زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

روز اول کار

حالا که همه چیز بعد از مدت ها داره روال میشه و خب چون خیلی ها اصرار کردند تصمیم گرفتم که بخشی از چیزایی که اینجا پیش میاد رو کم کم بنویسم. از مارچ امسال شروع میکنم و بعضی وقتا یه گریزی به قبل هم میزنم. بنابراین سعی میکنم هفته ای حداقل یک پست رو بذارم!


چند وقت پیش روز اول کارم بود. صبح اول وقت رفتم اونجا. قبلا هم آمده بودم اما انگار برام تازگی داشت. وارد محوطه ساختمان که شدم حس خوبی داشتم. همین اینکه خوشحال بودم و هم اینکه هنوز باورم نمیشد و فکر میکردم یعنی میشه همه این دردسرها تموم بشه. "وای خدایا من میخوام همچین جایی کار کنم؟ دیگه از وضعیت اون شرکت درپیتی راحت شدم؟" با خودم گفتم و رفتم سمت دفتر.


گفتم تا قرارداد رو امضا نکنم خیالم راحت نمیشه. کارمندها یکی یکی میامدند و سلام میکردند و میپرسیدن که اونجا چکار میکنند. من یه نیم ساعت زودتر از زمانی که باید اونجا میبودم رفتم اونجا. بعد از یه نیم ساعتی متوجه شدم که به جای کفش رسمی کفش ورزشی با کت و شلوارم پوشیدم! امیدوار بودم کسی نبینه اما یه لحظه فهمیدم که منشی اونجا متوجه شد و جا خورد اما خب چیزی نگفت. هر جا مینشستم هم کفشم رو زیر میز قایم میکردم که کسی نبینه. 


مسئول نیروی انسانی آمد و فرم های مربوط به قرارداد رو بهم داد. منم یکی یکی خوندم و امضا کردم. چیزی ننوشته بود که قرارداد کی تموم میشه. یه  پاراگراف با خط درشت بود که باید امضا کنم که جای دیگه ای کار نمیکنم. اول خیلی ناراحت شدم که شاید این قرارداد باعث بشه که فردا نتونم شرکت خودم رو داشته باشه. مونده بودم چکار کنم. از طرفی به پول اینجا احتیاج داشتم و از طرفی دوست نداشتم آینده امو خراب کنم. یه مدتی گیر کرده بودم. بعد یه فکری به سرم زد که بزینس اینجا با کاری که من فردا میخوام کنم فرق میکنه بنابراین اگر کار به مسائل حقوقی هم رسید میتونم ادعا کنم که بزینس من متفاوت هست. این شد که دیگه با خیال راحت امضا کردم. بعدا که با مسئول اونجا صحبت کردم متوجه شدم که نگرانی اصلی اونا اینه که کسی نخواد مشتری هاشونو بگیره. بنابراین هیچ گونه تضادی نمیتونه باشه. من برنامه ام اینه که نهایت دو سه سال اینجا باشم و این مدت هم کارهای شرکت خودمو دنبال کنم. این مدت هم بتونم سرمایه کسب کنم و هم برای شرکت خودم مشتری جذب کنم.


مدیر من نیامده بود و قرار شد که فردا بیاد. منم برگشتنی بستنی گرفتم و رفتم خونه. اون شرکت قبلی هم که مصاحبه کرده بودم زنگ زد و بهش گفتم که دیگه جای دیگه ای مشغول شدم. هنوز باورم نمیشه که کارم شروع شده. فکر کردم تا اولین حقوقم رو نگیرم خیالم راحت نمیشه. رفتم خونه مامانم خیلی خوشحال بود. کمکش کردم که این وسایلش رو جمع کنه.

نظرات 18 + ارسال نظر
جیگر دوشنبه 21 فروردین 1396 ساعت 22:10

نمیخوای بگی ؟ من میپرسم .البته برای پیدا کردن کار تو امریکا:
اگر کسی دیتا ساینس کار کرده باشه بره به سمت بیوانفورماتیک و دیتاهای پزشکی بهتره از نظر کار خوب پیدا کردن یا غیر پزشکی نظیر دیتاهای اقتصادی و بازا بورس.لطفا جواب بدید
ممنون

معمولا دیتاساینس کاری به زمینه نداره. یعنی تکنیک هاش تقریبا برای همه رشته ها قابل استفاده هست. بنابراین من ندیدم هیچ جا بگن مثلا دیتاساینس بایو میخوایم یا بورس میخواهیم. البته خب داشتن زمینه دانش میتونه کمک کنه. مثلا تجربه کاری توی یه زمینه خاص.

جیگرم جیگرم جیگرم جمعه 18 فروردین 1396 ساعت 09:01

مثلا حداقل بگو که دیتا ماینیگ کارمیکنی و از این قبیل.جزییات رو که نمیخوایم.میخواستم از شما که یک دانشمند واقعی هستید چراغ راه رو برای بقیه ملت که روشن کنید

جیگر جان بنده خیلی کوچکتر از اونم که بخوام چراغ راه برای یه ملت روشن کنم. به قدر وسع تا جایی که بتونم مینویسم.

روح اله چهارشنبه 16 فروردین 1396 ساعت 21:22

سلام دکتر وودی عزیز
صمیمانه تبریک میگم بهت و برات آرزوی موفقیت دارم
لیاقت بهترین ها رو داری

سلام
ممنونم

الیکا سه‌شنبه 15 فروردین 1396 ساعت 17:40

سلام

مرسی بابت جواب کامنت. البته تاکید کنم که من نظرم با نظر شما مخالف نیست و میگم که آمریکا بهتره برای زندگی.
همونطور که گفتید این خیلی نکته ی مهمیه که در نظر بگیریم تو کدوم ایالت و شهر زندگی میکنیم و 20000 دلار برای ایالت های مختلف متفاوته. بزارید مثالی بزنم برادر من در حال حاضر آتلانتا هستش و ماهی 1100 دلار خرج اجاره ی خونشه. با فرضه اینکه مثل شما ماهی 1650 دلار بگیره آیا 550 دلار برای بقیه ی زندگیش کافیه؟ نه نیست. با ماشین هم دیگه نمیره دانشگاه چون ماهی 800 دلار پول اجاره پارکینگ دانشگاه بود. در حالی که زمانی که فلوریدا بود پارکینگ دانشگاهش بسیار وسیع بود و اصلن پر نمیشد و خونش هم بزرگتر و بهتر بود و اجارش زیر 1000 دلار بود(یادم نیست چقدر). نکته دیگه اینکه شما تنها هستین...بله برای تنها زندگی کردن اکیه.
اتفاقن من میخواستم از شما بپرسم..خوب ینی چی؟ خوب مگه کسی که مثلن یه جای متوسط تو تهران زندگی میکنه و 206 داره خیلی اوضاعش بده؟! به نظرم نیست. در کل شرایط زندگی متوسط در آمریکا بهتر از شرایط متوسط تو ایران هستش اما مثالی که زدم واقعن شرایط بد نبود. قبول دارم خوب هم نیست.
دررابطه با درآمد...خوب ببینین باید در نظر گرفت که میزان حجم کاری و ساعات کاری آیا در آمریکا و ایران برابر هست؟ من کلن دوست دارم اگه پول زیاد میخوام کار زیاد هم بکنم(مثل آمریکا) اما باید حجم کاری رو نسبت به حقوق در نظر گرفت. اگه آمریکا حقوق بیشتر میده کار هم بیشتر میکشه.و انتظار بیشتری داره.
من میگم مردم دوست دارن زعفرانیه باشن میگم ینی بیشتر دنبال پز دادن هستن. تجربه معاشرت با این مردم به من ثابت کرده که خیلی هم دنبال کیفیت زندگی نیست .من قبول دارم کیفیت زندگی در بالاشهر و جنوب شهر تهران با هم یکی نیست (خوب تو آمریکا هم نبود دیگه آقای وودی! بود واقعا؟!) اما میگم مثلن جوونا رو شما در نظر بگیر...همه چی میکشن و مهمونی های تا 3 نصفه شب میرن و بعد غر میزنن چرا پولمون کمه. بعد شما میگین خوب راست میگن چون کیفیت زندگیشون بالا نیست. خوب قبول اما این ادمایی که روزی یک پاکت سیگار میکشن اصلن کیفیت زندگی واسشون مهمه؟!من میگم نیست (البته نظر شما رو قبول دارما میگم اینا لاکچری پسندن دنبال کیفیت نیستن).
در رابطه با بیکاری. اوضاع کار تو ایران که افتضاحه اما باید یه موضوعی رو در نظر بگیریم. دایی بنده در امریکا هستش و وضع مالی خیلی خوبی هم داره و دخترهاش از 13 سالگی ( حالا یه ذره کمتر یا بیشتر) کار میکردنو تو اون سن هم مسلمن شغل رده بالا نداشتن( کار در دروخانه- رستوران- کفش فروشی..) کدوم بچه ایرانی از اوسن میره سر کار؟ خصوصا با بابای پولدار؟!اونم دختر!!!! من الان 24 سالگی اومدم سر کار دوستام میگن چه حوصله ای داری مگه دختر کار میکنه؟!در حالی که مدرک مهندسی دارن و اگه برن سر کار (کار هم هست براشون چند ماهی میرفتن) بدون هیچ تجربه ای ماهی 1و 500 میگیرن. منم میدونم زیاد نیست. میگم اتخه کار کن هم نیستیم اما تو آمریکا مردم میرن سر کار و همین از آمار بیکاری کم میکنه.
راجع به آلودگی هوا هم حرف شما درست تهران که افتضاحه اما من جامعه ی آمریکا رو داشتم بررسی میکردم نه کشورش رو.
در رابطه با مالشین هم یه موضوعی رو بگم. من قبلنا میگفتم دولت چرا نمیذاره ماشین خوب بیاد مملکت. البته الانم میگما:)) اما معتقدم باید قبلش 10 سال فرهنگ سازی بشه. آخه شما آمار کشته های همین عید امسال رو بخونین. به نظر شما با این اوضاع رانندگی من نوعی لایق بنز سواری هستم؟ به شخصه با این همه ادعا نیستم. بقیه 80 میلیون رو نمیدونم. (قبول دارم جاده ها هم خرابه ها... حرفم چیز دیگس) بازم مرسی که وقت میزارید واسه کامنتای طولانی

سلام
پرسیدین به نظر من خوب یعنی چی. خوب به نظر من یعنی اینکه آدم مینیمم نیازهاشو بتونه بتونه با کار عادی رفع کنه. در مورد هرم مازلو و نیازها هم قبلا صحبت کرده بودم.
این درسته که بعضی ها برای پز دادن یه چیزی میگیرن. اینجا هم همینه. فقط درصدش فرق میکنه. میگم باز بحث من سر مینیمم های زندگی هست مثلا نیاز به خوراک و پوشاک و امنیت و ...
کار در سنین پایین هم اینجا جزء فرهنگ هست. من خانواده هایی میشناسم که پدر و مادر پزشک و دکتر هستند و خونه چندین میلیونی دارند اما بچه هاشون از همون سنین پایین کار میکنند.
در مورد آمار کشته های تصادفات هم باید بگم که یه درصدیش برمیگرده به همین امنیت ماشین ها. اینجا هم واقعا کم تصادف نمیشه اما آمار کشته شده های تصادفات واقعا کم هست. من فکر نمیکنم ماشینی مثل پراید اجازه داشته باشه توی امریکا رانده بشه چون امنیت پایینی داره. مشکل اصلی ایران اینه که اطلاعات به سختی گیر میاد. اگرنه اینجا آمار همه چیز هست.

ثنا دوشنبه 14 فروردین 1396 ساعت 09:23

مرسی یه دنیااااااا
ببخشید فقط یه سوال دیگه
شما میدونید حداقل سرمایه چقدر باید باشه که باهاش بشه یه کشور اروپایی یا استرالیا یا کانادا از طریق سرمایه گذاری بشه رفت؟
آمریکا هم که نمیشه ولی دوست داشتم بدونم واسه اونجا حداقل سرمایه چقدر بوده
خیلی ممنون

سلام. نه شرمنده.

azi یکشنبه 13 فروردین 1396 ساعت 17:49

آفرین که تصمیم گرفتی با نظم مطلب بزاری
من از نوشته هات خوشم میاد

ممنون

ثنا یکشنبه 13 فروردین 1396 ساعت 15:01

امریکا که خیلی خوب بود حیف دیگه نمیشه اومد

ثنا یکشنبه 13 فروردین 1396 ساعت 14:58

سلااام
سال نوتون مبارک البته به وقت ایران
تبریک بابت کارتون
ایشالا روز به روز پیشرفت کنید و به اون چیزی که میخواین برسید
من چند وقتی میشه اون وبلاگتون پیدا کردم و بعضی پستاتون خوندم واقعا بعصی وقتا که کم میارم میگم شما چجوری با کار و پایان نامه و مقاله زبانم میخوندید. من که فقط سرکار میرم البته کارای جانبی مثل طرح پژوهشی و کتابمم هست ولی فکر میکنم هیچ وقت مفید استفاده کردنم از وقتم مثل شما نمیشه
یه سوالی داشتم ازتون
کدوم یکی از این دوحالت از نظر شما بهتره؟
1-از راه سرمایه گذاری بیای اونور. بعد اقدام کنی واسه تحصیل که مدرک اون کشور داشته باشی واسه کار
2-از راه پذیرش تحصیلی بیای خارج از کشور. بعد با مدرکت کار کنی و بعد اقدام واسه اقامت
چون با مدرک ایران که نمیشه اونور کار درست حسابی داشت
خیلی ممنون

