زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

سفر به آتلانتا قسمت سوم

(این مدت که ننوشتم کلا سرم خیلی شلوغ شد و در همین حین هم مودم خونه ام سوخت و دیگه اینترنت نداشتم و هم سرما خوردم و مریض بودم و حال نداشتم و هم ایکس باکسم سوخت و خلاصه داستانیه) این بخش سفر آتلانتا رو تموم کنم کلی مطلب هست که میخوام بنویسم.)

بچه ها وسط پارک داشتن توی آب ها بازی میکردند. از بلندگو اعلام کردند که میخواهند آهنگ بذارن همراه با فواره ها و بچه ها کم کم رفتند کنار.یه چیزی که دقت کردم اینه که چقدر سیاهپوست توی آتلانتاست. میتونم بگم که جمعیتشون شاید دو برابر دالاس باشه. دوستم هم تایید کرد.



آهنگ هاش بد نبود اما رقص نور و فواره هاش خیلی تنظیم نبودند. یادم افتاد چند سال پیش که رفته بودم وگاس و رقص نور و صدای روبروی بلاژیو که چقدر قشنگ بود و با خودم گفتم قدر ندونستم حالا اینجا خیلی ضعیف تره.





تا در ساختمون کوکاکولا رفتیم اما دیگه بسته بود. البته دوستم میگفت بلیتش خیلی گرونه و رفته بود و میگفت اصلا نمی ارزه. اونقدری دیدن نداره.



آکواریوم هم دیگه بسته بود. به نظرم دوستم گفت بزرگترین آکواریوم توی امریکاست و خیلی هم تعریف کرد اما فکر نکنم اگر باز هم بود حسش بود که برم.



بعد رفتیم ساختمون CNN که طبقه پایینش برای بازدید کننده ها باز بود. روبروی در چند تا هندی داشتند عکس میگرفتند. ما هم میخواستیم عکس بگیریم که نیم ساعت معطلشون شدیم. یکی یکی جا عوض میکردند و آخرش هم دوستم یه عکس ازشون گرفتن. 



داخل ساختمونش هم خیلی قشنگ بود. فکر نمیکردم که محل کار CNN این شکلی باشه. برای من خیلی جالب بود که پایین ساختمون پر از مغازه بود و از اون فضا برای فروش غذا و ... به مشتری ها استفاده میکردند.




ظاهرا CNN و کوکاکولا تاثیر زیادی روی اقتصاد آتلانتا داشتند و برای همینم مردم اینجا خیلی این دو تا شرکت رو دوست دارند. بعد از اون یه کمی توی خیابون های مرکز شهر قدم زدیم. مرکز شهرش خیلی زنده تر از دالاس بود. ساعت نزدیک نیمه شب بود اما هنوز آدمای زیادی توی پیاده رو ها داشتند راه میرفتند. البته دوستم گفت که اینجا به امنی دالاس نیست و بهتره که این ساعت شب خیلی قدم نزنیم.




نظرات 8 + ارسال نظر
احسان دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت 01:39

سلام وودی عزیز
امیدوارم مثل همیشه شاد و پر انرژی باشی
راستش من جز ادمایی هستم که هر روز وبلاگت رو چک میکنم ببینم مطلب جدید گذاشتی یا نه
جدیدا مطالبت خیلی کسل کننده و یکنواخت شده امیدوارم زندگیت خیلی اینطوری نباشه
خوش باشی
قربونت
احسان

سلام
ممنون. متاسفانه نمیرسم پست زیاد بذارم و برای همین احتمالا کسل کننده شده.

محمد جواد یکشنبه 2 مهر 1396 ساعت 22:40

سلام
دمت گرم که اطلاعات رو به اشتراک میذاری
و اینکه لطفا بیشتر پست بذار
موفق و پیروز و سر بلند باشی

سلام خواهش

ملودی یکشنبه 2 مهر 1396 ساعت 14:35

وودی پیام دادم دیدی؟ جواب ندادی.

نه ندیدم.

مری شنبه 1 مهر 1396 ساعت 18:25

سلام وودی
امیدوارم حالت خوب باشه
راستش میخواستم یه مشورت ازت بگیرم چون بیشتر تحقیق کردی و تو محیط خارج از ایران هستی
راستش من لیسانس بازرگانی روزانه دارم
رشته م رو دوست ندارم و اپلای مدیریت هم خیلی مصیبت داره و بدتر اینکه اصلا مدیریت ایرانو قبول ندارن
میخوام دوباره کنکور بدم ولی می بینم اگر برم سراغ پزشکی و یا کلا رشته های وزارت بهداشت هم طول دوره ی تحصیلش بیتره هم ازادسازی مدرکش سخته و هم اینکه طرح اجباری داره که نمیشه ازش فرار کرد
به این نتیجه رسیدم که لیسانس رو زیست سلولی مولکولی و ارشد رو یه چیز تو مایه های ژنتیک بخونم و برای دکترا اول امریکا و بعد کانادا اقدام کنم
میخواستم بدونم این رشته ها اونطرف حاشون مثل داخل ایران خرابه
علاقه ی زیادی به زیست و ازمایشگاه دارم
به نظرت برای یه دختر که تا بخواد بیاد سی الی سی و دو سالش میشه مناسب هست؟؟؟
ببخشید که طومار نوشتم

سلام
نمیدونم میگین مدیریت ایران رو قبول ندارن یعنی چی. فکر کنم بچه هایی بودند که مدیریت بودند ایران و آمدن اینجا برای دکترای مدیریت اما میدونم که بسیار بسیار سخت هست.
در مورد رشته زیست و... نمیدونم اما میدونم Bioengineering خیلی بازار خوبی داره.
در مورد سن و سال هم برای من سخته نظر بدم. اگر ازدواج کنین و بیایین بهتره چون اینجا موقعیت های ازدواج خیلی کمه. دخترهای خیلی خوبی هستند که واقعا کسی نیست که بخواد باهاشون ازدواج کنه. غیر از مسئله ازدواج فکر میکنم هر کسی هر چی زودتر تجربه کنه خوبه.

Sama پنج‌شنبه 30 شهریور 1396 ساعت 06:26

سلام وودی عزیز ممنونم که تجربیات سفرت و با ما به اشتراک گذاشتی جالب بود .واسه ایکس باکستم متاسفم.امیدوارم الان بهتر باشی و بیماریت رو به بهبود باشه

سلام. ممنون.

صبا چهارشنبه 29 شهریور 1396 ساعت 17:37

توی عکس که خیلی شلوغ به نظر میرسه!یعنی تو اون شلوغی بازم ناامنه اون ساعت از شب؟

نه توی اون شلوغی ولی یه کم از اونجا فاصله گرفتیم هم تاریک بود و هم ناامن برای همین برگشتیم.

تجربه چهارشنبه 29 شهریور 1396 ساعت 14:37

سلام خسته نباشید خیلی وقته من وبلاگتون رو از اون اولیه که ساختید سال 89 دنبال کردم اون موقع که دبیرستانی بودم ولی الان ماشا... بزرگ شدم و خب دو تا سوال برام الانی که دیگه وقتشه اپلای کنم پیش اومده ممنون میشم جواب بدید و متاسفانه دل خوشی از یک سری بچه های اپلای ابراد ندارم که معلوم نیست چه جوری مدیر هم شدن بعضیهاشون ولی هیچی نمیدونن و خیلی با بی احترامی جواب میدم متاسفانه سرتون رو درد نیارم سوالم اینکه

من الان اگر برای phd پذیرش بگیرم ایا بعد از اتمام درسم برای پیدا کردن شغل چقدر سختی میکشم چون خودتون که بهتر میدونید phd ها overqualified هستن واسه خیلی از شغل ها ایا در آمریکا این ظرفیت وجود داره که به غیر از کار اکادمیک کسی بتونه در جایی کار پیدا کنه میدونم که برای شما این اتفاق افتاده ولی چقدر مشکل این قضیه و در ضمن من رشته ام اسیب ورزشی هستش و سایت های کاریابی مثل indeed رو نگاه کردم ولی خب واقعا موقعیت خاصی نمیبینم آیا این امید رو داشته باشم که میشه؟
(و اینکه اگرم برگردم ایران هیئت علمی شدن با مدرک آمریکایی جدیدا خیلی دردسر ساز شده و پدر ادم رو درمیارن تا قبولت کنن از نظر گزینشی خیلی سخته)

سوال دومم اینکه قبلا من خیلی نگران نژادپرستی در غرب بودم و الان نگرانیم بیشترم شده و به خصوص برای آمریکا ، هر چند در محیط کاری اتفاق افتادنش خیلی خیلی بعیده ولی خب در محیط های معمولی و اجتماعی اتفاق می افته .
حالا درست یا غلظش رو نمیدونم ولی به من حتی چند نفر توصیه کردن یکسری شهرهای بعضی ایالت ها رو اصلا بهشون هم فکر نکنم چون واقعا امارشون در این موارد خیلی بالاست حالا با توجه به تجربه شما این موارد چقدر پررنگ هستش و چقدر باعث اذیت و مزاحمت میشه(اینکه رسانه ها دیگه شورش رو در میارن حرفیه ولی خب هست و نمیشه انکارش کرد) تجربه اشنایی کسی یا صحبتی تا حالا شنیدین و چقدر ادم میتونه در این موارد مورد تهدید واقع بشه ؟

میدونم در ایران این موارد خیلی زیاده ولی خب اولا که خودت شهروند این کشوری و تازه با زبانی صحبت میکنی که میتونی گلیم خودت رو از آب بکشی بیرون و از خودت دفاع کنی متاسفانه من در ایران با این موارد خیلی برخورد کردم چه مذهبی چه قومیتی و... و خب تجربه های تلخی بودن واقعا دارم میگم تلخ واقعا تلخ بودن ها!!! چون من جز اقلیتم در ایران و واقعا نمیدونم که اصلا فرقی میکنه که اقلیت باشی یا نه در هر صورت هممون ادم هستیم دیگه چرا فرق میزارن خدا میدونه و خود طرف .

ببخشید دلم خیلی پر بود دوباره ببخشید خیلی زیاد نوشتم ولی واقعا کمکی بزرگی میکنید که جواب این دوتا سوالم رو بدید

سلام
گرفتن شغل خیلی بستگی به رشته داره. رشته های کامپیوتر و نزدیک به اون خیلی راحت شغل میگیرن. رشته های دیگه هم اگر خودشونو نزدیک به کامپیوتر کنن راحت میگیرن. من دیدم اکثر بچه های دکترا تزشون رو مربوط به دیتاساینس میکنن تا راحت کار بگیرن. کار آکادمیک هم تقریبا توی همه رشته ها آسون هست فقط حقوقش کمه.
خیلی نگران نژاد پرستی نباشین فرهنگ مردم اینجا بالاتر از چیزی که فکر میکنین حالا یه درصد کمی هم هستند که فرهنگ بالایی ندارند اما در کل به نسبت ایران خیلی بهتره.
موفق باشین

مریم چهارشنبه 29 شهریور 1396 ساعت 08:59

سلام وودی جان،امیدوارم بهتون خوش گذشته باشه، فقط اگه ناراحت نمیشید یک غلط املایی داشتید"حین" اینجوری نوشته میشه نه اینجوری" هین"

سلام
نه ممنون گفتین .تصحیح کردم. خودم میدونم ولی وقتی تند تند مینویسم و وقت نمیکنم از روش بخونم اشتباه هم میکنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد