زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

روابط

بعضی بچه ها پرسیدند که روابط امریکا چطوریه. من مشاهدات خودمو میگم که محدود به 4-5 تا ایالتی میشه که توش بودم. اول از همه باید بگم که یه اسم دیگه امریکا christian country یا کشور مسیحی هاست. تگزاس یک جو شدیدا مذهبی داره و اکثرا هم مسیحی هستند. خانواده و ازدواج و ... هم جزو ارزش های مسیحی حساب میشه و اهمیت میدن. البته ظاهرا این اهمیت به نسبت سالهای گذشته مثل دهه 1960-70 اینا کمتر شده اما هنوز هست.

چیزی که توی فیلم های هالیوودی هست و یا سریال هایی مثل فرندز که توی ایران یه مدت خیلی معمول شده بود به همون اغراقی هست که فیلم های رمبو هست. برای اینکه اگر بخواهند چیزایی که معمول جامعه هست به تصویر بکشن که میشه زندگی روزمره و برای کسی جذابیتی نداره که نگاه کنه. مثلا همونطوری که یه فردی مثل رمبو یه لشکر رو حریف هست و کل ارتش امریکا باید بسیج بشن که بتونن از جنگل بکشنش بیرون توی این سریال ها هم پسر ها خیلی راحت هر دختری رو که بخوان به دست میارن و اصلا دخترها هم خودشون میخوان! جامعه 180 درجه با این فرق داره و اصلا اینطوری نیست. 

اینجا رسم ازدواج با ایران خیلی فرق میکنه. اینجا خانواده ها دیگه توی ازدواج دخالت نمیکنن و علتش هم احتمالا فردگرایی هست که قبلا در موردش گفتم. یعنی یه جوان به عنوان یک فرد مستقل وظیفه پیدا کردن جفت مناسب رو برای خودش داره. بنابراین عرف اجتماعی اینطوری هست دخترها و پسرها با هم دوست میشوند و یه مدتی رو با هم میگذرونن تا ببینین آیا برای زندگی آینده همدیگه مناسب هستند یا نه. حالا ممکنه شروعش هم با هدف ازدواج نباشه و فقط این باشه که بخوان آشنا بشن ولی آخر سر وقتی به هم عادت میکنن دیگه با هم زندگی میکنن. اینجا هزار نمونه از پسرهای امریکایی رو میشناسم که با دخترهای بسیار پایینتر از خودشون ازدواج کردند چون مثلا دیگه عادت کردند. البته زمان این روابط معمولا چند ماه تا چند سال هست و بنابراین یه نفر در طی زمان قبل از ازدواج معمولا با چندین نفر رابطه داشته. با این حال جامعه داشتن روابط زیاد رو خیلی بد میدونه و مثالش هم تیلور رو دیدین که در همه رسانه ها به عنوان serial dater یا کسی که خیلی date میکنه شناخته شده بود با وجود اینکه خود امریکایی ها تعداد بیشتری رو معمولا date میکنند.

 روابط جنسی هم در این روابط حدود خودشو داره. مثلا زمانی که یه دختری با یه پسری دوست هست فقط با همون یکنفر هست تا اینکه حالا یا جدا بشن یا ازدواج کنن. من تقریبا هیچوقت ندیدم هیچ دختری اینجا با چند تا پسر دوست باشه یا برعکس. علتش هم اینه که معمولا تمام وقت آزاد همدیگه رو با هم سپری میکنن و وقتی نمیمونه که بخوان با کس دیگه ای بگذرونن. حالا یه استثناهایی هم هستند اما اکثریت جامعه این نیست. شاید شبیه فیلم های اصغر فرهادی که شاید یه استثناهایی رو در جامعه بزرگنمایی میکنه و اکثریت جامعه در شرایط متفاوتی زندگی میکنند (با شرمندگی شاید مثال مناسبی نباشه چون من خودم هنوز هیچ کدوم از فیلم ها رو ندیدم و فقط شنیدم).

اما برای کسانی که خارجی هستند با همه انعطاف امریکا همچنان برای خارجی محدودیت های زیادی وجود داره. مخصوصا در مورد روابط و مخصوصا در مورد خاور میانه ای ها. اینجا فرهنگ عمومی تحت تاثیر شدید رسانه هاست. و از رسانه مخصوصا تلویزیون تاثیر شدید داره. خاورمیانه ای ها و مسلمون ها توی این رسانه ها معمولا به عنوان آدم هایی با فرهنگ بسیار پایین و بادیه نشین و تروریست و ... معرفی میشوند. اینطوریه که خواه ناخواه ذهن اکثر مردم نسبت به این افراد منفی هست. شاید با احترام برخورد کنند اما وقتی پای روابط صمیمی تر میرسه هر کسی ریسک نمیکنه که با یه خاورمیانه ای دوست بشه. تجربیات من اینه که خانواده دختر دختره رو دعوا میکنن که چرا با یه ایرانی دوست شده. یا اینکه یه نفر اهل ترکیه برای بدست آوردن ویزا با امریکایی دوست میشه و باهاش بدترین برخورد رو توی زندگی میکنه و آخرش هم بعد از چند سال زندگی ولش میکنه...  

از این موارد بگذریم در مورد روابط عین حیات وحش رقابت وجود داره. یعنی حتی اگر یه دختر امریکایی خیلی خوب حاضر بشه که چند بار با یه پسر ایرانی بیرون بره باز احتمال اینکه به رابطه ختم بشه خیلی پایینه چون اون وسط همیشه یه امریکایی که مشکل زبان نداره و اتفاقا خوش تیپ و خوش هیکل عین سریال های (همونطوری که توی ذهن دختره سیم کشی شده) از راه میرسه و بهش پیشنهاد میده. این رقابتی که میگم همه جا هست و فراگیر هست. مشکل بعدی هم اجتماع هست. یعنی حتی اگر دختره  (پسره) راضی بشه که یه دوست پسر (یا دختر) خاورمیانه ای بگیره بین دوستاش مورد تمسخر قرار میگیره که و از اجتماعشون کنار گذاشته میشه. آخر از همه هم مشکل زبان هست که هر چی بگم کمه. یعنی هیچ کسی دوست نداره یارش نتونه باهاش ارتباط زبانی برقرار کنه و مدام پرسه چی؟ یعنی چی؟ یه مشکل دیگه هم سن هست. ما معمولا برای تحصیلات میایم امریکا و اکثرا برای دکترا درحالی که اکثر امریکایی ها تا لیسانس بیشتر نمیخونن. یعنی ما با سن متوسط 28 سال و امریکایی ها با سن متوسط 20 سال. احتمال اینکه یه دختر یا پسر بخواد با یه نفر که یه دهه از خودش بزرگتره و اصلا توی یه دنیای دیگه بزرگ شده خیلی کمه. این مشکل سن وقتی جدی تر میشه که متوجه باشین اکثر امریکایی هایی توی دانشگاه ازدواج میکنن و تقریبا وقتی سن ما هستند اگر هنوز موجود باشند احتمالا با یکی دو تا بچه طلاق گرفتند. حتی اگر اینطور هم نباشه معمولا به خاطر سن اشون فقط تن به رابطه ای میدند که ختم به ازدواج بشه و بنابراین احتمال اینکه بخوان باز با یه ایرانی با مدرک دکترا ازدواج کنن خیلی کمه حاضر به این رابطه نمیشن.

چیزایی که گفتم بیشتر در مورد روابط بود. در مورد روابط جنسی جدای از رابطه باید بگم که اینجا بزینس هست و کسی هم که بزینس اش این هست به پول کم راضی نمیشه. یکی از کسانی که همچین کاری رو کرده بود و تعریف میکرد میگفت در قبال چند صد دلاری که پرداخت کرده بود کسی که آمده بود گفته بود زود کارتو کن چند تا کلاینت دیگه میخوام زود برم. حالمو بهم زد و به جای نیم ساعتی که گفته بود یه ربع نشده گذاشت و رفت. جاهایی مثل تگزاس که غیرقانونی هست و بازار سیاه داره . لاس وگاس هم که یکی از بزینس هاش همین هست. قیمت ها هم بالاست و کسانی که قیمت پایین میدن معمولا بیماری های منتقل شونده دارند که البته درصدشون کم هم نیست. خود امریکایی ها هم شدیدا بد میدونن چون هر کسی بالاخره کم یا زیاد میتونه یه دوست دختر یا پسر داشته باشه و دلیلی برای تن فروشی به جز فساد وجود نداره. این پاراگراف هم فقط شنیده ها بود و تجربه ای ندارم که بگم.

بچه های ایرانی اینجا اکثرا با اینترنشنال ها مثلا چینی ها دوست میشن و چند تا مورد دیدم که با همون دوست چینی اشون ازدواج کردن. علتش هم اینه که این افراد اکثر مشکل زبان دارند و اونا هم نمیتونن درست با امریکایی ها دوست بشن. بعضی ها مخصوصا آسیایی توی دالاس به عنوان قاچاقچی مواد بدسابقه شده اند و بنابراین هر امریکایی ای باهاشون دوست نمیشه. البته اینا ایرانی هایی هستند که دوست دختر میگیرند و یه عده بیشتری از بچه های ایرانی بعد از چند سال برمیگردن ایران با یکی ازدواج میکنن و یا اینکه شانسی یه ایرانی اینجا پیدا میشه که با معیارهاشون تا حدی جور بشه و دیگه راضی بشن. 

باز این نوشتار از خیلی لحاظ محدود هست و فقط یه بخش کوچکی از مسائل (اما اهم) رو پوشش میده و دیگه هم دوست ندارم در این مورد بنویسم و بنابراین توی کامنت ها هم نپرسین.

نظرات 20 + ارسال نظر
مهران یکشنبه 19 فروردین 1397 ساعت 00:49

سلام آقا مهران
من هم دانشجوی دکتری هستم منتهی مونترال کانادا هستم، یه چیزی بگم که داستان این خاورمیانه ای بودن هست منتهی بیشتر رفتارهای سرد و دوست نشدنها نسبت به پسرهای خاورمیانه ای هست، با دخترهای خاورمیانه ای در صورتی که حجاب نباشه، خوب برخورد میشه. البته پسرهایی کانادایی از میل و رغبت دخترهای خاورمیانه ای خبردارند و خوب می تونند سو استفاده کنند.. یک موضوع دیگه که فکر کنم شما هم قبول می کنید که درست باشه اینه که برای رابطه گرفتن باید شرایطش فراهم باشه، یک دانشجوی دکتری که سرش حسابی شلوغه وقت نداره که دنبال دختر پیدا کردن بره. توی دانشگاه هم همکلاسی سفید پوست در دوره دکتری یک گونه بسیار نادر محسوب میشه،میشه گفت جایی نیست که شما با یک دختر سفید پوست کانادایی یا آمریکایی آشنا بشین یا رابطه بگیرین مگه بار و ... برید که اونجا هم خیلی آدم حسابی پیدا نمیشه.

سلام در مورد کانادا خیلی نمیدونم اما بله درسته.

حمید دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت 14:41

دمت گرم آقای مهندس وودی. صداقتت را دوست داشتم و دارم.
زنده باشی. :)

خواهش

mrym یکشنبه 10 اردیبهشت 1396 ساعت 01:00

واااااای چقدر سخته تنهایی دپرس شدم!ولی چرا همه چیزو اینقدر مهندسی بررسی میکنی!! فک کنم رابطه انسانی فراتر از این فرمولا هست!! چاره اینهمه مشکلاتی ک گفتین فقط یک ذره مخزنی بلد بودنه

مهدی شنبه 9 اردیبهشت 1396 ساعت 11:58

وودی جان به مشکل زبان انگلیسی اشاره کردی.با این حساب باید فهمید که کسب نمره ی عالی در آزمون های آیلتس و یا تافل برای یک کسی که بخاد زبان یاد بگیره ویا در خارج تحصیل کنه ویا به راحتی از زبان در صحبت با خارجی ها و یا در کارهای روزمره در آمریکا استفاده کنه،چندان هم کافی نیست.درست میگم؟؟؟

نمره خوب زبان فقط نشون میده که شما در تحصیلتون به مشکل جدی برای فهم درس برخورد نمیکنین. توی بلاگ قبلی مفصل تر نوشته بودم.

مهدی شنبه 9 اردیبهشت 1396 ساعت 11:53

وودی جان حالا ایرانیان ویا خارجی هایی که اونجا علی رغم مشکل زبان با آمریکایی ها ازدواج کردند و زندگی خوبی دارند؟اصلا وجود نداره؟

سلام.
من یکی از اساتید دانشگاه رو میشناسم که همچین کاری کردند و بسیار هم راضی هستند. البته کسانی رو هم شنیدم که در سنین بسیار بالا از تصمیمشون پشیمون شدند چون قصد بازگشت به ایران رو داشتند و راه برگشتی نبوده. به نظر من برای تصمیمات اینطوری آدم باید به قلبش رجوع کنه.

مهدی شنبه 9 اردیبهشت 1396 ساعت 11:45

وودی جان اگه جسارت نباشه میتونی بگی سرنوشت آمیندا چی شد؟

ربطی به موضوع نداره اما فارغ التحصیل شد و توی یه شرکت بزرگ اینجا کار گرفت و رفت.

عباس پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1396 ساعت 03:33

تمام مطالبی ک گفتی با همه ی وجود حس کردم چون پس از چند سال زندگی تو اروپا بخاطر همین مسایل برگشتم ایران!!
اینم اضافه کنم ک دخترای ایرانی اونجا بیشترشون رابطه ی خوبی با پسر ایرانی ندارن چون اونا هم ب گرفتن پاسپورت از طریق ازدواج فکر میکنن !!!

در مورد دخترهای ایرانی اینجا ترجیحا صحبت نکردم.

زهرا پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1396 ساعت 00:23

سلام. ببخشید دو سوال دارم. یک این که شما اونجا با بچه هایی که فیزیک بودن حالا چه ایرانی یا نیتیو یا .. برخورد داشتی؟ چقدر برای کسی که علوم پایه مخصوصا فیزیک خونده باشه اونجا امکان کار هست؟ کارهای که میتونن بکنن مثل کار شما شرکتی هست؟ کلا فکر کنم تو امریکا چیزی به اسم کار دولتی و اب باریکه نباشه و همه چیز روی پایه شرکتها می چرخه. آیا دیدی که بچه ها بعد از فارغ التحصیلی نتونن کار پیدا کنن و مجبور بشن برگردن؟ تا حالا دیدی یا شنیدید که یک دختر محجبه با رفتارهای کنترل شده ، بتونه بعد فارغ التحصیلی اونجا کار خوبی پیدا کنه؟ به نظر شما کسی که ذاتا آدم زرنگی نیست و ساده است میتونه اونجا برای کار و زندگی دووم بیاره، اگه دختر باشه؟ رنکینگ دانشگاه چقدر در موفقیت شغلی بعد از فارغ التحصیلی نقش داره؟ مثلا رنک 94 در امریکا خوبه؟

پخوش بحالتون که رفتین دنبال برنامه نویسی و کامپیوتر. من خودم عاشق فیزیک بودم اما اینجا واقعا هیچی برام نیست، میترسم بیام اونجا هم هیچی نباشه و عملا بیگاری ازمون بکشن.
خیلی عذر میخوام اما شما اون ترم هایی که فاند نداشتین حدودا چقدر شهریه میدادین؟

سلام
در مورد فیزیک نمیدونم. معمولا بچه های این رشته ها استاد دانشگاه میشن و یا در زمینه های مهندسی نزدیک مشغول به فعالیت میشن.
دو تا از دوستان محجبه من بعد از فارغ التحصیلی خیلی راحت کار گرفتند و در حال زندگی هستند.
اگر آدم "زرنگی" نیستین اینجا مسلما بهترین جا برای زندگی هست چون ارزش به بلد بودن کار و نه زرنگی و... هست. رنکینگ برای پیدا کردن اولین کار یکی از مهمترین فاکتورهاست. بعد از اون دیگه نقشی نداره. رنک 94 که میفرمایین خیلی کلی هست. رنک توی رشته مهمه و اینکه چند درصد دانشجوهای دانشگاه بعد از فارغ التحصیلی کار گرفتن.
ببخشید من تقریبا همیشه فاند داشتم. سال آخر با احتساب اینکه در حال فارغ التحصیلی بودم و فقط 1 واحد داشتم ترمی 3000 دلار از جیب خودم دادم. اما برای فول تایم و 9 واحد شهریه نزدیک 14000 دلار هست.

میثم پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1396 ساعت 00:03

برای ازدواج، اونجا جامعه مسلمون هم وجود داره که اتفاقا جوامع شیعی هم خیلی فعالیت های مذهبی دارند. پس اون ها هم برای ازدواج با مسیحی ها و سایر ادیان قطعا محدودیت های اساسی دارن و نسب به افرادی از جامعه خودشون دید خیلی مثبت تری دارند. چرا به این موضوع اشاره نکردید؟

http://fa.wikishia.net/view/%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%AF%D9%87_%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7

ببخشید همونطوری که گفتم متن من شامل همه موارد نمیشدند. جمعیت شیعه اینجا بسیار کوچیک هست و البته دالاس یکی از کلان شهرهای امریکاست که جمعیت زیادی ایرانی و عراقی (اغلب شیعه) داره.

Vahid چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 ساعت 19:26

فردی که بخواد با دخترا یا پسرای زیاد باشه فرقی براش نمیکنه ایران باشه یا آمریکا. چیزایی مثل انتخاب این عمل و شانس و استعداد و تلاش میخواد. حالا آمریکا پلیس و همسایه ها و ... کاری به این کارا ندارن عوضش دختره یا پسره میتونه بره مثلا شکایت کنه فلانی گولم زد زورم کرد و ...

روابط انسانی کلا پیچیده است...

Vahid چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 ساعت 19:17

تمام مطالبی که گفتی تقریبا درسته ولی دلیل نمیشه که به خاطر مشکلات و موانع تلاشی نکنی به دختری پیشنهاد ندی. اگه پیشنهاد ندی 99 درصد نه دوست دختر (بلند مدت یا کوتاه مدت)پیدا میکنی نه همسر.
برای بالابردن شانس فکر میکنم به شهرهای بزرگ باید مهاجرت کرد چون اونجا جمعیت بیشتر و جامعه متنوع تره.
ایجاد روابط کوتاه مدت فکر میکنم خیلی راحت باشه ولی بلند مدت سخت تره.
برای دخترها هم فکر کنم همسر پیدا کردن خیلی راحت تر باشه تا پسرا.

محمد چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 ساعت 00:47

سلام.
گذشته از روابط که بر مبنای اصل اعتماد هست.ایا این بی اعتمادی نسبت به ایرانی ها در پیدا کردن کار هم صدق میکنه؟
توی کار های اکادمیک بین یک ایرانی و یک غیر ایرانی یک پیش فرض عدم اعتماد به ایرانی وجود داره؟
این طور که فهمیدم نگاه بی اعتمادی در همه زمینه ها نسبت به خاور میانه هست. درسته؟
ممنون

سلام
پیش فرض ها شخصی هستند. در مورد ایرانی ها معمولا اطلاعات زیادی ندارند و بنابراین با بقیه خاورمیانه یکسان برخورد میشه. امریکایی ها اکثرا fair هستند اما ملیت های دیگه الزاما اینطور نیستند.

sara سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 23:23

امریکا خیلی جو سالم تری داره پس.
توی ایران مد شده حتی دخترا همزمان با چندتا پسر هستن، پسرا که دیگه هیچی.

