-
بالاخره یه چیزی عوض شد!
سهشنبه 20 تیر 1402 23:22
الان دو ماهی میشه که اروپا هستم و از اینجا کار میکنم. دوست داشتم که بیشتر بنویسم و پست بذارم اما بازم حال عمومی ام خوب نبود و بیشتر روزا کم انرژی بودم. مامانم و خواهرم ویزا گرفتن و آمدن پیش من ولی به بابام هنوز ویزا ندادن و شاید هم نمیخوان بدن. هر چی که بود برنامه ریزی ما برای اینکه یه مدتی رو با هم باشیم خراب کردن....
-
روزهای قشنگ ایتالیا
جمعه 5 خرداد 1402 04:59
الان بیست روز بیشتره که ایتالیا هستم. بیشتر روزا رو از خونه کار میکنم و واقعا فرقی نمیکنه کجای دنیا باشم ولی چند روزی که با برادرم بیرون رفتم یا با دوستاش شام خوردیم خیلی بهم خوش گذشت. چقدر اروپا قشنگه. یادمه سال 2009 که اولین بار آمدم ایتالیا دوستم عجله داشت که همه جا رو ببینه و گفت شاید دیگه هیچوقت نتونیم بیاییم...
-
کاشکی تحصیلکرده ها بیشتر به روابط اجتماعی توجه میکردن
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1402 02:05
این دو روز با یکی دو تا از دوستای ایرانی ام بودم. یه چیزی که خیلی توجه ام رو جلب کرد که خیلی وقتا مورد تمسخر اونا بودم که به نظرم اصلا منصفانه نبود ولی جایی هم نبود که بخوام بهشون بگم که چقدر بیراه میرن و اشتباه میکنن. بعضی از این چیزایی هست که قبلنا شنیدم و میخوام یه کم بنویسم که ذهنم رو خالی کنم. "بعد من خونه...
-
تجربه دو سال digital nomad بودن - قسمت دوم - معایب
شنبه 26 فروردین 1402 11:28
قسمت قبل تجربه ام رو نوشتم. شاید به نظر خیلی جذاب بیاد که آدم بتونه این همه شهر و جاهای زیبا رو ببینه و حتی زندگی کنه. بیشتر مزایاش همون مزایای مسافرت های کوتاه مدت هست که دیگه نمینویسم اما این طرز زندگی معایبی هم داره که اکثرا تا تجربه نکنن نمیدونن: 1- بیشترین اوقاتی که به من خوش گذشت اونایی بود که با دوستام و...
-
تجربه دو سال digital nomad بودن - قسمت اول جاهایی که رفتم
شنبه 26 فروردین 1402 11:28
سال 2021 بود که یکسالی از شروع کووید گذشته بود. اکثرا توی خونه محبوس شده بودن. دالاس زودتر از خیلی جاهای دیگه باز شد. قرار بود که تا تابستون دیگه همه جا باز بشه. منم برنامه ریزی کرده بودم که به طور کامل برم کالیفرنیا. تقریبا همین موقع ها بود که آپارتمانی که داشتم و تمدید نکردم و راهی نیویورک شدم تا قبل از جا به جایی...
-
یک ماهی که گذشت خیلی خلاصه
پنجشنبه 17 فروردین 1402 03:03
این یک ماه مارچ واقعا سریع گذشت. هفته آخری که میامی بودم برای اولین بار از اینکه بیخانمان هستم خوشم آمد! یعنی یاد گرفتم که چطوری میشه اینطوری زندگی کرد و لذت برد. خیلی طول کشید تا به این مرحله برسم اما خوشحالم که رسیدم. فکر میکردم که هیچوقت اینطوری نمیشه. اول مارچ ماشین رو زدم به جاده و برگشتم دالاس. کلی داستان پیش...
-
سال نو, مبارک!
سهشنبه 1 فروردین 1402 04:45
چه زود یکسال دیگه گذشت. انگار همین دیروز بود که ایران پیش خانواده بودم. چقدر سالی که گذشت سال سختی بود. شاید یکی از بدترین سال های زندگیم بود. شاید دیگه هیچ سالی به این بدی رو نبینم. این روزا حالم خیلی خوب شده ولی حس من امروز من اینه که عید امسال بدون نیکا عیدی نیست. برای امسال یه آرزو بیشتر ندارم و اون اینکه امسال...
-
حمله تروریستی بیولوژیک به بچه های مدرسه ای و میمون و نردبان و موز
پنجشنبه 11 اسفند 1401 18:40
ده سال پیش طالبان یا گروه های وابسته بچه های مدرسه ای رو مسموم کردن. اول که طالبان خواست بیاد گفت که تحصیل برای دختران منعی نداره اما وقتی آمدن کم کم همه اون قوانین متحجرانه اسلام رو مو به مو پیاده کردن. هر روزی که میگذره ایران بیشتر به افغانستان زیر سلطه طالبان شبیه میشه. داستان آزمایش میمون و موز یه داستان معروف هست...
-
شهرهای امریکا که رفتم (خیلی خلاصه)
پنجشنبه 11 اسفند 1401 10:15
این دو ساله خیلی سفر کردم. شهرهای زیادی از امریکا رو دیدم. میخوام خیلی خلاصه یه چیزایی بنویسم. همه مقایسه ها رو نسبت به دالاس میکنم. یعنی وقتی میگم گرونه ممکنه برای کسی که از نیویورک میاد خیلی هم ارزون باشه. تگزاس - دالاس کلی: بیشتر یه داهات بزرگه که یه مرکز شهر کوچیک داره. شاید 99 درصد شهرهای امریکا حتی ابرشهرها...
-
هوش مصنوعی دنیا رو تغییر میده
دوشنبه 24 بهمن 1401 10:26
هر چند سال یکبار یک تغییر بزرگ (شیفت - Shift) توی زندگی ما داره رخ میده. مثلا پدر پدربزرگ های ما ماشین (اتوموبیل) ندیده بودن. با همون حیوانات جا به جا میشدن. توی زندگی پدران ما ماشین جایگزین شد. امروز دیگه کسی فکر نمیکنه که ماشین لازمه یا نه. زمان بچه ها و نوه های ما شاید دیگه ماشینی نباشه و مردم با تونل های خلاء جا...
-
یک شب تا صبح مستند هویدا
یکشنبه 23 بهمن 1401 08:17
تقریبا ده روزی میشه که شب ها خوابم نمیبره. نمیدونم این به خاطر آمدن به این خونه جدید هست یا چیز دیگه. جمعه اصلا خوب نبودم و تنونستم کار کنم و تقریبا کل روز رو بین خواب و بیداری بودم. دیگه شب خوابم نبرد. همینطوری داشتم کارهای خودم رو انجام میدادم که ساعت حدودای 3 بود که آمدم از یوتیوب یه آهنگی بذارم که توجهم جلب شد به...
-
برم لس آنجلس یا سانفرانسیسکو
شنبه 8 بهمن 1401 02:46
کسی با تجربه من توی دالاس تقریبا میتونه سالی 140 هزار دلار درآمد داشته باشه (یه سطح مدیریتی) که بعد از مالیات و بیمه تقریبا 8000 دلار میشه. 400 تا 500 هزار دلار خونه خیلی عالی میشه خرید (البته سقف نداره میشه خونه 10 میلیونی هم خرید) ولی یه چیز متوسط رو به بالا رو میگم که تقریبا ماهی 3000 دلار میره برای وام خونه. ماهی...
-
آزادی مالی - هدف بزرگ بعدی زندگیم
چهارشنبه 14 دی 1401 22:42
یه مدتی حس میکنم که خیلی بی هدف بودم. یعنی هدف داشتم اما در جهتش درست حرکت نمیکردم. حرکت هم میکردم اما یه جاهایی آدم باید ریسک کنه تا جهش کنه و نمیکردم. ریسک اون جهش هست که مدت زیادی به خاطر شرایط روحی و جسمی و ... ازش اجتناب کردم. این روزا دارم کتاب Total Recall زندگی آرنولد رو میخونم. کتاب خیلی طولانیه ولی فراتر از...
-
سال نو میلادی 2023 مبارک!
سهشنبه 13 دی 1401 22:54
سال 2022 از نظر سلامت بدترین سالی بود که توی زندگیم داشتم. حتی 2005 یا 2006 هم که افسردگی شدید داشتم به این وضعیت بد نبودم. چند روز پیش دوباره چکاپ کامل کردم و شرایط ام به مراتب بدتر از چند ماه پیش شده بود که ایران بودم. اون موقع هم چکاپ کردم و تقریبا همه چیز به جز تیروئید نرمال بود ولی فکر میکردم که با خوردن قرص ها...
-
شرکت در دادگاه به عنوان وظیفه شهروندی - civil duty
شنبه 19 آذر 1401 12:12
یادم نمیاد که در این مورد نوشته بودم یا نه اما یکبار یه مهمونی ای رفته بودیم و یه امریکایی داشت تعریف میکرد که چرا هفته پیش نتونسته بود که بیاد. گفت که از طرف دادگاه خواسته بودنش که به عنوان وظیفه شهروندی بره. اول فکر کردم جرمی چیزی مرتکب شده که دادگاه رفته. ولی قضیه از این قرار بود که قتلی انجام شده بود و دادگاه برای...
-
دلخوشی های کوچیک یا Enjoy the little things in life
چهارشنبه 9 آذر 1401 20:27
امروز به یه موضوع خیلی خیلی جالب برخورد کردم که اصلا تا حالا بهش دقت نکرده بودم و اونم دلخوشی های کوچیک زندگی هست که تاثیر بسیار عمیقی در سلامت روان آدم داره. این روزها که حال و روز خوشی ندارم فکر میکنم به غیر از حوادث اخیر که هر کدومش مثل تیری توی قلبم بود فکر میکنم که سالها خودم رو از دلخوشی ه ای کوچیکی که داشتم...
-
تصمیم گیری با حس درونی یا تحلیل
چهارشنبه 9 آذر 1401 09:37
این مدت جای خاصی نرفتم. به جز خرید و باشگاه و یکبار هم آخرهفته بیرون تقریبا همش رو خونه بودم. دل و دماغی هم ندارم که جایی برم. هر روز نگران خانه و شرایط خانواده هستم. این مدت شب ها با یکی از بچه های ایرانی حرف میزدم که خیلی کمک کرد بفهمم که مشکلاتم چیه. به غیر از اخبار روزانه که شاید حتی اونایی که توی ایران هستن کمتر...
-
حداقل آزادمرد باشه
سهشنبه 1 آذر 1401 09:01
مهمترین چیز اینکه انسان از خودش رضایت خاطر داشته باشه. شاید به خاطر افسردگی ای که دارم بعضی وقتا شدیدا خودم رو سرزنش میکنم که چرا بهتر از چیزی که هستم نیستم و همین خیلی روی روحیاتم تاثیر گذاشته اما به گذشته که نگاه میکنم میبینم که حداقل آزاده زندگی کردم. اون روزی که تصمیم گرفتم از ایران برم به خاطر این رفتم که حس کردم...
-
بیدار شدی در مورد مهسا بنویس, نگی یادم رفتا
دوشنبه 23 آبان 1401 22:55
یه مدتی بود که خواب نمیدیدم. نمیدونم چی شد که پریشب به یه خواب عمیق فرو رفتم و از اون خواب هایی که همه چیز خیلی خیلی واضح هست. خیلی ناراحتم که خوابم رو فراموش کردم اما یه جمله اش همینطوری توی ذهنم تکرار میشد "بیدار شدی در مورد مهسا بنویس, نگی خواب بودم و یادم رفت. تکرار کن یادت نره" صفحه بلاگم هم جلوی چشمم...
-
کتاب معجزه ایمان The Magic of Believing | Claude M. Bristol
جمعه 1 مهر 1401 03:13
این هفته کتاب معجزه باور (ایمان) رو خوندم. کتاب کوتاه و ساده ای هست و چیز زیادی نداره. اما چند تا نکته داشت برام جالب بودن. اولین و مهمترین نکته این بود ما با ذهن خودآگاهمون فکر میکنیم و بعضی مسائل رو با اون حل میکنیم اما ذهنی ناخودآگاه هم وجود داره که با باور کار میکنه. یعنی نسبت تفکر به ذهن خودآگاه مثل باور به ذهن...
-
زندگی آسونه - من سخت گرفتم - بازم سرندیپیتی
چهارشنبه 16 شهریور 1401 09:25
دیشب خوابم نمیبرد. همینطوری داشتم فکر میکردم که گذشته ام چی بود و آینده ام چی میشه. یه دفعه دوباره متوجه یه الگو تکراری توی زندگی ام شدم. تقریبا در تمام موارد هر وقتی هر چیزی رو خواستم یه آدمایی سر راهم قرار گرفتن که کمک ام کردن یا یه اتفاقاتی افتاده که من توی اون مسیر قرار گرفتم. یه جاهایی خودم هم باورم نمیشه که...
-
این روزا
چهارشنبه 12 مرداد 1401 05:47
یه مدتیه که نوشتم. واقعیتش اینه که مود ام خیلی بالا و پایین میشد و روزهای خوب زیادی نداشتم. خستگی شدید و بی حوصلگی هم بهش اضافه کنین دیگه خودتون میدونین چرا ننوشتم. ممنون که این همه ابراز احساسات میکنین و یه مدت که نمینویسم سراغ ام رو میگیرن. قبلا یه کمی نوشتم که مشکل افسردگی ام بعضی وقتا میاد سراغم و اینم یه قسمتی از...
-
زبان اسپانیایی و ناتالیا لافورکد Natalia Lafourcade
چهارشنبه 12 مرداد 1401 05:47
یه مدتی هست که دارم سعی میکنم زبان اسپانیایی یاد بگیرم. این یکی از چیزایی هست که به درمان افسردگی ام خیلی کمک کرده. وقتی یه چیز جدید یاد میگیرم بهم حس خوبی میده. میدونم که علاقه ام به اسپانیایی خیلی زیاد نیست که بتونه منو بکشونه توی دنیای خودش و غرق کنه اما یه حس غیرقابل توصیفی منو سمت اش میکشونه. برای یکی از دوستام...
-
مشکل اصلی این نیست که شرایط بده
پنجشنبه 15 اردیبهشت 1401 04:24
یکی از چیزایی که تا قبل از اینکه ایران نیامده بودم درک درستی از شرایط نداشتم. درسته که شرایط خوب نیست. سرعت اینترنت بده. ماشین گرونه. کیفیت خیلی چیزا خوب نیست. همه این مشکلات هست اما مشکل اصلی این نیست که شرایط بده. مشکل اینه که شرایط رو به بدی هست و نه رو به خوبی. این مسئله اصلیه.
-
دستت رو از روی سیم اینترنت بردار بیشرف
دوشنبه 12 اردیبهشت 1401 20:18
اینو مینویسم برای اون بیشرف. برای اون نامرد دزد. برای اون نفهمی نامسلمون که بویی از انسانیت نبرده. دستت رو از روی سیم اینترنت بردار. حیف که اینجا عمومیه و نمیشه یه سری از فحش ها رو بهت داد اما اگر اینو میخونی بدون که از تو بیشرف تر فقط خودتی. پولی که میدم برای استفاده از اینترنت پول حرومه که میره توی گلوی تو و دوستای...
-
کتاب The Untethered Soul: The Journey Beyond Yourself
دوشنبه 12 اردیبهشت 1401 20:00
چند ماه پیش توی اوج بیماری ام خیلی خیلی افسرده بودم. به زحمت بیرون میرفتم و کارهام رو هم به سختی انجام میدادم. البته هر روز ورزش میرفتم و استخر هم حالم رو خیلی بهتر میکرد اما از درون هیچ انگیزه ای نداشتم و اصلا خوب نبودم. یه مدت زیادی بود که کتاب نمیخوندم. نمیدونم چرا این کتاب توی لیست پیشنهادی یوتیوب برام آمد و منم...
-
روحیه ام خوب میشه؟
یکشنبه 11 اردیبهشت 1401 23:09
این مدت که ایران بودم چند جلسه روانکاوی پیش یه مشاور معروف رفتم اما هر بار که از اتاقش آمدم بیرون حس کردم که حالم خیلی بدتر شده. بهم گفت که مشکلم اینه که اعتماد به نفس ام رو از دست دادم. بهم تمرین داد که یه مثلا از خوبی های خودم بنویسم و روزی دو سه بار جلوی آینه با احساس تکرار کنم. حتی یکبار هم انجام ندادم چون به نظرم...
-
جواب آزمایشم رو گرفتم
چهارشنبه 7 اردیبهشت 1401 17:51
ده روز پیش رفتم دکتر برای سونوگرافی و سمت راست تیروئیدم یه کیست درآمده بود. اول فکر کردم که نباید چیز خاصی باشه اما وقتی رفتم یه دکتر فوق تخصص غدد و طرف یه نگاهی انداخت و گفت آقا تیروئیدت غده در آورده و باید آزمایش بشه. یعنی ممکنه سرطان باشه؟ اول فکر کردم یه آزمایش معمولیه ولی رفتم بیمارستان بهمن و بهم گفت که دکترت...
-
این روزا - تیروئید - تهران گردی
سهشنبه 9 فروردین 1401 07:23
پریروز جواب آزمایشی که هفته پیش دادم رو گرفتم. این روزا سرگیجه ندارم اما انرژی ام هم خیلی کم شده. یواشکی رفتم آزمایش تیروئید دادم که 220 هزار تومن شد (با دلار امروز تقریبا 8-9 دلار). جوابش که آمد شوکه شدم. آنتی بادی تیروئیدم که سه هفته قبلش 200 بود رسیده بود به 600. پارسال نوامبر 350 بود و چند ماه طول کشید که بیارمش...
-
سال نو مبارک
دوشنبه 1 فروردین 1401 08:06
امروز روز اول سال 1401 هست. یه قرن جدید و مطمئنم که خیلی چیزا قراره عوض بشه. این چند مدت که توی ایران بودم حس خیلی خوبی دارم که مشکلات همه به زودی رفع میشه و شادی و صفا و صمیمیت بیشتر از قبل توی زندگی ها حس میشه.