زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

شرکت قبلی هم هیچی

امروز با مدیر پروژه شرکت قبلی قرار داشتم. یه رستوران ژاپنی رو معرفی کرد که بریم اونجا. کلا خیلی دوست دارم غذای کشورهای دیگه رو امتحان کنم. هر بار هم یه رستوران میرم سعی میکنم یه غذای جدید بخورم. یکی از خوبی های امریکا اینه اینقدر تنوع غذا زیاده که آدم تا آخر عمرش هم بخواد توی رستوران غذای جدید بخوره میتونه.



یه سوشی سفارش دادیم که واقعا عالی بود. یکی از بهترین غذاهایی بود که خورده بودم. یه غذای دیگه هم گرفتیم که دیگه جا نداشتم بخورم. یه خوبی دیگه اینه که همه رستوران ها جعبه میدن که اضافی غذا رو با خودت ببری. البته اکثر امریکایی ها خودشون غذا رو حروم میکنن.



اخباری که در مورد شرکت قبلی داد شوکه کننده بود. گفت که شرکتی که شکایت کرده بوده در کمال ناباوری توی شکایت برنده شده. دوازده میلیون دلار فقط هزینه وکیل شده که چون توی دادگاه محکوم شدند باید پرداخت کنند و سه میلیون هم جریمه بقیه موارد.  یه کلماتی مثل falsify  و discredit و...  هم توی متن محکومیت برای رئیس شرکت نوشتن که اعتبارش رو کلا نابود کنن. میگفت که اصلا باور هیچ کسی نمیشد که اونا بتونن توی دادگاه برنده بشن. همه شواهد و ... به نفع اینا بود اما انگار که قاضی هیچ کدوم از مدارک اینا رو نگاه هم نکرده بوده و هر چی که شاکی گفته رو بی کم و کسر کرده حکم محکومیت. شایدم پشت پرده یه زد و بندی با قاضی داشتند. کلا قرار بود که اینا سیستم فعلی رو با یه سیستمی که خودشون درست میکنن جایگزین کنن. سیستم فعلی مال یه شرکت دیگه بوده و توی متن قراردادش با اون نوشته بودن که ما "دنبال" یه سیستم دیگه نمیریم. رئیس شرکت گفته که وقتی قرارداد رو مینویشتن بحث سر این بوده که سیستم از جای دیگه نخریم که جایگزین کنیم ولی همین کلمه "دنبال" seek اساس شکایت اونا میشه و قاضی طرف اونا رو میگیره. خلاصه اون یکی شرکت هم تمام این شرکت رو تصاحب میکنه و رئیس شرکت هم به هم از نظر مالی و هم از نظر اعتبار به خاک سیاه میشونه. جالب بود که میگه میشه توی اینترنت رفت و متن دادگاه رو هم دید و میگفت مثلا اگر رئیس شرکت بخواد بعدا وام بگیره به خاطر اینکه اینجا محکوم شده احتمال زیاد بهش نمیدن چون اعتبارش از بین رفته. شرکت جدید هم که میرسه دپارتمانی که قرار بود سیستم جدید رو درست کنه منحل میکنه و به تبع مدیر پروژه امون و بقیه هم از کار بیکار میشن. یه سری داستان هم تعریف کرد از آدمایی که توی این چند ماه آمدند و چقدر مشکلات به وجود آوردند. 


من جدا متاسف شدم. هم اینکه زحماتی که چند ماه اونجا کشیده بودم به باد رفت و هم اینکه رئیس شرکت اصلا آدم بدی نبود که لایق همچین چیزی باشه. توی امریکا از هر دو شرکت یکیشون درگیر مسائل شکایت دادگاهی میشه. یعنی 50 درصد شرکت ها ممکنه همچین بلایی سرشون بیاد. اینه که اکثرا وکیل های کارکشته دارن و اکثرا بیمه ها آنچنانی دارند که بتونن خرج موارد دادگاهی رو بدن. وکیل و دادگاه اینا هم وحشتناک هزینه بر هست. مغزم سوت کشید وقتی گفت 12 میلیون برای یه شکایت هزینه دادگاه شده. البته اشتباه رئیس شرکت هم بوده که نرفته برای این کار یه شرکت دیگه تاسیس کنه. یعنی قبل از تصمیم به این مهمی نرفته مسائل قانونی اشو چک کنه.


برای منم بد شد چون میخواستم ازشون توصیه نامه بگیرم که با اتفاقاتی که افتاده بعید میدونم توصیه نامه اشون بدرد بخوره. اینم از عجایب کار ما. برای استادم هم خیلی ناراحت شدم. چند ماه پیش که باهاش صحبت میکردم میگفت همه چی عالیه! اون موقع هم که منو دعوت نکرد خونه اش گفتم عجب آدمیه. اما حالا میفهمم. نمیخواسته منم بفهمم که توی این کار شکست خورده. همینطور فهمیدم چرا رئیس اون یکی شرکته با من تماس نگرفته! اونم به این خاطر بوده که از اینکه قرارداد رو از دست داده و این اتفاقات افتاده ناراحت بوده. خلاصه خیلی مسائلی که نمیدونستم روشن شد.

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد جمعه 23 مهر 1395 ساعت 13:26

چرا برا شرکت های بزرگ مثل گوگل و فیسبوک اقدام نمیکنی؟

شرکت بزرگ دوست ندارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد