزا

این روزا خیلی برای شرکت کار میکنم. از نظر جسمی که همچنان مریض هستم و همین باعث خستگی زیاد میشه. این روزا خیلی هم کار میکنم. تیمی که توی هند داریم رو دادن که من مدیریت کنم اینه که خیلی کارم زیاد شده. یه بار باید توضیح بدم که چکاری رو انجام بدن بعد چطوری انجام بدن و یه بار هم تصحیح کنم و ایراداتش رو بگیرم باز بدم دوباره انجام بدن و باز ایراداتش رو بگیرم. 


داستان اینطوری که اولی که من آمدم توی این شرکت (که مشتری شرکت ماست)  هفت هشت ده تا سیستم قدیمی داشتن که همینطوری باهاش کار میکردن. من آمدم گفتم که آخه این چه اوضاعیه شما کلی دارین هزینه اضافی میدین چون سیستم دیگه قدیمی شده, بیایین از اول درست کنین و هم سریعتر پیش میرین و هم کلی هزینه نمیدین. شرکت ما هم خوشش آمد چون کلی کار هم برای ما درست میشد و اونا رو قانع کرد که یه هزینه ای کنن از اول درست کنن.  چند ماهی که منو منتقل کرده بودن به یه پروژه دیگه تیم ما این سیستم جدید رو شروع کرده بود و چون خیلی وارد نبودن و میخواستن زود بشه هی از سیستم قبلی کپی کاری کردن. اصلا باورنکردنی. یعنی خیلی از مشکلات قبلی رو هم برداشتن منتقل کردن. امروز که دارم باهاشون کار میکنم میبینم بنده خداها تقصیری ندارن. بلد نبودن و کم کم یه عالمه چیزای غلط از همین  سیستم قبلی  گرفتن. الانم یکی دیگه از سیستم های قدیمی رو میخوان جایگزین کنن و به من گفتن تیم رو سرپرستی کنم. دیگه نشستم کلی وقت گذاشتم و آخر هفته ها هم و بعضی شب ها تا 7 و 8 که یه جوری از اول درست کنم که نتونن خرابکاری های قبلی رو بردارن بیارن اینور و خودم هم نظارت کنم تا کم کم یاد بگیرن. متاسفانه خیلی سخته که هند هستند و نمیتونم بالای سرشون باشن. هر شب ما قرار داریم و هر روز کاراشون رو چک میکنم و یه وقت زیادی صرف این میشه که کارهاشون رو بررسی کنم و اشتباهاتشون رو بخوام از اول درست کنن. البته کاری که برای این شرکت دارم میکنم تا چندین سال آینده شرکت رو تضمین میکنه و واقعا از سرشون زیادیه. با حقوقی که به من میدن اصلا نباید همچین کارهایی کنم اما بازم میگم چه فرقی میکنه. ولی دوست ندارم بیشتر از ساعات کاری ام وقت بذارم که فعلا مجبورم.


این پروژه ای هم که خودم دارم روش کار میکنم رو هم الان یک ماه و نیمی هست که دست بهش نزدم و میخوام از امروز دوباره روش کار کنم. از نظر روحی هم خیلی خسته ام از پارسال تا حالا یه مسافرت درست نرفتم و واقعا نیاز به استراحت دارم. این مدت هم برای خدا خیلی وقت نذاشتم که از این بابت هم ناراحتم و خودش مزید بر علت که خسته ام. خونه جدید خیلی خوبه ولی هر روز کلی توی ترافیک ام با اینحال خیلی راضی ام. از برنامه اهداف 2018 ام خیلی عقب افتادم به خاطر این مریضی و کارهای شرکت. امیدوارم که بتونم جبران کنم. دوست دارم پروژه ام رو زودتر تموم کنم و مقاله تزم رو بنویسم و به بقیه اهداف کوچیک و بزرگم هم برسم.

نظرات 9 + ارسال نظر
m1r1 شنبه 19 اسفند 1396 ساعت 11:40

به نظر من اگر برای هدفی ادم بجنگه و این روحیه رو حفظ کنه و مشکلات روزانه زیاد به چشمش نیاد می تونه به هدف هاش نزدیک بشه و کم کم بهش برسه

بله درسته.

ملودی چهارشنبه 16 اسفند 1396 ساعت 12:54

به نکته ی خوبی اشاره کردی

gsa سه‌شنبه 15 اسفند 1396 ساعت 20:23

إ....
برای هر دوتا پستت، کامنت گذاشته بودم....، یعنی نیومدن؟

چه بد...
الان یادم نیست که دقیقا چیا گفته بودم

ولی هر چی بود، کلی برات آرزوی موفقیت و شادی و سلامتی داشتم

چرا نیومدن آخه...

بهرحال دکتر وودی جان زودی خوب شو و شاد باش و موفق

بله آمده بودن جواب دادم. ببخشید بعضی وقتا تند تند جواب نمیدم. مشغله است دیگه!

... سه‌شنبه 15 اسفند 1396 ساعت 12:55

جناب وودی یه سری ادم مفید تو این دنیا هستن مثل شما... یه سری هم غیر مفید... یه عده هم هستن مثل ما که میخوایم مفید باشیم اما تو این مملکت هرکاری می کنیم فقط به در بسته می خوریم و درنتیجه هی ناامیدتر میشیم تانهایتا تغییر جهت بدیم به همون جرگه غیرمفیدها!
گاهی وقت ها فکر می کنم دنیا فقط باید تشکیل بشه از افرادی امثال شما... چون فقط به ادمای سخت کوش و پرتلاشی مثل شما نیاز داره که از اینجا کندن و برای جامعه ای که توشن کلی فایده دارن... نه ماها که به هزار و یک دلیل احمقانه موندیم و دیگه فایده ای هم نداریم برای جامعه جز تکرار یکسری کارهای روتین روزمره...
امیدوارم همیشه موفق باشید.

هیچ کس لازم نیست غیرمفید باشه. شما هیچ کاری هم که نتونین بکنین یه دعای خیر در حق خانواده اتون کنین مفید هستین. یه آبی دست پدر یا مادرتون بدین مفید هستین. قبول دارم که محدودیت ها توی ایران خیلی زیاده و علت اینکه منم زدم بیرون همین بود. با این حال برای همه آرزوی سعادت دارم.

gsa دوشنبه 14 اسفند 1396 ساعت 10:46

خسته نباشی وودی جان
به راهی که اومدی فکر کن، فوق العاده بودی این همه مدت من یکی که خیلی بت افتخار میکنم

یکمی برای خودت جایزه بگیر
خودتو مهمون ی غذای خوشمزه کن یا ی دسری که دوست داری بخور، یا ی فیلم کمدی خوب ببین (اگه وقت نداری بری مسافرت...)
خلاصه اینکه خیلی به خودت برس دکتر وودی جان، نزار مریض باشی

شاد باش و خوشحال
مطمئن باش می تونی به همه اهدافت برسی فقط ی کوچولو استراحت درست و حسابی میخوای

ممنون. ای بابا خیلی لطف دارین. ما تازه اول راهیم. باید یه سفر برم. این بهترین چیز برامه.

ارمین یکشنبه 13 اسفند 1396 ساعت 05:36

سلام وودی
واقعا خیلی پست هات توش تجربه های خوبی هست مثه همین
ممنون که به اشتراکشون میذاری
راستی یه چیزی
برای اپلای واسه دکتری و بعدشم دنبال کار گشتن...چقدر مهمه که رشته کارشناسی و ارشد ادم مرتبط باشن؟
در واقع غیر مرتبط بودن اینا چقدر ادم رو عقب میندازه؟
چون مثلا من الان رشته کارشناسیم هنر بوده ولی ارشد مکانیک خودرو میخونم...الان من میتونم برای دکتری مکانیک اپلای کنم؟تو پیدا کردن کار به مشکل میخورم؟ینی تو همون بحث رزومه ها که نمرات و دانشگاه هارو چک میکردین...این غیر مرتبط بودن چقدر مهمه؟
مرسی

سلام
خواهش میکنم لطف دارین.
تا حدی مهمه اما معمولا آخرین مقطع مهمه. بعضی دانشگاه ها میخوان که پیشنیاز پاس کنین برای همین هم اونهمه ریزنمره میگیرن.

سجاد شنبه 12 اسفند 1396 ساعت 22:56

سلام وودی جان
وقتت بخیر و شادی
چند وقت پیش داشتم یه مقاله راجع به علاقه به کار و یا اهمیت دادن به کار می خوندم نتیجه اش این بود که در صورتی که واسه کارفرماتون جوری کار میکنید ک انگار کار مال خودتون هست ، امید هست که درصورت راه اندازی کار خودتون موفیقت بیشتری کسب کنید...
راستش من راجع به کمک کردن به دیگران به چشم تجربه کسب کردن هم نگاه میکنم . قظعا شما با کارکردن توی این شرکت تجربیاتی کسب میکنید که بعدا توی شرکت خودتون ب کارتون میاد.
راستش این روزا خیلی گرفتارم گفتم بعد از کلی وقت یه کامنتی بزارم که وودی جون هم ناراحت نشه ازمون...

سلام
ممنونم. لطف دارین.

ملودی شنبه 12 اسفند 1396 ساعت 20:06

چه آدم مفیدی هستی تو وودی غبطه میخورم. مثلا خیلی دوست دارم یک دانشجوی مفید باشم ولی سه تا کلاسمو برداشتن انداختن تو یه ساعت. کلا کسی پاسخگو نیست فعلا. غیرانتفاعیه دیگه

عجب! همیشه شاکی هستی ها!

رضا شنبه 12 اسفند 1396 ساعت 16:38 http://bihamta99.blogfa.com

ترس و هراس انسان مدرن

یکی دیگر از علل خودبیگانگی های عصر جدید و لذا پیدایش امراض روانی و سپس جسمانی حضور و ظهور انواع وحشت ها و ناامنی ها و ترورهای اقتصادی و هویتی و جنسی و جانی و عاطفی و سیاسی هستند که جهان مدرن را به طور فزاینده در خود غرق کرده اند: سوراخ شدن لایه اپزون,تشعشعات رادیواکتیو,ویروسهای مهلک مثل ایدز و هپاتیت ها و ایبولار, جنگهای داخلی و بین المللی, نطامهای شدیدأ اطلاعاتی -امنیتی که کل جهان را دربر گرفته اند و حداقل استقلال روانی را برای افراد بشری ناممکن ساخته اند, ناامنی اطلاعاتی به واسطه ویروسهای کامپیوتری , ترس از ازدواج به دلیل ناامنی اقتصلدی و بی اعتمادی جنسی و حضور ویروس ایدز که حتی به واسطه آزمون های پزشکی هم قابل تشخیص مطمینی نیستند. ترس از دوست داشتن و دل بستن و تشکیل خانواده, تزس از خیانت همسر و دوست و شریک و ... تزس از مرگ و نابودی.

از کتاب "فلسفه عرفان درمانی " استاد علی اکبر خانجانی ص ۷

به نظر من شرایط مدرن با غیرمدرن از نظر تعدد مشکلات فرقی نکرده. اگر بخواهیم خوب نگاه کنیم میتونیم بگیم مثلا قبلا هم ویروس های کشنده و فلج کننده فراوانی بوده و ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد