قرارداد اجاره خونه ام تا 20 روز دیگه تموم میشه. تصمیم گرفتم که دیگه تمدیدش نکنم و یه مدت دوباره بیخانمان باشم یا خانه به دوش. یعنی Digital Nomad بشم به قول اینوری ها. اولین جایی هم که میخوام برم نیویورکه. یه آپارتمان اونجا اجاره کردم تا 15 جولای. نزدیک یک ماه و نیم اونجا میمونم و بعد تصمیم میگیرم که کجا برم.
واقعیتش اینه که از کارم خیلی راضی نیستم. فشار کار زیاده و استرس اش هم زیاده. اگرچه نسبتا پول خوبی میگیرم اما اگر برم کالیفرنیا که باید هم برم دیگه پولش هم خیلی خوب نیست. کلی وسیله خونه دارم که باید رد کنم بره تا بتونم راحت هر جا خواستم زندگی کنم.
هنوز از گرین کارت خبری نیست. از سایت Tackitt که نگاه میکنم آمارها خیلی پراکنده هستن و اصلا معلوم نیست که دارن کیس های 2019 رو بررسی میکنن یا 2020. برای من نوامبر پارسال قبول شد و الان چند ماهی شده که هیچ خبری نیست.
https://www.trackitt.com/usa-immigration-trackers/i485-eb
دوست داشتم که گرین کارتم زودتر بیاد که بتونم برم ایران. چند تا از دوستام رفتن ایران. درسته که بیماری اوضاعش خیلی خوب نیست و شاید نشه خیلی هم جایی رفت اما حداقل میتونم خانواده ام رو ببینم. برای اجازه مسافرت Advanced Parole اقدام کردم اما هیچ خبری نشنیدم. مثل اینکه الان دو ماه طول میکشه که تازه رسید دریافت بدن. به هر حال با اجازه مسافرت هم ترجیح میدم که صبر کنم تا کارتم بیاد. پاسپورتم رو هم باید عوض کنم تا بزنه مقیم امریکا و برای سربازی به مشکل نخورم.
امسال ماه رمضان دوباره همه برنامه های ورزش رو به هم ریخت. الان دو هفته ای میشه که باشگاه نرفتم. انرژی اش رو هم ندارم که بخوام برم. ایشاله از هفته دیگه که روزه تموم بشه دوباره ورزش رو شروع کنم. از کانال یوتیوب هم خبری نیست فعلا. تنبلی از خودمه. روزهای هفته که اینقدر از کار خسته میشم که دیگه حس این کار رو ندارم. آخر هفته هم دیگه خونه نمیمونم. این روزا هوا خیلی خوبه. بهترین وقت سال توی دالاس همین روزهای آپریل و می هست. آخر هفته ها هر هفته دارم میرم یه جای خوب و قشنگ که تا حالا نرفتم. میخوام تا قبل از اینکه از دالاس برم جاهایی که نرفتم برم و ببینم.
خدا رو شکر زندگی بدی نیست و داره تند و تند میگذره. انگار که نمیفهمم کی اول ماه میشه و کی آخر ماه. یه کمی که سر میجنبونم نصف ماه رد شده رفته.
دوست دارم که زودتر گرین کارتم رو بگیرم و یه کار راحتتر بگیرم و کمی استراحت کنم تا بفهمم زندگی چیه. این دو سه سال گذشته اونقدری که باید خوش نگذشته و به جز سختی چیزی نفهمیدم. مخصوصا این یک سال و خرده ای که Covid شده واقعا سخت گذشته. دوست دارم که زودتر تموم بشه. با وجود اینکه واکسن زدم و الان خیلی بیشتر بیرون میرم اما مثل روزای قبل نیست.
چند روز پیش عید بود. اصلا نفهمیدیم که کی عید شد و کی گذشت. شب عید یکی از بچه ها آمد خونه من و با هم رفتیم ماشین سواری کردیم. همون شب هم من قرص ضد حساسیت خورده بودم و حسابی خواب آلود بودم. بعدش هم خوابیدم. این مدت هم یه کم دوباره خوابم به هم ریخته. حساسیت خیلی شدیدی امسال پیدا کردم و مدام عطسه و آبریزش بینی همراه با گرفتگی سینوسی داشتم. اما الان چند روزیه که خیلی بهتر شدم. نمیدونم به خاطر این Air Purifier بود که توی خونه روشن کرد یا قرص های ضد حساسیت اما حداقل اون گرفتگی شدید رو ندارم.
این مدت هفته ای 5 روز رفتم باشگاه و ورزش کردم. فکر کنم دو کیلویی هم لاغر شده باشم. وزنم الان کمترین وزنی هست که توی این چند سالی که آمریکا آمدم پیدا کردم. غذا هم خیلی سالمتر میخورم و حس میکنم که بدنم بهتر شده. روزهای کمی هم باز احساس خستگی رو دارم. امروز صبح هم همین حس رو داشتم اما بعد از اینکه از باشگاه برگشتم حالم خیلی بهتر شده بود. اگر بتونم همینطوری چند ماه دیگه هم ادامه بدم خیلی خوب میشه.
هوای دالاس این روزا خیلی خیلی خوبه. تقریبا بهترین هوایی هست که میشه داشت. پارسال همین موقع ها ماشینم رو خریدم و تا هوا گرم بشه واقعا لذتش رو بردم. امروز هم فکر کردم که بهتره خونه نمونم. توی اینترنت گشتم و یه کافی شاپ که تا حالا نرفته بودم رو پیدا کردم. سقف ماشین رو باز کردم و آهنگ رو هم بلند کردم و رانندگی کردم سمت اونجا. کافی شاپ طبقه پایین هتل Virgin بود و یه رستوران هم بغلش بود. تا حالا این منطقه دالاس رو هم نگشته بودم و برام جدید بود.
محیطش رو خیلی دوست داشتم. کلا جاهایی که استایل خودشون رو دارن جالبه. با کسی که اونجا کار میکردم هم صحبت شدم و گفت که معمولا اینجا خیلی خیلی شلوغه اما امروز به طرز عجیبی استثنا خلوته. ممکنه به خاطر این باشه که دیشب پارتی بود اینجا و خیلی شلوغ بود احتمالا همه رفتن استراحت کنن.
توی دلم گفتم بهتر که خلوته. فعلا تا واکسن رو نزنم ترجیح میدم از جاهای شلوغ دوری کنم. دیشب هم که رفتم بیرون فقط توی خیابون ها قدم زدم و وارد هیچ فروشگاه و رستورانی نشدم. وقت واکسن دومم هم 15 آپریل هست. میخواستم برم نیویورک اما فکر کردم شاید بهتر باشه بمونم و واکسنم رو بزنم و بعدش برم. هوای دالاس هم الان خیلی خوبه شاید نیویورک رفتن هم خیلی ارزش خرج کردن پول رو نداشته باشه. فعلا دوست دارم جاهایی که توی تگزاس و اطراف هست رو نرفتم برم بگردم. شاید تا همین الانم تنبلی کردم که نرفتم اما خب سخته آدم هم مسافرت کنه و هم برنامه ورزشی و غذایی اش رو حفظ کنه و زندگی من تازه داره روی روال میفته. از عملکردم از نیمه فوریه تا حالا در کل راضی هستم. اگرچه برای شرکت کمتر کار کردم اما به خودم بیشتر رسیدم و سلامتی ام رو بهبود دادم. اگر خدا بخواد و با همین روند ادامه بدم راضی ام.
تصمیم گرفتم که فعلا کالیفرنیا نرم که آدرس ام عوض نشه تا اگر گرین کارت گرفتم بتونم چند ماهی برم ایران. شرکت فعلی مشکلی ندارن با اینکه من بخوام برم از ایران کار کنم. اگر آدرس ام رو عوض کنم برای هر ماهی که ایران یا هر کشور دیگه ای هم باشم باید تقریبا 1000 دلار اضافی به ایالت کالیفرنیا بدم. جدا مالیات اونجا ستم هست. فکر کنم گرین کارت رو بگیرم بتونم برای شرکت خودم کار کنم. اگر هم نشد احتمال خیلی زیاد کارم رو عوض میکنم. کار فعلی خوبه اما نسبت به مخارج کالیفرنیا نمی ارزه. در حال حاضر خوبه که من دالاس هستم.
این مدت کلی کارهای عقب افتاده داشتم که دارم کم کم بهشون میرسم.
گواهینامه ام باطل شده و دو روز رفتم وقت نبود. سایت هم تا آگوست وقت نداره. طرف گفت صبح خیلی زود باید بیایی. بعضی ها ساعت 2 صبح میان!!! گفتن ای بابا این چه وضعیه. اول اینکه هر سال مجبورمون میکنن بیاییم و بعد هم الان داستان وقت گرفتن درست کردن و چند ماه از کارهاشون عقب هستن. از 15 آپریل هم گفتن دیگه هر کسی گواهینامه تمدید نکرده نمیتونه رانندگی کنه.
چهارشنبه با هزار ترس و لرز رفتم واکسن رو زدم. مدارک پزشکی مربوط به تیروئیدم رو برده بودم اما هیچ چیزی نخواستن. توی صف هم چند تا جوان بودن که همه با هم آمده بودن. دالاس این روزا ترسناک شده. هر جایی میری شلوغه و هیچ کسی هم ماسک نمیزنه. گفتم دیگه الان که واکسن آمده خیلی بده که بخوام بیماری بگیرم. البته بیشتر وقتا خونه ام و تنها جایی که میرم باشگاه خونه امون هست اما خب یه دلیلی که جای دیگه ای نمیرم هم همینه دیگه.
تقریبا نیم ساعتی طول کشید که نوبت من برسه. خیلی شانس آوردم که شهری که پیدا کردم خیلی دور نبود. میخواستم یه چند ساعت رانندگی کنم برم یه شهر دور افتاده بزنم چون بعضی جاهای تگزاس همیشه واکسن هست و مثل اینکه مردم اونجاها خیلی راغب نیستن که واکسن بزنن اما از من دور بود. وقتی که جستجو کردم یه دفعه یه شهر نزدیکتر پیدا شد و رفتم اونجا. خیلی هم سخت نبود و فقط یکی دو روز بعدش همش خوابیدم. البته میگن نوبت اول خیلی آسون نیست.
یه چیزی که برام جالب بود این بود که فهمیدم تکنولوژِی واکسن ها هم عوض شده و دیگه مثل قبل ویروس ضعیف شده رو وارد بدن نمیکنن بلکه کد پروتئین ویروس رو در میارن و اونو به بدن تزریق میکنن. البته بدن همچنان واکنش نشون میده و پادتن ترشح میکنه و برای همین علائم خستگی و مریضی رو داره اما ویروس واقعی وارد بدن نشده. واکسن های فایزر و مدرنا اینطوری هستن ولی مثل اینکه بعضی واکسن کشورهای دیگه همچنان از روش ویروس ضعیف شده استفاده میکنن.
این روزا هیچ اتفاق خاصی نمیفته. زندگی روال معمولی خودشو داره. برنامه ورزش ام رو درست کردم و صبح اول وقت قبل از اینکه بشینم پای کار شرکت میرم باشگاه و یکی دو ساعتی ورزش میکنم. چیزی که از یک کتاب یاد گرفتم این بود که توی روز اون چیزی که برات توی زندگی مهمتره اول انجام بده. بعد فکر کردم که بعد از عبادت مهمترین چیز برام سلامتم هست و هیچ دلیلی نداره که قبل از اینکه کارم رو شروع کنم نروم باشگاه. خیلی روزا صبح نمیرفتم و تا شب کار میکردم و بعد اینقدر خسته بودم که دیگه نمیرفتم ورزش کنم اما حالا میرم.
میخواستم یه سر برم هاوایی و چند مدتی از اونجا کار کنم اما در نهایت فکر کردم که شاید بهتر باشه صبر کنم واکسن ام رو بزنم و بعد برم. اینجا بعضی ها زدن. شنیدم که بعضی شهرهای کوچیک بیشتر از نیازشون واکسن آوردن (البته به خاطر اینه که بعضی از این تگزاسی ها نمیخوان فعلا واکسن بزنن و ماسک هم نمیزنن چه برسه به واکسن) و ظاهرا نمیشه واکسن ها رو طولانی مدت نگهداری کرد و دیگه گیر ندادن به هر کسی که رفته زدن. یکی از دوستان هم که داروخانه کار میکنه گفت از اول آپریل کلی واکسن میارن و احتمالا برای همه آزاد میشه که بزنن. من خودم فکر میکنم شاید بد نباشه که برم شهر های اطراف و بزنم راحت بشم!
اینم چند تا عکس از روزهای برفی دالاس دو هفته پیش بود و تقریبا همه روزها رو خونه موندم و توی برف ها رفتم باشگاه نزدیک خونه.
این روزا دارم سخت تلاش میکنم که برنامه های آینده ام رو روی روال بندازم. اول از همه کانال یوتیوب ام هست. فکر میکنم که باید دو سه سال پیش شروع میکردم و تا الان کلی تجربه شده بود. برای محتوا فکر کنم مشکلی نداشته باشم اما برای ارائه باید حداقل یک نمونه درست کنم تا بتونم بقیه اش رو از روی اون تند تند درست کنم. درست کردن نمونه اونقدری هم که فکر میکردم آسون نبود. این روزا چند تا ویدئو در مورد Davinci Resolve نگاه کردم. چقدر برنامه قوی و خوبیه و کاملا هم رایگانه و میخوام با اون یاد بگیرم. از این کانال کلی چیزا یاد گرفتم که امیدوارم بتونم درست استفاده کنم.
https://www.youtube.com/user/CaseyFaris777/videos
بعد هم آماده کردن بستر برای کار شرکت خودم هست. میخوام تا گرین کارتم رو گرفتم از این شرکت بیام بیرون و برای خودم یه شرکت مشاوره ای شروع کنم. حتی شاید برگردم و در کنارش با یکی دو تا از استادای دانشگاه کار کنم تا کمکشون پروژه های تحقیقاتیشون رو تجاری کنم.
همزمان امسال میخوام بیشتر هم مسافرت کنم. دارم فکر میکنم که برم یکی دو ماهی نیویورک زندگی کنم و زندگی توی شهرهای دیگه رو تجربه کنم.
یکی از کارهایی که برگردم عقب عوض میکنم اینه که سعی میکنم هر روز چند دقیقه ای رو به یادگیری زبان اختصاص بدم. هنوزم دیر نشده و این روزا دارم هر روز این کار رو میکنم. از یوتیوب دو تا کانال هست که نگاه میکنم.
اولی Learn English With TV Series هست که یه قسمتی از فیلم ها یا مصاحبه ها رو میذاره و بعد اصطلاحاتش رو توضیح میده. متاسفانه مطالب پیشرفته زیاد نمیذاره اما بعضی وقتا که چیزای معمولی رو هم توضیح میده متوجه میشم که بعضی جاها اشتباه منظورشون رو متوجه میشدم و یا اشارات فرهنگی موضوع ( cultural context) رو نمیدونستم که جالبه.
https://www.youtube.com/c/LearnEnglishWithTVSeries/featured
توی همه موضوعاتش اینو از همه بیشتر دوست داشتم و یه آهنگ از Eminem .
و دومی AccurateEnglish هست که لغات و اصطلاحات خوبی رو یاد میده.
https://www.youtube.com/c/AccurateEnglish
توی ویدئوها هم اینو از همه بیشتر دوست داشتم.
این کانال ها تجربیات خیلی خوبی بودن. یکی اینکه من هیچوقت موسیقی رپ دوست نداشتم و کلا فراری بودم ازش چون سرسام میگرفتم اما فهمیدم که ابزار خیلی خوبی برای تقویت زبان هست. اگر بتونم کلمات رو سریع بفهمم که چی میگن و بتونم به همون سرعت تکرار کنم حتما به شنوایی و گویایی ام کمک میکنه. خودم یه کم سعی کردم اما استعدادش رو ندارم واقعا.
دوم اینکه ما توی ایران خیلی به انگلیسی بریتیش عادت کردیم و این مدت هم هیچوقت نمیفهمیدم که چرا بعضی تلفظ ها و چیزا اینقدر فرق میکنه. چند تا ویدئو از این کانال ها کافی بود که تازه بفهمم که چرا اینقدر تفاوت وجود داره.
آخر هم اینکه چرا من اینقدر تنبلی کردم و روزی نیم ساعت از اینا موقع راه رفتن یا ظرف شستن یا حمام رفتن گوش میدادم و تمرین میکردم الان زبانم خیلی بهتر بود.
احتمالا کانال های خوب دیگه ای هم باشه ولی فعلا این دو تا رو دارم نگاه میکنم و دوست دارم.