سلام
اگر آدم انگیزه داشته باشه انرژی هم پیدا میکنه و بالاخره کاری رو که میخواد انجام میده.
به نظر من اگر سرمایه داشته باشین و بتونین بیایین اینجا شغل ایجاد کنین خب دیگه چکاریه مدرک بگیرین واسه کار؟ همین بهتره. آدم برای پیشرفت خودش هم تحصیلات میکنه.
اگر هم سرمایه ندارین خب راه دیگه ای نیست. تحصیلات بهترین چیز گزینه هست. کاری که من کردم. البته من دوستانی دارم که اینجا با مدرک ایران هم دارند کار میکنند اما خب گرین کارت دارند و کارشون رو هم بلدن و مدرک معمولا حرف اول رو توی کار نمیزنه.

الیکا یکشنبه 13 فروردین 1396 ساعت 14:17

وودی عزیز سلام
ممنون که دوباره قراره زیاد بنویسی.من به اینجا زیاد سر میزنم با اینکه کلا از وبلاگ خوندن بدم میاد! اما خوب اینجا رو دوست دارم خصوصن اینکه طرز فکرمون تو اکثر موارد با هم یکیه.
کامنت من در واقع مربوط به یه کامنتی تو پست قبله! در جواب کامنتی که به وحید داده بودید. راستش نظرتون رو به کل قبول دارم اماگاهی احساس میکنم خوب بودن زندگی تو آمریکا و بد بودن زندگی تو ایران رو یکمی اغراق آمیز بیان میکنین. البته این رو هم بگم که منکر خوب بودن زندگی در آمریکا نیستم و یه زودی برای تحصیل میام(همونطور که قبلن هم آمده ام ) و کلن نظرم اینه که زندگی اونجا در کل بهتره.
اما اینکه بگیم "اکثر آدمای اینجا وضع مالی خوبی دارن...." یکم عجیبه. حالا شاید این جمله دررابطه با اروپا (کشور های عضو اتحادیه) درست باشه ( به خاطر قوانین حاکم و مالیات ها) اما راجع به آمریکا...تو آمریکا اختلاف طبقاتی واقعا عجیب و زیاد هست و دررابطه با بی خانمان ها...خوب من دیدم کسایی که اونجا سرمایه دار بودن و از بانک وام گرفتن و چون نتونستن پرداخت کنن ورشکست شدن و الان خانوادگی بی خانمان هستن، پس درست نیست بگیم اونها کسایی هستن که نمیخواستن کار کنن!
و یه چیز دیگه...شما گفتین آدما اینجا با ظرف شستن هم وضع خوبی دارن...این حرف درسته؟ خوب ینی چی؟ من فکر نمیکنم کسی که تو آمریکا ماهی ١٥٠٠-٢٠٠٠ دلار درامد داره "وضع" خوبی داشته باشه...مگر اینکه تنها زندگی کنه تازه واسه زندگی تنهایی هم درآمد خوبی نیست.
ضمن اینکه همین شغل رو خیلیا نمیتونن پیدا کنن! دیدم که میگم! اونجا هم کار نریخته !
یه موضوعی که (من به خودم هم میگماهمیشه نه اینکه منظورم فقط شما و خواننده های وبلاگ باشه) اینهکه ما تا زمانی که ایرانیم و مثلن تهران هممون دوست داریم زعفرانیه زندگی کنیم و بنز فلان مدل...و کسی که یه جای معمولیه و ٢٠٦ داره راضی نیست اما همینه که پامون میرسه خارج به یه زندگی متوسط راضی هستیم و میگیم خوب حالا اینجا بالا شهرم نباشم عیبی نداره....البته تاکید مکنم من اصلن نمیخخوام بگم طرز فکرتون اشتباهه خودمم دوست دارم بیام ولی میگم یکمی منصف باشیم(خودم نیستم متاسفانه)
امیدوارم کامنت باعث ایجاد سو تفاهم نشه و از من به دل نگیرید.

سلام
نه اتفاقا خیلی خوبه که مطرح میکنن. اول اینکه خوب بودن صفر و یک نیست و بیشتر کیفی هست. اینکه میگم "اکثر آدمای اینجا وضع مالی خوبی دارن...." بر اساس آمار درآمد و مشاهدات خودم هست. به عنوان نمونه اگر این لینک رو نگاه کنین
https://en.wikipedia.org/wiki/Household_income_in_the_United_States
میبینین که بیشتر از 90 درصد درآمد خانوار در امریکا بالای 20 هزار دلار در سال بوده. بنده خودم 20 هزار دلار در سال درآمدم بوده که البته جزو کم درآمدترین زمینه های کاری هست.
https://www.bls.gov/oes/current/oes_nat.htm (میانه حقوق Graduate teaching assistant 35 هزار دلار سالیانه هست)
با این حقوق هیچ مشکلی برای زندگی نداشتم و میتونم بگم که کیفیت زندگیم 3 برابر ایران بوده. اگر آب و هوا و بقیه رفاهیات رو هم در نظر بگیریم که دیگه قابل مقایسه نیست.
شما میگین که "من فکر نمیکنم کسی که تو آمریکا ماهی ١٥٠٠-٢٠٠٠ دلار درامد داره وضع خوبی داشته باشه." اما من خودم با 1650 به نظر خودم وضع خوبی داشتم. تا خوب رو چی تعریف کنیم.
اگر 80-90 درصد رو اکثریت ندونیم چند درصد معیار اکثریت شماست؟ اگر 20 هزار دلار رو "خوب" ندونیم چند هزار دلار رو خوب تعریف میکنین؟ باز توی همون لینک اول درآمد بر اساس تحصیلات رو اگر ببینین میانه حقوق خانم ها با مدرک فوق دیپلم تقریبا 25 هزار دلار و آقایون 35 هزار دلار. این میانه برای دکترا53 و 73 هزار دلار هست. البته درسته که هر ایالت و جا درآمد فرق میکنه مثلا 20 هزار تای تگزاس معادل 20 هزارتای کالیفرنیا نیست اما بازم هر طوری مجموع آماری بگیرین باز اکثریت وضعشون خوبه. و البته اجباری برای زندگی کسی در یک ایالت یا جای خاصی از شهر نیست. کما اینکه بسیاری برای رفاه بیشتر از کالیفرنیا به سمت تگزاس میان یا از مراکز شهر به حاشیه ها میرن.
در مورد مثال فرد ورشکسته هم که زدین باید بگم که معمولا در آمار استثنا ها رو کنار میذارن. اینکه یه نفر وام گرفته و ورشکست شده نباید معیار ارزیابی باشه. در مورد آمار بیخانمان ها خیلی نمیدونم. این لینک رو پیدا کردم:
http://www.greendoors.org/facts/general-data.php
اگر درست باشه و بخواهیم بیماران روانی و ... رو از محاسبات بذاریم کنار و فقط اون 238,110 نفری که خانوار هستند رو در نظر بگیریم, واقعا در جامعه 320 میلیونی امریکا اگر 200 هزار نفر بیخانمان باشند چقدر اوضاع بد هست؟

در مورد زعفرانیه هم که فرمودین باید بگم شاید مردم تا حدی حق داشته باشند و بیشتر معیار کیفیت زندگی هست. کیفیت زندگی کسی که در زعفرانیه زندگی میکنه و بنز داره با کسی که در جنوب تهران زندگی میکنه و ماشین نداره یا یه پیکان قراضه داره زمین تا آسمون فرق میکنه. یعنی مینیمم های رفاه رو معمولا در جنوب تهران نمیشه پیدا کرد. مثلا کسی که اون پیکان قراضه رو داره از نظر جانی امنیت کسی که سوار بنز شده رو نداره. پس برای امنیت که نیاز اولیه انسان هست کسی که بنز سوار میشه ارجحیت پیدا میکنه. در حالیکه اینجا تویوتا کرولا با لامبورگینی از نظر امنیت فرقی نمیکنن. همینطور از نظر خونه. مثلا چه نیاز اولیه ای رو اون خونه بالای شهر اینجا میده که این خونه پایین شهر نداره؟ مثلا آلودگی هوا در Richardson با highland park چه فرقی میکنه؟
در مورد اینکه میگین شغل نریخته هم درسته. هیچ جای دنیا نریخته اما مطابق آمار فقط 5 درصد جامعه بیکار هستند و البته با تعریف بیکاری در اینجا و نه تعریفی که توی ایران داریم. بازم چیزی که مشاهده من هست بسیاری مشاغل high tech هستند که پوزیشن ها واقعا پر نمیشه و مجبورند که از خارج از کشور آدم وارد کنند. اینکه بعضی امریکایی ها چرا خودشون تحصیلات عالیه نمیکنند و یا از مشاغل مهندسی و high tech دوری میکنند یه موضوع دیگه است.

به هیچ وجه من ناراحت نمیشم و سوء تفاهم هم نمیشه. اتفاقا هیچ چیزی مثل یه نظر مخالف نمیتونه به روشن شدن موضوعات کمک کنه.

سلام شنبه 12 فروردین 1396 ساعت 13:48

میگم اگه واسه تعطیلات مثلا یه هفته بیای ایران نمیتونی برگردی یا مشکل دیگه هست که نمیتونی بیای

ویزام سینگل هست. یعنی بعد از ورود باید باز دوباره ویزا بگیرم. بعضی بچه ها برگشتن و باز ویزا گرفتن اما شرایط اش برای من جور نشد و فعلا نمیخوام توی این شرایط ریسک کنم. الان هم که سر کار میرم بیشتر از مرخصی چند ماهه که ندارم که بخوام منتظر ویزا بشم. حالا دانشجوها یه ترم هم نرسیدن باز اونقدری بد نمیشه.

هالو شنبه 12 فروردین 1396 ساعت 08:02

سلام. خوشحالم که خوشحالی. در مورد ریسرچت میتونی بگی در کدوم زمینه از هلوم کامپیتره؟ممنون

سلام نه!

محمد شنبه 12 فروردین 1396 ساعت 04:20

سلام وودی جان خوبی؟
یه راهنمایی ازت میخواستم برای یکی از دوستام خواهشا هر چه سریعتر میتونی جوابم رو بده
من دوستی دارم توی دانشگاهnorth carolina chapel hill داره رشته ی کامپیوتر میخونه
الان بین یک دو راهی گیر کرده راهنمایی خواست من گفتم به شما بگم
اونم اینکه از بین این دو کدومشون تاثیر بیشتری روی رزومه ی فرد برای استخدام داره
1- داشتن یک تحقیق (research background) و یک نامه استاد (professor recommendation)
2- داشتن تجربه ی کاری در یک شرکت برای مدت حدودا 3 ماه (internship)


این هم متن سوالشه
For an entry level computer science student that just graduated, which holds more weight on a resume: a research position that heavily uses programming with tools like Perl, SQL, Linux, and Python at a university or an actual real world internship at a software companyand the company would use JavaScript and other really common technologies. The company is called Genband

سلام
اینجا من معمولا سریع جواب نمیدم. برای entry level شرکت بهتره.

احسان شنبه 12 فروردین 1396 ساعت 01:05

Woody jan Salam
Lotion email etc check on
MerC

جواب دادم

علی جمعه 11 فروردین 1396 ساعت 21:15

سلام داداش
اینکه آدم به چیزی برسه که خیلی وقته براش انتظار میکشه و منتظرشه واقعا خیلی لذت بخشه
امیدوارم همیشه از این خوشیا داشته باشی داداش
من وبلاگ قبلیتو همین اواخر پیدا کردم و از کنجکاوی از اوایلش گرفتم و پراکنده خوندم(از هر صفحه یه پست مثلا)
دیدم که چجوری با اراده از اول شروع کردی و الانم داری مزد ارادت رو میگیری
مطمئنم با این تلاشت به هرجا بخوای میرسی و آرزوی موفقیت بیشتر دارم برات

راستی داداش از تیلور چه خبر :D

سلام. ممنون.

حسین جمعه 11 فروردین 1396 ساعت 19:57

خیلی عالی :) برات شدیدا آرزوی موفقیت می کنم :)

ممنونم

لوان جمعه 11 فروردین 1396 ساعت 15:10

عکسات رو انگار از شهر ارواح انداختی .. یکم عکسهای آدم دار بذار جون من ... ببینیم اونا چجوری تیپ میزنن و میچرخن .. وودی در مورد شغلت و کاری که باید بکنی هم بنویس

دالاس همینطوریه!

sama جمعه 11 فروردین 1396 ساعت 12:38

تبریک

ممنون.

Andrew جمعه 11 فروردین 1396 ساعت 11:35

تبریک میگم:))

کم کم دیگه وقتش رسیده که نتیجه ی زحمات 10 ساله ات رو ببینی.

موفق باشی اقای دکتر:)

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد