زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

نگاه یک بعدی و چند بعدی

بسیار از مشکلات فکری آدم از نگاه یک بعدی یا محدود شکل میگیره.

فرض کنیم آقای وودی با 4000 دلار از کشورش خارج میشه و چهار سال بعد با 4000 دلار به سر جای اولش برمیگرده. آیا به نظر شما آقای وودی هیچ کاری نکرده؟ اکثر کسانی که باهاشون سر و کار داشتم قضاوتشون این بوده که "بله" هیچ کاری نکرده. من ساعت ها با یکی از دوستانم اینجا سر این موضوع بحث داشتم. اون البته خیلی آدم منطقی ای است اما ابعاد و زوایایی که من در نظر میگیرم (یا برای من مهمه) رو در نظر نمیگیره. همین باعث میشه که نتونیم به نتیجه برسیم.


 یه نقطه رو در نظر بگیرین که روی محور y ها از 0 شروع میشه و به 1 میرسه و بعد دوباره به 0 میرسه و بعد به منفی 1 میرسه و بعد دوباره به صفر. 






تحلیل1: یه عده از کسانی که دیدم اینطوری تحلیل میکنن. وقتی نقطه داره به 1 میرسه میگن آفرین داره به اوج میرسه. وقتی از 1 میاد پایین گیجن که چی شده! وقتی به صفر میرسه عصبانی میشن که چرا برگشته سر جای اولش. وقتی وارد فاز منفی میشه به سمت منفی 1 عصبانی میشن که انگار پس رفت کرده و بعد که به سمت صفر میره میگن خب چیز عجیبی نیست باید برمیگشت سر جاش. 

تحلیل 2: یه عده دیگه ای هستند که مثلا تحلیل بالاتری دارن و با حرکت نقطه هیجانی نمیشن و مدام دیدشون عوض نمیشه. وقتی از دورتر نگاه میکنن و میگن خب این چه کار عبثی میکنه. از صفر شروع میکنه و باز به صفر میرسه.

تحلیل 3: عده کمتری هستن که میدونن این نقطه که روی خط بالا و پایین میره یه نقطه نیست. این یه موج سینوسی هست که به سمت بینهایت در حرکت هست. یعنی به جای اینکه فقط محور y رو ببینن تحلیلشون یک بعد دیگه هم داره و اونم محور x هست. حالا فقط یه نقطه رو نمیبینن و یه موج رو میبینن.



اکثر تحلیل های غلط ما از همین ندیدن ابعاد حاصل میشه. توی مثال بالا دنیای ما فقط 2 تا بعد داشت و دیدیم که چقدر در نظر گرفتن بعد دوم میتونه توی تحلیل تاثیر بذاره.حرکت انسان در زندگی هم مثل همین موج سینوسی هست ولی ابعادش خیلی بیشترن. یعنی در محور زمان همواره در حال جلو رفتین هستیم. در محورهای دیگه مثل دانش, مثل روابط اجتماعی و ... هم بسته به تجربیات هر کسی در یک جای این محورهای مختصات قرار میگیره. معمولا هم کسی که در یک محور خیلی بالا میره در محورهای دیگه نمیتونه خیلی بالا بره. یعنی کلا در یک فضای چند بعدی بزرگی پیشرفت میکنیم.

آخرش که چی؟!

"آخرش که چی؟!" نمیدونم چند بار این سئوال رو از دیگران شنیدم اما فکر کنم از خیلی ها شنیده باشم. اولین چیزی که برای جواب به ذهنم میرسه که آخرش اصلا کجاست؟ آخرش خب همه میمیریم حداقل تا اینجاشو مطمئنیم که میمیریم. اصلا چرا اینا دنبال آخرش میگردن؟

فکر کنم این سئوال با این عبارات هم مرتبط باشه: "زودتر لیسانسم رو بگیرم." "از زندگیم عقب میفتم." "این تموم بشه برم به زندگیم برسم." و...

به نظر من آخری وجود نداره! زندگی یه راه هست. یه راهی که همه داریم میریم. مثل ترنی که سوارش شدیم و یه روزی ازش پیاده میشیم. اینایی که هی میپرسن آخرش که چی,و دوست دارن زودتر برسن ایستگاه بعدی و به هر دری میزنن که بتونن یه کاری کنن که قطار تندتر بره که ایستگاه بعدی کلا زندگی رو اشتباه گرفتن. 



زندگی کلا یه تجربه است. انسان توی این دنیا تجربه میکنه. بچه که هست تجربه میکنه. بزرگ میشه تجربه میکنه. و آخرش هم مرگ رو تجربه میکنه. هر مرحله زندگی مثل یه ایستگاه هست. مثال دو نفر رو بزنم که یکی آروم توی کابین میشینه و به بیرون نگاه میکنه و از مناظر لذت میبره و هم وسایلش رو جمع و جور میکنه تا به مقصد برسه. یکی هم هست که مدام از این سر قطار میره اونور و هی به راننده میگه تندتر برو و هی میره ته قطار سعی میکنه ببینه چقدر از ایستگاه قبلی دور شده و کل مسیرش به این میگذره که چی شده و کی به کجا میرسه. واقعیتش اینه که قطاره بالاخره به ایستگاه میرسه. کسی که سعی میکنه قطار رو زودتر به ایستگاه برسونه از تجربه فواصل بین ایستگاه ها بی بهره میمونه. این درسته که زندگی یه سری ایستگاه های هدف داره اما دیر و زود رسیدن بهش تاثیری نداره. کسی که به مناظر نگاه میکنه هم لذت میبره و هم تجربه میکنه. کسی که مدام بالا و پایین میره نه لذتی میبره و نه آماده پیاده شدن توی ایستگاه نهایی.


یه مثال دیگه مثل کسی هست که میخواد قله ها رو فتح کنه. یکی هست آهسته و پیوسته از کوهستان بالا میره و از هوا و از مناظر لذت میبره. یکی هم هست که مدام از اینور به اونور میپره که به قله زودتر برسه. فکر کنین به قله که میرسه چی میبینه؟ یه قله بلندتر.



یه کلام خطم کلام: آخری نداریم. همش یه تجربه است. از تجربه زندگی لذت ببر حتی اگر قطار زندگیت توی تونل باشه و نتونی از پنجره جایی رو ببینی.