بعد از اون سوار اتوبوس شدم و رفتم سمت اسکله
توی پارک یه نمایشگاه از آینه گذاشته بودند که هفته آخرش بود.یه سری آینه های رنگی که میچرخیدن و کلی بچه که داشتن بازی میکردن و البته آهنگ ملایمی و نسیم بسیار سرد.
من دیگه خیلی توی شب نموندم مخصوصا اینکه هتلم هم یک ساعتی با مرکز شهر فاصله داشت و هوا هم سرد بود و منم خسته شده بودم. با این حال همون چند تا منظره ای که دیدم توی شب از شهر میتونم بگم که قشنگ بود و به نسبت شلوغ بود.
چه جای جالبی انشاالله همیشه به سفر و خوشی !!!
ممنونم