اینجا دیگه زیادی سالمه آدم نمیتونه یه دوست دختر خوب هم داشته باشه البته شهر با شهر فرق میکنه.

sara سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 23:19

خیلی باحال بود. ولی من نمیدونم چرا آخرش خنده م گرفت

حالا پس وودی رو دستمون مونده یعنی؟

صبا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 00:20 http://dokhtarebaharii.blog.ir

این مرسی اه خیلی خوب بود:))...حالا من یه سوال برام پیش اومد یعنی نپرسم؟!!راجع بع ارتباط نیس!میخوام بدونم نظرات راجع به دختر ایرانی که اونجا حجاب داره چیه؟چه خودشون چه ایرانی های مقیم دیگه

ببخشید متوجه سئوالتون نشدم. نظر شخصی من چیه؟ به نظر من حجاب یه مسئله شخصیه. من اگر دختر بودم قطعا اینجا حجابم رو برمیداشتم.

جواد دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 19:43 http://javadth.ir

مطلب مفیدی بود مهندس ممنون

کاش در مورد روابط بین ایرانی ها امریکایی نشین هم میگفتی مثلا لس انجلسی ها و بقیه جوامع ایرانیا

جواد جان زیاد نمیدونم.

ملودی دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 15:38

کلا تگزاس تو فیلمهای هالیوودی هم جامعه بسته ای هست یاد شلدن و مادرش افتادم خیلی تیکه میندازن به تگزاس.
وودی جسارت نباشه ولی من فکر میکنم اطلاعاتت در این زمینه بیشتر نزدیک به تگزاسه سمت نیویورک و لس آنجلس و بالاتر ها فضا بازتره.
(در کل هیچکی نمیخواد تو دنیا بی بند و باری رو ترویج بده ولی اینکه برای زندگی حق انتخاب داشته باشیم خیلی مهمه. این مهمه. نمیدونم چرا بعضیا فکر میکنن اونجا تایلنده)

بله اینو توی نوشته هم گفته بودم. اما همون فضای باز هم اونطوری نیست که تصور خیلی هاست توی ایران. اونور ها اینقدر سرعت زندگی بالاست که بیشترین زمان افراد برای کار میره و وقتی برای تفریح و این چیزا ندارند اکثرا.

آرمین دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 10:33

جالبه...اما خداییش تو ایران قیمت بیزینس کمتره ها...اینجا ساعتی کار نمیکنن روزی کار میکنن...هرچند جدا از شوخی با روسپی گری هرجای دنیا باشه مخالفم اما چیزیه که متاسفانه نمیشه جلوش رو گرفت...یه سوال وودی...روابط اجتماعی واسه افراد خاص مثل همجنسگراها چجوری؟؟؟آخه خب مسیحی ها هم همجنسگرایی رو انحراف میدونن و قبولش نمیکنن...آیا اونجا هم جامعه قبولشون نمیکنه؟با دست نشونشون میدن؟اصن تاحالا یه زوج همجنسگرا از نزدیک دیدی؟

سلام
نه هنوز جامعه قبولشون نمیکنه. ظاهرا سمت های سان فرانسیسکو فرق میکنه. در موردشون خیلی نمیدونم چون برخورد نداشتم. زوج همجنسگرا اینور اونور بعضا دیده میشن. من یه بار دیدم دو تاشون همدیگرو بوس میکردند حالم بد شد.

a_girl دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 09:28 http://theroughsea.blogfa.com

واسه اینا میان فحش میدن؟ این نوشته مگه چه چیز خاصی داره؟

نارگیل دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 08:12

آخرش یک مرسی اه هم می نوشتی تا تکمیل بشه .. وودی خیلی خوب بود ،حالا دوست نداری چیز بیشتری بگی عیبی نداره، همین کافی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد