زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

شیکاگو - روز دوم و سوم و چهارم

امروز صبح که بیدار شدیم برف آمده بود. نزدیک هتل که کامل سفید پوش شده بود اما یکی دو ساعت بعد کم کم اکثرش آب شدن.هوا هم به طرز ناجوانمردانه ای سرد بود و باد میامد. اصلا یک دقیقه هم نمیشد بیرون ایستاد. منم لباس گرم خیلی نیاورده بودم. یه کاپشن فقط داشتم که سه چهار دست زیرش میپوشیدم که بتونم چند دقیقه بیرون وایسم. همش میگفتم ای خدا هوای به اون خوبی دالاس رو ول کردیم و آمدیم کجا!




فردای روز بعد ظهر برای پیاده روی آمدم بیرون که برم سمت مرکز شهر Evanston. اولین چیزی که نظرم رو جلب کرد این زیر پل بود که چقدر داغون و قدیمی بود. یه همچین منظره های اصلا توی دالاس ندیدم.



مرکز شهرش هم مثل مرکز شهر شهرهای کوچیک نزدیک دالاس بود و هیچ چیز خاصی نداشت. تنها چیزی که میشد دید اینه که مکزیکی ها بسیار کم هستند و آسیایی ها اینجا خیلی زیادن. من رفتم توی فروشگاه تارگت که یه کلاه بگیرم اما گیرم نیامد.




روز بعد هم دوباره هوا خیلی سرد بود ولی دیگه برفی نبود.



بازم رفتم مرکز شهر Evanston و از این صحنه ها شکار کردم. قندیل ها همینطوری از پل ها آویزون بودن. تا اینجا که اصلا از بودنم راضی نبودم. مرکز شهر شیکاگو هم یک ساعتی دوره که بعد از کار بخوام برم هم خیلی نمیتونم بگردم و تازه هوا اینقدر سرده که برم هم کاری نمیتونم کنم.



امروز این خطوط سبز دوچرخه هم توی شهر نظرم رو جلب کرد که اینجا برای دوچرخه ها مسیر زیاد هست و خودشهرداری هم دوچرخه اجاره ای گذاشته.



شب خواستم که باز تلاش کنم و برم بیرون و شاید لباس گرم بخرم اما یک ربعی نبود که خارج شده بودم که برف گرفت و این شد که برگشتم.



امروز بعد از شرکت این همکار هندیم گفت که بریم رستوران. رفتیم یه رستوران پاکستانی به اسم Al-watan. امروز فهمیدم به این بچه هایی که از هند میان شرکتمون یه کارت اعتباری میده برای تاکسی که هرچقدر خواستن استفاده کنن. بعد یادم افتاد که پارسال من یه دوماهی این همکار هندیم رو میرسوندم هتل و راهم رو یه ربع نیم ساعتی دور میکردم و فکر میکردم که زن و بچه داره مثلا دارم بهش یه کمکی میکنم. اونم هیچی نمیگفت. یعنی واقعا نمیدونم اینا چه فکری میکن. اگر میدونستم که اینطوریه که هیچوقت همچین کاری رو نمیکردم.



توی رستوران هیچ کسی نبود. خود صاحب رستوران هم کلی طول کشید که برسه و غذا بیاره. اصلا امیدی نداشتم که غذاش خوب باشه اما خیلی خیلی فرای انتظارم بود و خوب بود.



عصر هم گفتم بیا بریم یه جایی اطراف ها بگردیم و اونم گفت حال ندارم و برگشتیم هتل. یعنی اصلا فان نیستن.

نظرات 17 + ارسال نظر
gsa شنبه 26 خرداد 1397 ساعت 09:55

خیلی گذشته یا فقط من فکر می کنم خیلی گذشته؟...
کجایی دکتر وودی جان؟

امیدوارم هرجا هستی شاد و سرحال و سلامت باشی :)

ببخشید. اگر میخونین بلاگ رو یک هفته ننوشتم یه نظر اینطوری بذارین بدونم منتظرین. حتما مینویسم.

آرام جمعه 25 خرداد 1397 ساعت 14:41

به غذاش نمیاد اینقدر خوشمزه بوده باشه

خوب بود.

علی مختاری پنج‌شنبه 24 خرداد 1397 ساعت 11:55

خیلی خوشحال شدم بابت مطالب جدید ایشالله که هر جا هستی موفق باشی

ممنونم.

مهناز چهارشنبه 23 خرداد 1397 ساعت 01:11

سلام
چرا پست نمیذارین کجاییییییننننن اقای دکتر؟؟؟؟

سلام. ببخشید ناراحت بودم. وقتی ناراحتم پست نمیذارم که ناراحتی هام توی نوشته هام نیان.

Melody سه‌شنبه 22 خرداد 1397 ساعت 13:17

سلام وودی
در صورت پذیرش با فاند تو یه شهر متوسط آمریکا (مثلا همین دالاس) به نظرتون چقدر پول باید همراهمون باشه برای شروع و ..
خیلی ممنون.

سلام
حداقل 4000 تا. در مورد هزینه ها قبلا کامل نوشتم.

عبد خدا سه‌شنبه 22 خرداد 1397 ساعت 11:39

سلام آقای وودی! دو تا سوال!
1) ویزای j1 رو میشه تبدیل h1 کرد؟
2) ویزای h1b رو میشه تبدیل به گرین کارت کرد؟

سلام. در مورد ویزای j1 نمیدونم اصلا. بله شرکتی که کار میکنین میتونه براتون فایل کنه.

Blest جمعه 11 خرداد 1397 ساعت 16:22

خیلی جالبه که هرجا میری از هر فرصتی استفاده میکنی که بیرون یه دوری بزنی...
"شب خواستم که باز تلاش کنم و برم بیرون و شاید لباس گرم بخرم اما یک ربعی نبود که خارج شده بودم که برف گرفت و این شد که برگشتم."
توی پست های قبلتم زیاد دیدم...

سلام. آره من همش بیرونم.

هموطن جمعه 11 خرداد 1397 ساعت 15:52

سلام.من ایده ای راجع به درمان سرطان دارم که تایید شده.اگه بخوام با شرکت داروسازی امریکایی قرارداد داشته باشم می تونم با ویزای تجاری ممنوعیت ورود ایرانیان رو دور بزنم؟ممنون از وبلاگ خوبت

سلام
کجا تایید شده؟ امریکا هیچوقت نگین درمان سرطان ممکنه به جرم کلاهبرداری دادگاهی بشین. فعلا به جز دانشجویی هیچگونه ویزا اقامتی و غیر اقامتی به ایرانیان خارج از امریکا داده نمیشه.

نرگس جمعه 11 خرداد 1397 ساعت 15:11

من سفر بودم وقتی برگشتم اولین کاری که کردم اومدم وبلاگ شمارو چک کردم.

لطف دارین

rima جمعه 11 خرداد 1397 ساعت 13:08 http://baranelec.mihanblog.com/

آخرین باری که وبلاگتو خونده بودم، پاییز 94 بود. دیشب دوباره تمام وطالبتو از آخر به اول خوندم. تجربیات و اتفاقات جالب و آموزنده بود. تصمیمم برای اپلای کردن جدی تر شد. ممنون از این که تجربیاتتو در اختیار ما می زاری.

خواهش میکنم.

محمد پنج‌شنبه 10 خرداد 1397 ساعت 08:05

don 't think it goes far enogh
" فکر نمیکنم این اندازه کافی باشه
سلام اگر معنی این جمله رو درست ترجمه کردم لطفا بگید
بسیلر ممنون

نمیدونم.

علی پنج‌شنبه 10 خرداد 1397 ساعت 02:41

سلام دوست عزیز من الان 6 سالی هست که دارم وبلاگات رو دنبال میکنم و یه طرفدار واقعیت هستم همیشه جالبه که بدونی منم مثل خودت ارشد همیشه با اتوبوسا از تهران میفرتم شیراز و بر میگشتم 12 ساعت تو راه بودم همیشه مثل خودت

یه خواهش ازت دارم میترسم که دیگه بمیرم و به این آرزوم نرسم

لطفا یه عکس از خدمت رو میشه برام بفرستی از طریق ایمیل یا تلگرام powerelectronic4u@

در ضمن ممنونت میشم برام عقده شده بعد این همه مدت

سلام. من اصلا خدمت نرفتم پسر! کجای امریکایی؟

ملودی سه‌شنبه 8 خرداد 1397 ساعت 20:59

این جمله ت "مثلا دارم بهش یه کمکی میکنم. اونم هیچی نمیگفت. یعنی واقعا نمیدونم اینا چه فکری میکن. اگر میدونستم که اینطوریه که هیچوقت همچین کاری رو نمیکردم" درک میکنم واقعا.
انقدر اونجا سرده ینی؟ وات د ف خب؟ هر روز باید کلی لباس پوشید که.

بله همه لباس های خیلی گرم میپوشن اما اونطوری نیست که نشه زندگی کرد.

سلام یکشنبه 6 خرداد 1397 ساعت 11:36

اوه چقدر سرده اگر این سفرت حداکثر برای چند هفته پیش باشه که واقعا سرده اینجا که مردم دارن میمیرن از گرما !!!
راستی یه سوال کلا امریکایی ها دور دور بزن نیستن؟!!! اخه هر چی عکس میگذاری خیابون ها خلوته!!! حداقل تگزاس که میگفتی فاصله بین جاهایی که میری زیاده اکثرا ماشین سوار میشن ولی اینجا هم و بوستن(اگر اشتباه نکنم) رفته بودی عکس گذاشتی کلا خلوته ! والا اینجوری که ازش برمیاد انگار از نظر ولچرخیدن تو بازار که تو ایران بیخودی همجا شلوغه اونجا تنبلن این امریکایی ها اصلا کسی نمیچرخه حداقل برای یه گپ زدن با دوستان

چرا بهش میگن drive around! مرکز شهر شلوغ تره.

محمد جواد یکشنبه 6 خرداد 1397 ساعت 11:17

به نظرم با این هندیه نگرد آدم جالبی نیست. آخه یکی نیست بهش بگه تو که کارت اعتباری داری چرا نمیگی؟
وودی اینایی که مینویسی ماله چند وقت پیشه داداش؟
آقا این شرکتی که داری کار میکنی گرین کارتت رو اوکی میکنه؟
اگه میشه و وقت داشتی یه پست بذار که اگه درسمون تموم شد چه راه هایی وجود داره که بعدش بتونیم گرین کارت بگیریم؟ مرسی

فکر کنم همشون اینطورین. برای آپریله. گفتن اوکی میکنن هنوز کاری نکردن. اگر تونستم چشم.

Arash یکشنبه 6 خرداد 1397 ساعت 03:12

وودی جان آخه اینجا که شما رفتی اصلا شیکاگو نیست که. این یه شهر کوچیک تو حومه ی شیکاگوئه. در این حد تمدنم اونجا هست باز به نظرم خدا رو باید شکر کنی
حالا شانس شما هم تو سردترین فصل سال گذرت افتاده به شمال امریکا!!

درسته حالا مرکز شهرش هم رفتم مینویسم.

juddi یکشنبه 6 خرداد 1397 ساعت 01:34

ورای انتظار /// فراتر از انتظار


ی مرکز شیکاگو هم میرفتی ببینیم چیه این شیکاگو که میگن // راستی این عکس ها دقیقا مال چند روز یا چند ماه قبله وودی؟

برای آپریل هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد