چند وقت پیش یه سخنرانی ای در مورد پیدایش داعش بودم. کسی که صحبت میکرد خیلی جالب اتفاقات تاریخی رو کنار هم میچید و تحلیل میکرد که چطوری حتی پیدایش داعش قابل پیش بینی بوده. برای اولین بار فهمیدم که بالاخره این تاریخ به چه دردی میخوره. یاد تاریخ مدرسه امون افتادم. معلم تاریخ میامد و میگفت سلسله قاجاریه چه سالی سقوط کرد و یا بعد از سامانیان کیا آمدند. همه درک ما از تاریخ حفظ یه سری سال و یه سری اسم آدم و شهر بود. تازه فهمیدم که چه جنایتی در حق تاریخ شده که اینطوری تدریس اش کردند. میگفتن "تاریخ رو باید خواند" یا "تاریخ را فاتحان مینویسند". با این بهانه که تاریخ رو فاتحان نوشتند, تاریخ رو همونطوری که دلشون خواسته نوشتن و به زور گفتن باید همینو بخونید و حتی اجازه ندادند یک تحلیلی مخالف با چیزی که نوشتن رو به دست کسی برسه. گولمون زدند اساسی.
جمع بندی اینه که باید بگم که "تحلیل تاریخ رو باید شنید اونم از زوایای مختلف" مهم هم نیست که فاتحان نوشتن یا نه وقتی که بی طرفانه تحلیل بشه یا تحلیل های مغرضانه کنار هم قرار بگیرن حقیقت آشکار میشه.
منم تو مدرسه از درس تاریخ متنفر بودم.
ولی بیرون از مدرسه کتاب تاریخ زیاد خوندم و الانم تاریخ زیاد می خونم و علاقه دارم.
بیشتر اتفاقات دور و بر ما چه در سطح کوچیک مثل زندگی یک فرد و چه در سطح کسترده مثل اتفاقات منطقه ای و کشوری معمولا تکرار چندین باره و حتی هزاران باره تاریخ هست. فقط زمان،افراد و گاهی برخی جزئیات ممکنه تغییر کنه. با برررسی سیر اتفاقات گذشته درک بهتری هم از زمان حال میشه داشت.
مشکل درسای مدرسه اینه که یک جور هایی به زور و تحت فشار و استرس هم هست که مثلا نمره بگیریم و بدبخت نشیم. وگرنه همون کتاب های مدرسه رو مطمئنا مینشستم با علاقه و لذت خودم می خوندم .حتی اگه اجباری نبود.
استاد رایفی پور هم فکرکنم سال ۲۰۱۲ بود پیش بینیش رو کرد ! ولی کو گوش شنوا!
2 بار فقط گذاشتم,توی وبلاگه قبلی گذاشتم بعد که نگاه کردم به وبلاگ دیدم جابجا شده واسه همین اینجا هم گذاشتم,نمیتونستم دیگه قبلی رو پاک کنم,خیلی ممنون بابته جواب,یه سوالی,چه جوری میشه دانشجوهای ایرانیه دانشگاههای کالیفرنیا مثلا همین دانشگاهه سندیگو رو پیدا کرد یه جا؟فروم یا سایتی دارن؟
از گوگل سرچ کنید احتمالا پیدا میکنید. معمولا گروه دارند.
سلام,خانومه من رشته ی روانشناسیه بالینی میخونه,تا 2 ساله دیگه که میخواد اقدام کنه واسه پذیرش و یکی از دانشگاههای هدفش هم همین سندیگو هست و ایرواین و UCLA,میتونه 3-4 تا ISI بده,سابقه ی تدریس هم داره,میانگینه معدله لیسانس و فوقش هم 16 هست,به نظرتون با 3-4 تا ISI میشه فانده کامل گرفت؟؟؟مرسی
سلام.
چند بار نظر گذاشته بودین یه جا جواب دادم. فکر کنم زیر پست سن دیگو بلاگ قبلی بود.
سلام
ببخشید یه سوال مورد اپلای برای ترم spring داشتم که نتونستم جاهای دیگه پاسخ درستی دریافت کنم و چون شما قبلا یه جاهایی اشاره کرده بودید بهش گفتم اگه امکانش هست راهنمایی بفرمائید.
به طور کلی اگه تو وبسایت یه دانشگاهی مشخصا تفاوتی بین ترم بهار و پاییز ذکر نشده باشه آیا 2 تا ترم از لحاظ تعداد پذیرش دانشجو و منابع فاند در وضعیت یکسانی هستن یا همیشه ترم پاییز در اولویته؟
ممنون از پاسختون
سلام
بله پاییز اکثر جاها اولویته و خیلی دانشگاه ها برای بهار یا ادمیشن ندارن یا فاند ندارن. قبلش حتما ایمیل بزنین و بپرسین.
salam duste aziz akhar raftid usa ya na pazireshetoon chi shod mitonid behem dar morede on behem email bezanid va baham harf bezanim?
salam. zahmat bekeshin blog ghabli mano bekhonin bad beporsin mamnoon misham
وودی جان اینه میگن شرکت در لاتاری تاثیر منفی در ویزای دانشجویی داره درسته؟
من چون میخوام اپلای کنم شرکت نکردم
سلام فکر نمیکنم تاثیری داشته باشه. خیلی ها بودن اپلای کردن و لاتاری هم شرکت کردن. با این حال سفارت بخواد گیر بده و بهونه داشته باشه اینم یه بهونه ایه.
سلام وودی جان یه ایمیل بهت زدم ممنون میشم نگاهش کنی.
سلام
یادداشت ها جالبند.هر وقت دلواپسی این میشوم که بعد از فارغ التحصیلی ارشد چطور پذیرش بگیرم، یاد شما و برادران اتون میوفتم. میدونم سخت بوده اما بازم دلگرم میشم.
در مورد تاریخ و نحوه تحلیل بازم سخت هست که بشه نگاهی بی طرفانه کرد.حالا این گروه تروریستی مربوط به داعش باشه یا هرچیز دیگر.
سلام
من بعید میدونم نگاه بیطرفانه وجود خارجی داشته باشه. اما شنیدن دیدگاه های متفاوت به آدم میتونه کمک کنه که قضاوت درست تری داشته باشه. حداقل نگاهش به موضوعات یک طرفه نیست.
ممنون که می نویسی
خواهش
سلام وودی جان؛ یه قسمتی از مقاله آقای مهرداد خدیر رو برات میگذارم که نشون میده توی مدارس ما با چه نگاه ایدئولوژیک محوری به تاریخ پرداخته میشه:
«تنها به عنوان یک نمونه از بلایی که بر سر روایت تاریخ آمده اشاره به فصل «تاریخ» کتاب «تعلیمات اجتماعی» پایه پنجم دبستان و ذیل عنوان «انقلاب مشروطیت» کافی است:
« ناصرالدین شاه به جای توجه به خواسته های مردم، با خشونت و سختگیری های بیجا آن ها را از خود ناراضی می کرد. او سرانجام زمانی که میخواست پنجاهمین سال تاجگذاری خود را جشن بگیرد به ضرب گلوله میرزا رضا کرمانی از پای درآمد. میرزا رضا از شاگردان سید جمال الدین اسد آبادی روحانی آگاه و شجاع و مبارز بود.»
درباره همین چند جمله می توان گفت:
تا قبل از انقلاب مشروطه، ایران به صورت «ممالک محروسه» اداره میشد و مردم بیشتر حاکم منطقه و «خان» خود را میشناختند و با دربار و شاه، مستقیما کاری نداشتند تا خواستی به مفهوم مدرن کلمه مطرح کنند یا نه و مشخص نیست منظور از «خشونت و سختگیری های بیجا» کدام اتفاقات است.
مگر میتوان فاصله سال های 1227 تا 1275 خورشیدی را با همین چند جمله بیان کرد؟
اگر چه ترور ناصرالدین شاه در آستانه پنجاهمین سالگرد سلطنت او (بر اساس سال قمری) رخ داد اما در کتاب تاریخ دبستان به گونه ای آمده که انگار او در حال تدارک جشن بوده که ترور شده حال آن که به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم حسنی در شهرری رفته بود و در همان حرم (زاویه) ترور شد و به این نکته بسیار مهم تاریخی اشاره نشده تا خدای ناخواسته یکوقت بچه دبستانی نپرسد مگر شاه هم به زیارت میرفته است؟
حتی در این که ترور قطعا با هماهنگی سید جمال بوده یا نه نیز اتفاق نظر وجود ندارد و درباره خود سید جمال و این که «اسد آبادی»بوده یا «افغانی» نیز. نکته بسیار جالب تاریخی دیگر این که ناصرالدین شاه به «شاه شهید» مشهور می شود ولی به هیچ یک از این نکات در کتاب تاریخ اشاره نمیشود.
در صفحه بعد هم از شیخ فضل الله نوری به عنوان یکی از رهبران انقلاب مشروطه در کنار سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی نام برده میشود حال آن که شیخ کجا و آن دو سید کجا؟ زیرا کار شیخ فضل الله به جایی رسید که مشروطه را «مشئومه» خواند و شماری از مشروطه خواهان سر او را بالای دار بردند و البته با این اقدام تخم کین کاشتند.
وقتی تاریخ رسمی این گونه روایت میشود ذوق و شوق تحقیق و بیشتر دانستن نیز فرو میمیرد و توقع دارید بچه هایی که این اطلاعات به آنها ارایه میشود سراغ کتاب و بیشتر دانستن بروند؟»
لینک کامل مقالش هم اگر خواستی:
http://www.asriran.com/fa/news/405463/نمایش-سقوط-سواد-عمومی-در-برنامه-تلویزیونی
بله متاسفانه همینطوری هست که میفرمایید.
آخخخخخ که گفتیدا :دی من خودم الان به این نتیجه رسیدم که یه سری درس ها که تو مدرسه میگفتیم به چه درد میخوره الان چقد لازمشون دارم.اتفاقا اینجور درس ها تو زندگی روزمره و عادی خیلی بیشتر بدرد میخورن تا درسی مثل حساب دیفرانسیل،درسای اختصاصی واسه کار و رشته ی دانشگاهی بکار میان.چند روز پیش باید یه نامه ی اداری مینوشتم باور کنید اصلا نمیدونستم چجوری باید شروع کنم.یادش افتادم سر کلاس زبان فارسی با دوستام همش لواشک و گوجه سبز میخوردیم سر امتحانم به هزار تقلب نمره میگرفتیمبا این طرز فکر که آخه زبان فارسی به چه درد میخوره.....
دارم فکر میکنم همه درس های مدرسه فواید بلند مدتی داشتن که اون موقع ها قابل تصور نبود.