یکی دیگه از ایده های خیلی قشنگی که از این خانم گرفتم ایده "دیوار افتخار" بود. اون میگفت که از مربی اش یاد گرفته. اینطوری که همه تقدیرنامه ها و عکس ها و کلا هر چی دستاورد هست رو میچسبونن به دیوار. اینطوری هم دکور هست و هم یه چیزای برای نشون دادن. برای پسر ده ساله اش هم همین دیوار رو درست کرده بود. عکس چند سال قبلش رو نشون داد که فقط چند تا تقدیرنامه و چند تا کمربند کاراته سفید و زرد و سبز روش بود و بعد عکس امسال اش رو نشون داد که تا کمربند مشکلی هم رفته بود و نصف بیشتر دیوار پر از جوایز و تقدیرنامه ها بود. برای خودش هم یه دیوار درست کرده.
داشتم فکر میکردم که من از بچگی کلی از این چیزا داشتم که میتونستم به دیوار بچسبونم. همین الان هم یه چیزایی دارم که این مدت جمع کردم. ایشاله خونه گرفتم یه دیوارش رو اینطوری میکنم.
داخل پرانتز بگم که بعضی شرکت ها و یا دانشگاه ها از این دیوارها برای کارمندها و یا مثلا اعضای هیات علمی اشون درست میکنن و بهش میگن Wall of fame یعنی دیوار شهرت یعنی برای کسانی که به واسطه خدماتشون شناخته شده هستن. من اسمش رو عوض کردم و گذاشتم دیوار افتخار یعنی به جای اینکه برای شهرت باشه برای جشن گرفتن دستاوردها باشه.
هعیی دلم گرفت...
نمیدونم شاید جاشون روی دیوار بهتر از توی کشو باشه...



ولی آره فوق العاده شدید موافق درست کردن این دیوارم...
اما گذاشتن ی سری افتخارات گذشته خیلی دور به چه دردی میخوره؟
با اینحال باید جرات انجام اینکارو پیدا کرد
بازم ممنون
گذشته های دور همچنان گذشته هستن و شاید چون توی کشو هستن فراموش شدن. شاید باید دید که جای جایزه های جدید خالی هست و پر اش کرد. دیوار افتخارتون پر بار
سلام جناب وودی، چقدر خوب که دوباره مینویسین بسیار خوشحالیم

دو تا پست اخیر خییییییلی خوب بودن
مربی خوب رو نمیدونم اما شما راهنمای خوبی هستین
سلام
خیلی خیلی لطف دارین. دیگه برنامه ریزی درست شده احتمالا پست های خیلی بیشتری رو خواهین دید.
سلام
من تازه با وبلاگتون آشنا شدم. قسمت درباره وبلاگ که گفتین اول از همه اون و بخونیم کجاس ؟
سلام
خیلی خوش آمدین:
https://zireasemanekhoda.blogsky.com/About
سلاااااااااااااااام
به نظر من کار بسیار جالبی میاد
بیشتر شبیه یک دیوار انگیزشی میمونه که فرد برای بدست آوردن فرداهای بهتر تلاش می کنه و می خواد هر روز بیش تر از روز قبلش پیشرفت کنه. به خودش میگه این هنوز کافی نیست و قدم دیگری رو برمیداره.
انگار یک جوری رقیب خودشه و میخواهد رکورد قبلی اش رو بزنه
هر روز دستاوردهاش جلوی چشمش هست و به خودش افتخار میکنه که با وجود سختی ها به اینجا رسیده
دوست دارم از این دیوارها ولی متاسفانه امکاناتش فراهم نیست
سلام
امکانات نمیخواد که یه کتابخونه کوچیک هم بگیرین میتونین جوایزتون رو توش بذارین که جلوی چشمتون باشه و سعی کنین قفسه هاشو پر کنین
باور کنید این برنامه ریزیها به درد همون جاها میخوره نه کشور ما که هر روز دچار تغییره.البته اعتقاد دارم که برنامه ریزی شخصی نیازی به مربی نداره و خود شخص بهترین مشاور واسه خودش میتونه باشه.جالبه که شما اگه واسه یه موضوعی رفتی پیش مشاور هر کدوم یه چیزی میگن و یه نتیجه مشخص و ثابتی نمیگیری تازه بیشتر سردرگم میشی.برنامه ریزیهای کلان هم با توجه به عدم ثبات خیلی از چیزا باید با احتیاط و ریسک پذیری انجام بشه
اجازه بدین که خیلی آروم با حرف شما مخالفت کنم. برنامه ریزی و درست کردن عادت هیچ موقعیت خاصی نیاز نداره. مثلا اینکه منکارهایی که میخوام انجام بدم رو هر روز انجام بدم که عادت بشه نیازی به شرایط خاص و برنامه ریزی کلان نداره.
با این حال چون خودم در شرایط شما زندگی کردم کاملا درک میکنم که برنامه ریزی بلند مدت برای رسیدن به هدف در بسیاری از موارد دور از ذهن هست.