زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

علم جدید

اول از همه چیزی به اسم علم جدید وجود نداره! علم همواره مثل رودخانه ای در حال پیشروی و گسترش بوده. یه عده ای خیالباف دور همدیگه خیالبافی میکردند (علوم عقلی هم بهش میگم) و چشمشون رو روی پیشرفت علم بسته بودند تا جایی که پیشرفت علم چنان چشمگیر میشه که دیگه نمیتونین چشمشون رو بسته نگه دارند و کورشون میکنه و اسمش رو میذارن علم جدید. چیزی که بعضی ها بهش میگن علم جدید همون Science امروز هست.


چند وقت پیش نوشته بودم که هر کسی که میتونه باید دکترا بخونه. کسی نپرسید چرا. دلایل زیادی داره که یکیش اینه که آدم با ساینس آشنا میشه و با یه روش توی ایران هم توی مقطع ارشد تا یه حدی این آشنایی پیش میاد اما امریکا اوضاع خیلی فرق میکنه. ساینس یه راه درک دنیایی هست که توش زندگی میکنیم. روشی که بر اساس تاریخ نشون داده که میتونه به پیشرفت تمدن ها کمک کنه. برای تولید دانش (یا کشف اون) روش های مختلفی به وجود آمده. مهمترین وجه مشترک این روش ها اینه که ساینس باید تکرار پذیر باشه. مثلا اگر من یه آزمایشی کردم و به صورت یه مقاله منتشر کردم یه نفر دیگه هم اون ور دنیا همین آزمایش رو کنه باید به همون نتیجه برسه اگرنه ساینس نیست. مشاهده من توی این چند سال اینه که ساینس توی امریکا خیلی نهادینه است. یعنی حتی بچه ها هم روش های سانیتیفیک یاد میگیرن و از همون بچگی باهاش بزرگ میشن. 



البته این بدون چالش نیست. مثلا ساینس در مواردی با دین سازگار نیست. مثلا هنوز نمیدونن که آیا باید توی مدارس خلقت رو اونطوری که در کتاب مقدس آمده تدریس کنن و یا مطابق دانش ساینس امروزی بر اساس نظریه داروین که تکامل هست. بعضی مدارس یکی از این دو تا و بعضی هر دو رو تدریس میکنن. خود نظریه پردازی یکی از روش های ساینس هست که وقتی یه پدیده ای بسیار پیچیده هست که نمیشه با یه آزمایش به سادگی متوجه شد یه نظریه ای رو ارائه میکنن و بعد سعی میکنن که با آزمایش های کوچیکتر اون رو رد کنند و یا ثابت کنند.  چالشی که هست بعضی ساینس رو تبدیل به یه مسئله اعتقادی میکنند. مثلا بیشتر چینی ها میگن ما به ساینس اعتقاد داریم و علت اینکه دین ندارند و یا به خدا اعتقاد ندارند هم همینه. البته این باور به ساینس باعث پیشرفت کشورشون هم شده اما میشه بحث کرد که ساینس یه مسئله اعتقادی نیست. نظریه پردازی هم یه روش ساینتیفیک برای کشف حقایق هست و اصلا احمقانه است کسی اعتقاد به نظریه داشته باشه. یعنی عدم آشنایی با ماهیت علم باعث ترکیب مخرب اش با اعتقادات شده.




به نظرم توی دنیای امروز هر کسی باید ساینس (علم) رو بشناسه و با روش هاش آشنا بشه. بعضی ها هم فکر میکنن که این علم غربیه و یا اگر کسی با ساینس آشنا باشه غرب زده است. البته برچسب غربزدگی بی پایه است چون همونطوری که گفتم ساینس توی شرق نفوذ عمیق تری داشته تا جایی که حتی چینی ها  هم (به اشتباه) "اعتقاداتشون" رو بر اساس ساینس تعریف میکنن. وقتی کسی با ساینس آشنا میشه دیگه میخواد مسائل دنیا رو از طریق دریچه ساینس ببینه که مطمئن تر هست. دیگه خریدار تخیلات احمقانه یه عده نمیشه. برای آشنایی با ساینس هم راهی نیست به جز مطالعه و یادگیری و تجربه.


یکی از چیزایی که از خوندن دکترای توی امریکا یاد گرفتم همین آشنایی با ساینس بود. ما توی ایران خیلی از این مفهوم دور هستیم چون بهمون یاد ندادن. البته معلم ها هم حق دارند که بلد نباشند وقتی آدم تاریخ مربوط به ساخته شدن اولین مدارس رو توی ایران میخونه (تقریبا 100 سال پیش) تازه متوجه میشه که چرا اینقدر عقب ماندگی بیداد میکنه. این تاریخ بسیار دردناک و البته عبرت آموزه. جایی که حسن رشدیه با احداث مدارس در تلاش برای ریشه کن کردن بی سوادی و آموزش علم هست و چندین و چند بار مدارس اش توسط "علما" تخریب میشه و حتی دانش آموزانش توسط چماق به دست ها به خاک و خون کشیده میشن و حتی به جانش سوء قصد میشه. رشدیه رو تکفیر میکنن (یعنی میگن کافره و خونش مباح) و فتوای انهدام مدارس اش رو میدن. از جهل و خرافات استفاده میکنن تا بگن زنگ مدرسه مثل ناقوس کلیساست و کسانی که فرزندشون رو به مدرسه میفرستن کافرند. حتی مدرسه اشو با بمب و باروت تخریب میکنن و بعد شایعه میکنن که رشدیه ضد امام زمان هست و بابی شده! چقدر خوندن این حرف ها دردناکه: «فریاد مقدسین بلند شد که آخرالزمان نزدیک شده‌است که جماعتی بابی و لامذهب می‌خواهند الف و با را تغییر دهند، قرآن را از دست اطفال بگیرند و کتاب به آنها یاد بدهند.»  شیخ فضل‌الله نوری در جلسه‌ای به ناظم‌الاسلام کرمانی دربارهٔ مدارس جدید می‌گوید: «ناظم الاسلام، ترا به حقیقت اسلام قسم می‌دهم. آیا این مدارس جدیده خلاف شرع نیست؟ و آیا ورود به این مدارس مصادف با اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک عقائد شاگردان را سخیف و ضعیف نمی‌کند؟»متن از صفحه ویکیپدیای حسن رشدیه:

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%B1%D8%B4%D8%AF%DB%8C%D9%87


دیری نمیگذره و چقدر بعضی چیزا آشناست.تکفیر کردن ها و برچسب زدن ها.  چماق به دست ها. کشتن دانش آموزهای بیگناه. فتواها برای ترور و  تخریب. فقط امروز شکل بعضی چیزا عوض شده مثلا مدارس شدن دانشگاه و شیمی و فیزیک شده علوم انسانی و اقتصاد. بعضی جاها هم دیگه فتوا نمیخواد قانون میذارن که کسی توی دبستان انگلیسی تدریس نکنه. امیدوارم که یه روزی برسه که آگاهی تا جایی بالا بره که بساط خرافات و دکان دینفروشان برای همیشه توی ایران بسته و جمع بشه.

نظرات 13 + ارسال نظر
صادق پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1397 ساعت 11:53

من از این پست خیلی استفاده کردمو ممنونم وودی جان.

وودی جان این سخنرانی مربوط به چه جلسه ای هست؟ کاملش موجود هست تو نت؟

نمیدونم کاملش رو کجا میشه پیدا کرد. منم اینو به صورت یه تیکه از یوتیوب دیدم.

Hossein جمعه 27 بهمن 1396 ساعت 12:39 http://http:

سلام وودی جان پستت خیلی جالب بود، میشه در مورد ساینس بیشتر توضیح بدی، چون در موردش چیزی تو اینترنت نبود (معنی ساینس بود فقط)
بعد در مورد خوندن تو مقطع ارشد، دکتری استاد هامون پیشنهاد نمیکنن میگن با این وضعیت کار اصلا خوب نیست اول کار پیدا کنید بعد اگه خواستید ارشد و دکتری بخونید

سلام
دوست داشتم میشد بیشتر توضیح بدم اما خب خیلی طولانی و خسته کننده میشه.
https://en.wikipedia.org/wiki/Science
به نظر من اگر میخواهین ایران بمونین تا حدی درسته. البته من پیشنهاد میکنم که همه حداقل ارشد رو بگیرن چون کار برای ارشد و لیسانس فرق نمیکنه. برای دکترا هم اگر میخواهین ایران بمونین و کار کنین که چندان لطفی نداره اما اگر امکان خوندن دکترا رو یه کشور خارجی داشته باشین حتما بخونین.

محمد شنبه 21 بهمن 1396 ساعت 02:03

وودی جان سلام
امشب دلم گرفته بود فکر میکردم با طرز فکرم توی دنیا تنها هستم
خوشحالم که این پستت رو دیدم و فهمیدم که من تنها نیستم

سلام هیچ کس توی دنیا تنها نیست!

Arash سه‌شنبه 17 بهمن 1396 ساعت 20:50

سلام
در مورد کامنت دوستمون باید عرض کنم که ایشون درست می فرمایند و مقابله با تغییر، یک اصل اثبات شده در فیزیک هست و کاملاً ریشه ی علمی داره. در واقع این اصل رو به نام اینرسی یا لختی میشناسیم که اساس زندگی کائنات هست.
ایشونم فکر میکنم منظورشون این نبوده که مردم با ظهور پیشرفتهای علمی (مانند مثالی که شما زدید، تلفن، اینترنت و...) در تضاد هستند. بلکه به استنباط بنده از گفته ی ایشون، این بوده است که مردم به طور طبیعی به دلیل همون مسئله ی اینرسی موجود در نظام طبیعت، در قبال تغییرات ناگهانی به طور ناخودآگاه مقاومت می کنند. حالا اگر این تغییرات در مورد نظام باورها و عقاید و دیدگاه های اونها باشه که البته این مقاومت ها گاه بیشتر و حتی خشن تر هم می شود. و صد البته این موضوع ارتباط مستقیمی با نگرش کلی اون جامعه و میزان پذیرش اون خواهد داشت.به عنوان مثال ممکن هست، تغییرات در جامعه ی بازتری مثل امریکا سریعتر و راحت تر از جامعه ی بسته و تحت سلطه ای همچون کره ی شمالی (!) پذیرفته شود.
حتی در مورد همین دستاوردهای علمی هم که فرمودید اگر به تاریخ اونا رجوع کنید میبینید که غالب جامعه در اون مقطع زمانی، چقدر در برابر این تغییرات موضع میگرفتند. نمونه ی مشهورش هم داستان گالیله میتونه باشه که به خاطر اثبات یک حقیقت واضح علمی، تا آستانه ی از دست دادن جانش هم جلو رفت.
بنابراین تصور میکنم کنکاش در مورد مثال (مدرسه و علما و مردم)، نیاز به یک دانش جامعه شناسانه ی ژرفتری دارد و این طور استنباط کردن که "مردم خواهان مدارس مدرن بودند اما علما نذاشتن" چندان علمی و مستدل نیست.

سلام
ممنون که توی بحث شرکت میکنین. من به نظرم آمد که منظور دوستمون اینه که چون از نظر جامعه شناسی مردم در مقابل تغییر مقاومت میکنند برای همین همه در برابر تغییر مقاومت میکردند پس علمای دینی هم استثنا از این اصل کلی نیستند. بنده مثال نقض آوردم برای این اصل کلی که همیشه هم مردم در مقابل تغییرات مقاومت نمیکنن مخصوصا اینکه نتایج تغییر ملموس باشه و در جاهای دیگه امتحانش رو پس داده باشه. مثال بنده در مورد تلفن و تکنولوژی به طور کلی به همین منظور بود و البته درسته که جوامع در مقابل تغییر مقاومت میکنن ولی نه این در همه جا و برای همه چیز کاربرد نداره. جسارتا مثالی هم که شما ارائه کردین در جهت صحبت های بنده هست. حالا اونجا علمای دینی (مسیحی) بودند که درکشون از بایبل این بود که امکان نداره زمین گرد باشه و گالیله رو هم به اصطلاح تکفیر کردند. من حرفتون در مورد اینرسی و فیزیک رو هم ندیده میگیرم چون دلیلی منطقی بر منطبق بودن شناخت قوانین فیزیکی و جامعه شناسی در دسترس نیست یا حداقل من نمیدونم.
مورد دومی که باید توجه کنین اینه که مطلبی که من توی متن آوردم یک حقیقت است (Fact) و نتیجه چیزی یا استنباط شخصی نیست. اینکه علما مخالفت جدی با مدارس داشتند یک Fact تاریخی است و غیرقابل انکار هست. دیروز با ویدئو و نوار کاست و امروز هم با شبکه های مجازی مخالفت دارن. اگر بخواهیم بگم که این استنباط که میفرمایین "مردم خواهان مدارس مدرن بودند اما علما نذاشتن" درست نباشه باید Fact ی در دسترس باشه که بتونه استنباط رو ضعیف کنه. مثلا طبقه غیرمذهبی ای باشن که به مدارس اعتراض داشته بوده باشن که تا جایی که بنده مطالعه کردم چیزی پیدا نکردم.
اثبات چیزها آسون نیست ولی کنار هم گذاشتن Fact ها کنار هم میتونه دید دقیقتری به هم بده. مثلا یکی امروز بگه که علمای دین مخالف شبکه های مجازی هستند. اثبات چنین چیزی خیلی سخته اما Fact داریم که چندین و چند نفرشون از تریبون های عمومی اینو اعلام کردن و باز Fact داریم که کسی هم از همین به اصطلاح علما اعتراضی به این حرف ها نکرده و اکثریت موضعی انفعالی داشتند. اگرچه شاید نشه به طور قطع نظر داد که واقعا نظر اکثریت علما چیه اما از حقایق برمیاد که اکثریت مخالف باشند. حالا این یه مسئله امروزی هست و نظر دادن در موردش آسون نیست چه برسه وقتی که یه موضوع تاریخی باشه و شاید منابع تاریخی در دست نباشن یا دقیق نباشن.

هومن پاورالکترونیک دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت 02:21

سلام وودی جان اول از همه اسم منو به خاطر داشته باش اگه میشه تلگرامت رو برام بفرست میخواستم در مورد اپلای ازت مشاوره بگیرم
موفق باشی

تلگرام من آیدی اینه:
powerelectronic4u

سلام
هنوز نرسیدم درست کنم. میتونین از بالای صفحه بهم ایمیل بزنین.

مهدی جمعه 6 بهمن 1396 ساعت 18:47

سلام وودی
پستات واقعا اموزنده س...مرسی
یه چیزی که من هیچوقت نفهمیدم ویدیو های یوتوبه
میتونی توضیح بدی دربارشون؟
ببین مثلا من تا الان چیزایی که از تو کانال های تو یوتوب یاد گرفتم شاید بیشتر از چیزایی بوده که تو دانشگاه یاد گرفتم و قطعا کارامد تر هم بوده...اما اینو درک نمیکنم که سود ساختن این ویدیو ها برای سازندشون چیه؟برای چی رایگان علمشونو تو این راه در اختیار همه میذارن؟
ینی واقعا خلوص نیته یا سودی هم پشتشه؟
اینو گفتم ازت بپرسم چون گفته بودی خودتم داری یه استودیو اماده میکنی و اینا
مرسی

سلام
اینجا سودها دیگه مستقیم نیست. روش های بازاریابی به جای تبلیغات مستقیم داره به سمت تبلیغات غیر مستقیم میره. مثلا میگم من توی این بلاگ این همه در مورد اپلای گذاشتم و همش رایگان است. برای من سود مالی ای نداره اما اگر میخواستم یه بزینس داشته باشم و مشاوره بدم میتونستم کلی مشتری از همین بلاگ پیدا کنم. یوتیوب هم همینه. شما وقتی از یه کسی یه جایی اطلاعات میگیری میشناسیش و احتمال اینکه فردا مشتریش بشی زیاد تره.

سجاد جمعه 6 بهمن 1396 ساعت 09:37

سلام دکتر جان
اولا میخواستم با اجازه شما از خانم ها و آقایانی که مطالب این وبلاگ رو میخونند خواهش کنم که فقط خواننده نباشند و نسبت به متن هم اظهار نظر و طرح ایراد و بحث کنند. به هر حال دکتر وودی عزیز هم علاوه بر به اشتراک گذاشتن تفکراتش قصد داره که اگر توی این بحث ها به نظر بهتری نسبت به نظر خودش رسید، نظر خودش رو اصلاح کنه. البته این موضوع رو قبلا هم گفته بود ولی من هم گفتم بگم که این موضوع فراموش نشه.
ثانیا دکتر جان همچین بحثایی خیلی مفصله و نیاز داره که آنلاین تبادل نظر بشه. مثلا توی تلگرام. البته ممنون که به اشتراک میذارید این بحث ها فوق العاده ان ولی اگه گروه تلگرامتو راه مینداختی خیلی عالی میشد.
در مرحله اول راجع به اون قسمتی ک گفتید حدودا 100 سال پیش مذهبیون مخالف برپایی مدرسه به شکل امرروزی بودن و کار شکنی ها و برخوردای خشنی کردند باید خدمتت عرض کنم که اگر این قضیه برعکس بود و طبق تفکر عامه مردم پایه آموزش مدرسه امروزی بود و بعد یکی میخواست علوم حوزوی و عقلی درس بده ،حتما مخالفت میکردند. چون به لحاظ جامعه شناسی مردم همیشه در حال مقابله با تغییر هستند. یعنی حتی خود من توی زندگی شخصیم وقتی میخوام یک عادت رو به یک عادت دیگه تبدیل کنم مورد مخالفت مغزم قرار میگیره و مثلا اگر که بخوام زود تر بیدار شم از فرداش دیرتر بیدار میشم. شاید برا خودتون هم پیش اومده باشه.این قضیه به لحاظ روانشناسی ثابت شده.
حالا بیا به این قضیه، عدم تقوا و انصاف و عدم تفکر عاقلانه و تفکر لجبازانه و علاقه به مقام و منسب هم اضافه کن ببین چیی میییییییشه...
ببین من نمیخوام این قضیه رو ماسمالی کنمااا.اصلاً. من هدفم اینه که ریشه یابی کنم.
از نظر شما دلایل مختلفی که وجود داره مبنی براینکه هر کسی که میتونه باید دکتری بخونه چیه؟
با چه روشی توی ایران هم توی مقطع ارشد با ساینس میشه آشنا شد؟
راستی شما تمام پروسه ساینس رو نگفتی ؟! کارکرد هاش و روشها رو نگفتی میشه توی یک پست کاملا تشریحش کنی؟
راستی اون قسمت ک گفتی "یه عده ای خیالباف دور همدیگه خیالبافی میکردند (علوم عقلی هم بهش میگم) " اگه منظورت علم فلسفه و منطقه و اون آدم های خیالباف منظورت افرادی مثل ارشمیدس، افلاطون، سقراط، بقراط، ارسطو، تالس، فیثاغورس، ابن سینا و ملاصدرا هست که باید خدمتت عرض کنم این حرفت خیلی درست نیست چون: درسته که ظاهر فلسفه یک جور خیالبافی هست ولی براساس تفکر منطقی بنا شده. یعنی فلسفه به کمک عقل میاد و عقل به کمک فلسفه و این دو به کمک هم به عنوان یک ابزار پردازش اطلاعات عمل میکنن و علت و معلول رو بررسی میکنند و اطلاعات رو شناسایی و آنالیز و پاسخ دهی میکنند .
حتی فیثاغورس قضیه ریاضیاتی داره یا حتی تالس، که این بجز کمک عقل و آزمون و خطای علمی و منطقی (همون ساینس) میسر نبوده.
یا حتی ارشمیدس. ما هیدرولیک که میخوندیم یک قانونی بود به نام قانون ارشمیدس که میگفت" جسم شناور در آب به 1/3 وزن خودش میرسه" حالا ما باید ازین قانون استفاده میکردیم و میزان تخریب هنگام وقوع سیل رو برای یک سازه بدست میاوردیم. خب پیدا کردن عدد یک سوم که فقط با خیالبافی ک نمیشه باید آزمایشات متعددی انجام بشه.( اینم ساینس توی 2000 سال پیش از میلاد)
اتفاقا من میخوام در تکمیل صحبت های شما بگم که نه افراط خوبه نه تفریط. ما امروزه داریم علوم عقلی رو حذف میکنیم و قدرت تفکر منطقی و عقلیِ در سطح بالا رو از خودمون میگیریم و باعث میشه توی این دوره که عصر اطلاعات هست، عقل که خودش وسیله پردازش اطلاعاته رو ، نتونیم ازش به خوبی استفاده کنیم.
مطالعه کتاب "دنیای صوفی" رو به شما توصیه میکنم.
راستی وودی جان چقدر خوبه که این بحثا رو مطرح میکینی. من خودم اصلا نمیدونستم این مطالبا توی کله ام وجود دارند و اینطوری میتونم کنار هم بچینم...
خیلی چاکریم...
آآآآآآممممماااااا

سلام
خیلی خلاصه میگم که با قسمت اول نظرتون موافق نیستم. نمیدونم مبنای این حرفتون که میگین "به لحاظ جامعه شناسی مردم همیشه در حال مقابله با تغییر هستند" چیه. حتی اگر این حرف به طور کلی درست باشه در مواردی که مربوط به دانش و پیشرفت میشه صدق نمیکنه. مثلا شما وقتی اینترنت آمد آیا جامعه مقاومت کرد که استفاده نکنه؟ یا تلفن؟ همینطور در مورد آموزش. اتفاقا میبینین که مردم با آغوش باز از این تغییرات استقبال کردن چون باعث بهتر شدن زندگیشون میشه. به لحاظ تاریخی هم جایی نخوندم که گفته شده باشه که مردم با مدارس مخالف بودند. این به اصطلاح علما بودند که مخالف بودند و علتش هم این بود که نون مکاتب آجر میشد و دست به فتوا شدند که حرام است. خیلی دور نریم ازین از جیب فتوا درآوردن ها هم ما زیاد دیدیم. نوار هم حرام بود و ویدئو هم حرام بود و شبکه های اجتماعی و اینترنت و فیلتر شکن هم به نوعی حرام هستند! خب همیشه یه عده ای هم هستند که مذهبشون چشم عقلشون رو کور کرده و فکر میکنن مثلا چون فلان ملا حرفی زده دیگه حرف خداست و بله شاید از ترس حرام بودن به خاطر فتوای فلان آخوند بچه هاشونو مدرسه نفرستادن. این عده رو نمیشه مقاومت جامعه در مقابل تغییر در نظر گرفت. مطلبی که در مورد ترک عادت گفتین مربوط به روانشناسی میشه و احتمالا در مورد بحث جامعه شناسی ما قابل طرح نیست.
در مورد قسمت دوم هم منظورم از علوم عقلی اثبات های بی بنه بنیاد این به اصطلاح علماست که ظاهرا عقلی و باطنا غیر منطقیه. مثل مثالی که در مورد آقای مطهری که با اثبات خاتمیت فقه میخوان بگن اسلام خاتم است! (توی صوتی که توی متن هست از زبان دکتر سروش بیان شده)
بازم ممنون که وقت میذارن و نظر میذارین و شاید سئوال شما سئوال خیلی های دیگه هم باشه که حوصله نظر گذاشتن ندارن و بعضی جاها هم من خوب توضیح نداده باشم.

پریسا پنج‌شنبه 5 بهمن 1396 ساعت 17:16

آقای دکتر سلام
یک سوالی در مورد شما خیلی ذهنم رو مشغول کرده
شما درستون تموم شده و کار گرفتین پس چه مانعی برای گرفتن گرین کارت هست ؟
ممنون میشم اگر محبت کنید مراحل دریافت ویزا دانشجویی تا گرین کارت رو بیان کنید

سلام
مانع خاصی نیست. شرکتی که کار میکنم قانونش این بود که هر کسی میاد حداقل باید یکسال اینجا باشه که برای پرونده های مهاجرتی اش اقدام کنن. خودم هم پارسال با وکیل صحبت کردم ولی به خاطر هزینه هاش و وقتش انجام ندادم تا ببینم شرکتی که کار میکنم چه میکنه. مراحل اش اینه که یه شرکت پیدا میکنین و اون براتون انجام میده و یا اینکه خودتون رزومه قوی ای دارین و از طرف خودتون اقدام میکنین. ایشاله آمدین امریکا خودتون متوجه میشین.

کیمیا چهارشنبه 4 بهمن 1396 ساعت 17:35

متنتون خیلی قابل تامل بود ممنون.

خواهش

gsa چهارشنبه 4 بهمن 1396 ساعت 09:36

جدی نباید گریه کنیم؟

هعیی.... ای کاش حداقل بتونیم خودمون رو نجات بدیم

بله باید خون گریست. به نظرم با مطالعه بشه.

آرمین سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 14:59

بیشتر در مورد آمریکا بنویس.ممنون

چشم دارم مینویسم دیگه.

m.a سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 11:47

وودی جان از خیلی وقته وبلاگتو دنبال میکنم. ببخشید شاید جسارت باشه راجبه شخصیتتون نظر بدم ولی خواستم بگم که هرکس روند پستاتونو دنبال کنه قشنگ تکامل عقاید و شخصیتت رو متوجه میشه! نمیدونم اینها اثرات بزرگتر شدن هست یا مطالعه یا محیط ولی خیلی لذت بردم! فقط مواظب باشین از اونطرف نیفتین!
ضمنا درپاسخ کسی که نوشته برگشتنت به ایران میتونه موثر باشه اتفاقا به نظر من اگرم کسایی بتونن به ایران کمک کنن همون هایی هستن که خارج از ایران زندگی میکنن. چون اینجا از لحاظ سازندگی که کار از دست تحصیلکرده ها برنمیاد و از اگرم بخوای اعتراض کنی سرت بالای دار نره عقایدت قطعت رفته!
خیلی متشکرم که وقت میزارین و پستها رو آپدیت می کنید.

سلام. خواهش میکنم. من خودم هم متوجه میشم و خوشحالم از این بابت چون دوست دارم همیشه بهتر بشم. به نظرم بیشتر از محیط مطالعه است که اثر داره. ایران هم بودم فکر کنم باز همین بود اگر دسترسی به اینترنت وجود داشت.

Arash دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت 13:26

سلام
وودی جان این آقایی که انقدر هم زیبا صحبت می کنند کی هستند؟؟

سلام. دکتر عبدا لکریم سر وش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد