زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

شوک های غیرمنتظره

یه وقتایی یه چیزایی میبینم با چشمام که باور نمیکنم و حتی شوکه میشم. چند وقت پیش یه ویدئو از برنامه پخش زنده توی ایران دیدم که کاملا مات و مبهوت موندم. چندین بار از اول نگاه کردم تا جایی که مامانم گفت آخه این چیه هی نگاه میکنم. گفتم چیزی رو که میشنوم اصلا باور نمیکنم.



مصاحبه کننده در یک برنامه زنده تلویزیونی خیلی با وجد در مورد یک عملیات تروریستی توی فرانسه صحبت میکنه. بعدا همچین جمله ای هم به نقل از فرد مفتخر خوندم:  "در بازجویی ها به آن افسر تاکید کردم که فرق من با شما این است که من ترور بختیار را بر اساس اعتقادات خودم انجام داده ام، ولی شما عقیده ندارید و فقط دستورات مافوقتان را اجرا می‌کنید." (b-b-c)


همیشه فکر میکردم که مثلا یه تروریست چه شکلی هست؟ فکر میکردم شبیه اینه:


اما بعدا دیدم که اشتباه میکردم. پشت اون نقاب های تروریسی افرادی هستن که به ظاهر صورت موجهی هم دارند. افرادی که مذهب و اعتقاداتشون همه چیزشونه و حتی به همین خاطر ترور میکنن. عجبی بود و شوک بزرگی. چطور انسان به جایی میرسه که اعتقاداتی پیدا میکنه که خلاف انسانیت هست؟ چرا به چیزی اعتقاد پیدا میکنه که از بچگی توی مغزش کردند و حتی نرفته در مورد چهار تا کتاب مخالف بخونه؟ چطور یه فرد لبنانی اعتقاد پیدا میکنه که باید نخست وزیر سابق ایران رو ترور کنه؟ عجب بیشتر اینکه کسانی که ادعای انسانیت و خدا و مذهبشون میشه و از یه عملیات تروریستی با افتخار یاد میکنند. آیا "به درک واصل کردن" همون ترور نیست؟ فرض بختیار کثیف ترین آدم (که اینطوری هم نبوده) آیا باید ترور میشده؟ آیا ترور چیز خوبیه؟ آیا این طرز تفکر برای جامعه انسانی خطرناک نیست؟ اگر این فرد فردا اعتقاد پیدا کنه (یا به اعتقادندشونش) که من مثلا چون توی امریکا زندگی کردم باید کشته بشم, آیا باید بهش حق داد که منو ترور کنه؟ یا مثلا شما بدحجاب بودی دشمن خدا و پیغمبر شدی بیاد شما رو ترور کنه؟ آیا ندیدیم افرادی توی افغانستان یا پاکستان یا عراق و... که از این دست اعتقادات پیدا کردند؟ آیا ما خودمون از این دست اعتقادای بی اساس نداریم؟

نظرات 19 + ارسال نظر
داداش جون دوشنبه 1 مرداد 1397 ساعت 16:14

اول سلام
بعدش اینکه حکومت برای فردیه که مالک و صاحب مملکت خودشه. یعنی ما آدما هر کدوم صاحب مملکت خودمونیم. این بدن و قلب و روح و اختیاری که خدا به همیه ماها بخشیده. با راهنمایی عقل بیبنا میشیم و با ندونم کاری، هرکاری دوست دارم. بی فکری، صلاح مملکت خویش خسروان دانند. کور و بی قلب میشیم.
اصولا کسی زنده اس که قلب داره. میدونیین که قلب هم مملکت خداست. پس قلب همش واس خداست.کسی که قلبش از صاحبش جدا کنه اون قلب بی صاحب میشه.
میدونیین بدبختی ما اینه که بی خدا شدیم. خدایی که همه وجودمون ازش پره رو حس نیمکنیم. خدا یا توبه. ای آفریننده ی من به سوی تو روی می کنم. ای خدای بزرگ، تو بزرگت از اونی که به توبه ام توجه نکنی و دعوتم رو به خونه خودت بی پاسخ بزاری. خدایا منتظرتم. منتظر. یه بووس یه آغوش محبت. یه سلام از طرف دوست.خدایا میشه تو دلم یه در رو باز کنی امشب مهمونت باشم. خدایا منو ببخش. تو صاحب دلمی . این دل مال توست. مال هیچکس دیگه ای نیست. بیا که محتاج یک نگاه توام.این تاریکخانه را تو روشن کن. دوری از تو شیطان را به ... من بنده شیطان نیستم چون صدای تو را همه جا میشونم که مرا میخوانی. لبیک اللهم لبیک این خدا خانه توست. منم بنده ی تو و تو خدای منی

سلام. خدا رو شکر.

فرشته شنبه 19 فروردین 1396 ساعت 17:41

شاید لازم باشه در مورد شاپور بختیار مطالعه ای بکنید

این مدت که موضوعش مطرح شد تا یه حدی مطالعه کردم. از صفحه ویکیپدیا تا چندین و چند سایت مرتبط. چرا اینو میگین؟

روح اله چهارشنبه 16 فروردین 1396 ساعت 21:06

سلام دکتر وودی
متاسفانه خون ریختن به اسم کفر و کافر و ... افتخاره
رسانه ملی توی یه شبکه دعوت میکنه از تروریست
توی شبکه بعدیش حرکت تروریستی فلان کس یا فلان گروه رو محکوم میکنه کلا جالبه
بهمن پارسال (95) توی مترو بنری زده بودن که تصویری از بالا رفتن از دیوار سفارت امریکا و سفارت انگلیس بود و زیرش بزرگ نوشته بود
انقلابی گری یعنی ....
من چند دقیقه نگاش کردم و باورم نمیشد افتخارات جامعه من چی ها هست به چی داریم افتخار میکنیم و با کلمات بازیمیکنیم و چطور یه عده بخاطر منافع عده ای اندک این کارها را انجام میدهند و به عموم جامعه و هم وطن هاشون خیانت میکنند
یاد یه جمله ای توی کتاب ادبیات دبیرستان افتادم
"مشتی رند را زر دادند تا سنگ بزنند"
جای تاسف داره

سلام
جای تاسفه. در این مورد بیشتر مینویسم چون ذهن خودم رو هم مشغول کرده.

ایلیا شنبه 12 فروردین 1396 ساعت 11:57

باز برمیگردن میگن چرا کشورمون تحریم میشه!!
شما کشورو دستت گرفتی برای ترور و ادم کشی و استبداد یا پیشرفت و ازاد و بهتر کردن اقتصاد
وودی مردم خیلی هاشون هنوز اینجورین. دفاعم میکنن از این کارها

ببخشید اما من فکر میکنم مشکل سر طرز تفکر اکثریتی از جامعه هست که به جون دیگران اهمیت نمیدن و ترور و آدم کشی و ... رو مجاز به هر دلیلی مجاز میدونن. این نیست که یه عده ای خارجی آمدند و دارن کشور رو ناصحیح اداره میکنن.

سهراب پنج‌شنبه 10 فروردین 1396 ساعت 23:59

در ابتدا لازم می بینم که مقدمه ای کوتاه را عرض کنم:

این روزها در حال مطالعه کتاب " آرزوهای بزرگ " چارلز دیکنز هستم. شخصیت بعضی از افراد، به زیبایی در این کتاب ترسیم شده است. با تطبیق داستان با شرایط اجتماعی دنیای امروز، پی می بریم که شخصیت برخی افراد، بسیار نزدیک به شخصیت پیپ در این کتاب است؛ افرادی که با جادوی سحر آمیز میس هاویشام، مسحور عشق استلا شده اند؛ با این تفاوت که به جای شخصیت استلای داستان، غرق در عشقی سراب وار گردیده و در دام موجودیتی دیگر، به نام آمریکا گرفتار می شوند و علیرغم انکار فراوان، فرهنگ آمریکایی، بر وجود آن ها مستولی می شود تا آنجا که برای به چنگ آوردن این معشوقه ی هزار رنگ، دست به هر کاری می زنند. در حقیقت روح پیپ، زندانی وجود کینه جو و بیمار میس هاویشام می شود؛ به نحوی که با قرار گرفتن در شرایطی جدید، از گذشته خود شرمنده، منزجر، منزوی و فراری می شود و به هر نحوی سعی در انکار، حذف وابستگی های گذشته، قطع ریشه های اعتقادی و فرهنگی و در نهایت ابراز نوعی از خود بیگانگی می نماید. نخستین آرزوهای پیپ، تحت تأثیر توهین‌های استلا (در این مورد فرهنگ غالب بر جامعه غربی نسبت به جوامع شرقی)، شکل می گیرد؛ تا آنجا که دنیای کوچکش تحت اشعاع حقارت روحی اش قرار می گیرد و با یافتن اولین فرصت، نخستین ریشه ای که قطع می شود، ریشه وابستگی های خانوادگی اوست ...

لازم دونستم که مطالب فوق را در ابتدای پاسخم عرض کنم.

البته ما باید چشمانمان را به نحوی بر روی مسائل باز کنیم، که تمام واقعیت را ببینیم؛ نه آن بخشی را که ما می خواهیم دیده شود. موضوعات مختلفی را مطرح کردید که علیرغم مشغولیت های بنده، بنظرم ارزش وقت گذاشتن و پاسخ گفتن را داد.

اصولا در ادبیات سیاسی حاکم بر جهان، واژه ی ترور و تروریست یک مفهوم دوگانه ای یافته است که سیاستمداران با استفاده ابزاری از این واژه، دنیا را به دو بخش تروریسم و غیر تروریسم تقسیم بندی می کنند. در این مرز بندی رئیس جمهور رژیم آدم کشی همچون اسرائیل که اصولا موجودیتش بر مبنای قتل، آدم کشی و ترور بنیان نهاده شده جایزه صلح نوبل دریافت می کند، اما گروهی همچون حزب الله لبنان در لیست گروه های تروریستی قرار می گیرد!!!

و اما روایتی تاریخی:

واقدی می گوید: «پیامبر"صلی الله علیه وآله" مطلع شد که سفیان بن خالد... در نزدیکی مدینه فرود آمده و مردمی از قوم خودش و دیگر اقوام را به منظور رویارویی با پیامبر"صلی الله علیه وآله" گرد آورده است... پیامبر"صلی الله علیه وآله" عبدالله بن انیس را احضار کرد و او را به منظور کشتن سفیان، شبانه روانه کرد. [انیس می گوید او را یافتم و به نزدش رفتم] سپس به همراه او راه افتادم، با وی صحبت می کردم و او از سخن من خرسند بود... در کنار او نشستم، تا این که مردم آرام گرفتند و خوابیدند. او هم آرام گرفت. آن گاه او را غافلگیر کردم و به قتل رساندم.»

سفیان بن خالد از دشمنان پیامبر "صلی الله علیه وآله"، و در تدارک جنگ علیه پیامبر"صلی الله علیه وآله" بود. وی در اطراف مدینه؛ یعنی در اطراف محل اصلی حکومت نوپای پیامبر"صلی الله علیه وآله" مستقر شده و در صدد تهیه سرباز و آذوقه بود. وی امنیت راه ها را سلب و در واقع به مسلمانان اعلام جنگ کرده بود. بنابراین، هیچ راهی جز کشتن او و بازگرداندن آرامش به منطقه نبود.

اقدام پیامبر"صلی الله علیه وآله" در صدور حکم قتل را نمی توان ترور نامید؛ زیرا نشانه های ترور را نداشت. به بیان دیگر، پیامبر"صلی الله علیه وآله" حاکم اسلامی است و یکی از شؤون حاکم اسلامی قضاوت است. بنابراین، پیامبر"صلی الله علیه وآله"، بر اساس این شان، و بر پایه احراز مجرم بودن آن، حکم قتل را آشکارا و نه مخفیانه صادر و نحوه اجرای آن را نیز مشخص نمود. چون وی در خارج از حاکمیت اسلامی زندگی می کردد، و حاضر نبوده به میل خود برای محاکمه و اجرای حکم به دارالحکومة پیامبر"صلی الله علیه وآله"، مراجعه نمایند، و نیز به علت آن که با پیامبر"صلی الله علیه وآله" و مسلمانان در جنگ بوده، دسترسی به او آسان نبوده است. بنابراین، پیامبر"صلی الله علیه وآله"، دستور اجرای حکم را به این صورت صادر کرد. مساله مهم دیگری که در اینجا وجود دارد، آن است که هر کس نمی تواند به تشخیص خود به ترور دست بزند بلکه نخست باید یک مرجع صلاحیت دار که صلاحیت آن از نظر عقل و شرع پذیرفته است، مجرم بودن وی را تایید و سپس فرد یا افرادی واجد شرایط، حکم آن مرجع صلاحیت دار که می تواند پیامبر"صلی الله علیه وآله" باشد را به مرحله اجرا در آورند.

سلام

به نظر میرسه این یه روش رایج مباحثه در ایران هست که حاشیه های بی ربط رو به محتوای موضوع وارد میکنند که موضوع اصلی رو منحرف کنند. مثل همین مقدمه شما و ربط دادن چیزها به امریکا و بعد هم پیش کشیدن ادبیات سیاسی جهان.
از مقدمه بی ربط شما که بگذریم باید بگم که مطالب باید موضوعی که بنده مطرح کردم یه بحث فرهنگی اجتماعی و نه سیاسی هست. اینکه چرا یه نفر باید اعتقاد پیدا کنه که اجازه داره جون یک انسان دیگه رو بگیره؟ این نه ربطی به استکبار داره و نه اسرائیل و نه صلح نوبل و ... و ممنون میشم اگر از بحث منحرف نشین.

موضوع بسیار قابل تاملی رو مطرح کردین. شاید همین چیزی که میگین ریشه این اعتقاد بی اساس مجاز شمردن ترور توسط برخی مسلمون ها باشه. بذارین قبول کنم که حداقل شما به عنوان کسی که خودشو مسلمون میدونه از طریق بیان یک روایت از پیامبر به این توجیه در مورد اعتقاد به ترور در مسلمونها رسیدین. وگرنه چرا باید این روایات رو اینجا مطرح میکردین؟! آیا چون پیامبر اسلام قرن ها پیش دستور به کشتن کسی داده ما هم امروز باید بریم مخالفینمون رو ترور کنیم؟

حالا سئوال من اینه که چطوری میشه شرایط 1400 سال پیش عربستان رو به جامعه امروز تعمیم داد؟ چطور میشه که رفتار و عملکرد کسی که شما خودتون میگین استثنایی بوده و با خدا از طریق وحی ارتباط داشته رو در اون جامعه با شرایط امروز قیاس کرد؟ امروز که ارتباطی با خدا از طریق وحی نیست, چه مرجعی بالاتر از فطرت انسان در مورد قتل و کشتن یک انسان دیگه میتونه نظر بده؟ به نظر من این جادوگری هست که از طریق بیان همچین روایاتی بخواهیم ترورهایی که امروز میشه رو توجیه کنیم.

برای اینکه باز از بحث منحرف نشین تاکید کنم که قوانین محترم هستند و اگر کسی مطابق قانون محاکمه بشه و عدالت در موردش اجزا بشه مشکلی نیست. بحث اینه که چطور افرادی تصمیم به ترور و یا قتل و یا به درک واصل کردن هر چی که شما اسمش رو میذارین میگیرن. مثال هم ترور آقای بختیار و یا بسیاری نمونه های از این دست هستند. اگرنه کسی که دستگیر شده و در دادگاه محاکمه شده و از خودش هم دفاع کرده و جمعی از افراد عادل بعد از بررسی همه جانبه موضوع به این نتیجه رسیدند که مطابق قوانینی که برای همه محترم هست این فرد مجرم هست و باید اعدام بشه اصلا موضوع بحث ما نیست. تمام مطالب این نظر رو هم در محتوای متن های قبلی باید خواند و بحث کرد.

باران سه‌شنبه 8 فروردین 1396 ساعت 19:06

شاید از اولین تروریست هایی که سیستماتیک این کار رو باب کردند فرقه اسماعیلیه با رهبری حسن صباح بود، در کتاب خداوندالموت که ذبیح الله منصوری ترجمه کرده خیلی جالب این نظام و طرز فکر رو نشون میده البته منابع معتبر تاریخی هم نظام مبنی بر ترور اسماعیلیه رو تایید میکنه ، خوبه درمورد عقایدمون و تبلیغاتی که سالها طی سیستم اموزشی به ما منتقل شده گاهی شک کنیم و به عقبتر و ریشه های این مسائل برگردیم.
وقتی این پست شما رو خوندم انگار یه لحظه دوربین اومد عقب و این موضوع رو کلی تر نگاه کردم ، انگار بدون اینکه متوجه باشیم خوی بی مسئولیتی و رذالت ادم کشی ریشه دوونده. دشمن میسازیم و کشتنشون رو مباح میدونیم.

جالب بود اما شاید قبل تر از اونا هم بودن. بله منم تعجبم از همینه که چطور یه نفر میتونه اینقدر راحت راضی به ریخته شدن خون کس دیگه ای بشه.

سهراب دوشنبه 7 فروردین 1396 ساعت 16:01

بهتره قدری چشم هاتون رو باز کنید. تفکر و فرهنگ مشمئز کننده ترور، ناشی از ذهن بیمار و فرهنگ دولت های تروریستی ای است که برای اولین بار اقدام به استفاده از سلاح های شیمیایی، بمب اتم، نسل کشی (سرخ پوست ها، فلسطینی ها و بسیاری از ملت ها)، برده داری و ... نموده اند. تروریست افرادی هستند که کشورهایشان را بر روی خون سایر ملت ها ساخته اند.
واقعا متاسفم که اسلام شیعی را با یک فرقه پوسیده سلفی - صهیونیستی، که زاده ی تنفر پراکنی و روحیه ی استکباری دولت های جنایتکار غربی است را با هم مقایسه کرده اید.
اتفاقا نقش بختیار در کودتای نوژه و تشویق، تهییج همکاری با صدام در حمله به ایران دارای نقش بسزایی در این میان است. حکم اعدام بختیار از سوی دادگاه انقلاب صادر شده بوده است.

بله بنده دارم سعی میکنم چشمامو باز کنم. ممنون میشم شما هم کمک کنین. با این حرفتون مخالفم که فرهنگ ترور "ناشی از ذهن بیمار و فرهنگ دولت های تروریستی ای است" چون ترور از قرن ها پیش از شکل گیری این دولت ها وجود داشته و نمونه تاریخی زیادی میشه براش مثال آورد. اتفاقا دقیقا بحث منم همین هست که چطور اعتقادات یه نفر باعث میشه که چشم روی فطرتش ببنده و دیگران رو حالا به هر دلیلی ترور کنه.
من اسلام شیعی رو با چیزی مقایسه نکردم. بحث ترور هست و اعتقاد به ترور (بالا گفتم).
حتی اگر بختیار نقش داشته و حتی اگر باید اعدام میشده چرا ترور شده؟ ترور با اعدام فرق داره قبول دارین یا نه؟ من تنها چیزی که در مورد حکم اعدام بختیار پیدا کردم این هست:

" در همان زمان هایی که دل مردم ایران پر از کینه ی بختیار بود برادری به نام مهدی نژاد تبریزی به من مراجعه- که در حال حاضر طلبه و ساکن اصفهان است و مسجدی دارد و کار دینی می کند و آموزش حج هم می دهد و اعلام آمادگی کرده است که حاضر است کار بزرگی انجام دهد ! در این اوضاع و احوال بود که مشورت کردم و حکم اعدام انقلابی بختیار را گرفتم

چطور این حکم را گرفتید؟

رفتم خدمت آیت الله محمدی گیلانی و گفتم: " گروهی داریم که میخواهیم آنها را بفرستیم تا بختیار را اعدام کنند. شما اجازه می دهید؟" گفت: " بله من حکمش را می دهم." و نوشت : " بختیار مهدورالدم است."

ابومازن، نژاد تبریزی، برادری به نام جناب که قمی بود، سمیر که لبنانی بود و ابومازن را او معرفی کرد. در مجموع پنج نفر می شدند؛ سه نفر ایرانی و دو نفر لبنانی. این پنج نفر تیمی را تشکیل داده، و به فرانسه رفتند تا حکم دادگاه انقلاب را در مورد بختیار اجرا کنند. از قرار اطلاع، ابوشریف هم گروه دیگری را به سرکردگی فردی به نام ابوالوفا – که به دلیل اقامتش در کشورهای عربی با ابوشریف لهجه ی عربی داشت- برای کشتن بختیار فرستاده بود، که متاسفانه سبب ناموفق ماندن این عملیات شد."

منبع: http://rafighdoost.com/fa/news/338

بسیار متن قابل ملاحظه ای هست. بردار (تروریست) ایشون که طلبه هستند و مسجد دارند و کار دینی میکنند و آموزش حج هم میدهند تصمیم میگیرن که یه کار بزرگی کنند (بختیار رو ترور کنند). اما خب هینطوری که نمیشده میگه رفتم حکم اعدام انقلابی بختیار را "گرفتم." یعنی چندین بار این کلمه گرفتم رو خوندم ببینم چشمام درست میبینه. یعنی رفتن خدمت یه آیت اللهی گفتند میخواهیم بفرستیم اعدامش (ترورش) کنیم. یعنی هنوز در دادگاهی موضوعی مطرح نشده که این آقایون تیم ترور داشتند. بعد هم آیت الله میگن بله من حکمش رو میدم! یعنی چطوری بدون محاکمه حکم صادر میشه من نمیفهمم. تمام وب سایت ها رو هم میخونین میگن "حکم اعدام بختیار در دادگاه انقلاب صادر شد که امام هم آن را تأیید کرد." یعنی این جمله همینطوری کپی پیست شده که اگر کسی هم در مورد حکم حرف داشت آخرش هم بگن خب امام هم تایید کرده حرف نزنین. در مورد دادگاه اگر اطلاعات بیشتری داشتین ممنون میشم بگین.
نظر شما رو میخوام بدونم که این کار با یه عملیات تروریستی چه فرقی میکنه؟ آیا نباید به مردم فرانسه و قوانین حاکم بر اون کشور احترام گذاشت؟ اعدام با ترور فرق نداره؟ این چه اعتقادیه که باعث میشه که انسان فطرتش رو بذاره کنار و قصد جان کس دیگه ای رو کنه؟ چطور شما به این عقیده میرسین که بختیار باید ترور میشده؟ بازم سئوال دارم که بعدا جداگانه میپرسم.

احمد جمعه 4 فروردین 1396 ساعت 16:37

معتقدم این ترورهای اول انقلاب ربطی به مذهب نداشته. ولی فقیه که حمینی باشه هم دستور نداده مثلا برین بختیار رو بکشین! بیشتر هیجانات ناشی از انقلاب بوده و تاثیر رفقای چپ! همون کمونیستا. اینایی که ترور می کردن هم عمدتا گرایش چپ داشتن. می گفتند و می گویند مسلمونیم ولی گرایش چپ داشتند و دارند! ضمن اینکه مورد خاص بختیار آدمی بوده که نقش زیادی در تحریک صدام برای حمله به ایران داشته! طبیعیه که بعضی انگیزه پیدا می کنن همچین جانوری را ترور کنن. ضمن اینکه آمریکایی ها و اسرائیلیا بیشتر از اینا و خیلی راحت تر ترور می کنن. مثلا دانشمند های هسته ای ایران چه گناهی داشتند که ترور شدند؟ اونا تصور می کردند اینا کمک می کنند بمب ساخته بشه. مثل اینکه یکی بره انیشتن را ترور کنه! حالا یکی مثل بختیار که یه دیوانه را تحریک کرده جنگ هشت ساله ای را شروع کنه قطعا با پاراگراف های آخر که نوشتی جور در نمیاد!!!

آقا احمد اول انقلاب رو شما تا چند سال تعریف میکنین؟ آقای بختیار سال 1370 ترور شدند. کسی هم که اولین بار سعی کرده ایشون رو ترور کنه خودش گفته که دلیلش مذهبی بوده. بعد هم اصلا ایرانی نبوده که هیجان انقلاب داشته باشه. دیگه چپ و راستش رو من نمیدونم.
من به خاطر این جمله شما که گفتین "بختیار نقش زیادی در تحریک صدام برای حمله به ایران داشته" منابع رو یه نگاهی کردم. به نظر نمیرسه که اینطور باشه. خود بختیار هم اوایل شروع جنگ حرکت صدام رو محکوم میکنه. اینکه سازمان جاسوسی انگلیس اعتقاد داشته باشه که اطلاعات بختیار یکی از دلایل جنگ بوده دلیل قانع کننده ای برای محکوم کردن آقای بختیار نیست. شاید بختیار اصلا "جانور"ی که شما میگین نبوده. چقدر در مورد این موضوع تحقیق کردین که اینقدر با اطمینان صحبت میکنین؟
در مورد حمله عراق آیا این حرفهای آقای منتظری رو هم شنیده بودین؟ "« مساله جنگ واقعش این است که آن اول که انقلاب شد، ما شعارهای تند هم می دادیم. صدور انقلاب و امروز ایران و فردا عراق و پس فردا کجا و … این شعارهای تند سبب شد، که کشورهای مجاور وحشت بکنند. من رفتم خدمت مرحوم آیت الله خمینی، همین منزل مقابل منزل ما که منزل آقای (محمد)‌ یزدی بود. آنجا خدمت ایشان عرض کردم که همیشه در دنیا رسم است که وقتی که در یک کشوری انقلاب می شود هیات های حسن نیت می فرستند برای کشورهای مجاور و به کشورهای مجاور حالی می کنند که ما با شما کاری نداریم و سوابق و روابط ما همان جوری که بوده هست. و ما متاسفانه این کار را نکردیم و این کار را هرچه زودتر بکنیم بهتر است.
برای اینکه الان صدام دارد زمزمه جنگ می کند و او قرارداد الجزایر را پاره کرده و بنابراین هرچه زودتر جلوی این معنا گرفته بشود. بعد ایشان فرمودند که این حرفها چیست! گفتم که آقا ما نمی توانیم دور کشورمان دیوار بکشیم. بالاخره می خواهیم با کشورهای همسایه روابط داشته باشیم. ایشان فرمودند که نخیر ما می خواهیم دور کشورمان دیوار بکشیم."
حالا فرض کسی اعتقاد داشته باشه که بر اساس منطق بالا آیت الله خمینی مقصر در به راه افتادن جنگ عراق هست. آیا باید بره ایشون رو ترور کنه؟

محمد چهارشنبه 2 فروردین 1396 ساعت 07:40

من کامنت ها رو خوندم
خب طبیعی هست کسی حق نداره بی جهت کس دیگه ای رو بکشه مگر اینکه دادگاه این رأی رو بدن مثلا من چند نفر رو بکشم چه خاصیت دیگه ای برای دنیا دارم؟؟واقعا چه خاصیتی؟ولی اینکه یک شخص دیگه کاسه داغ تر از اش بشه......این بحث داره
ولی مبحث مکن دل دل ای دل خیلی برام جالبه داخل همه دین ها (وودی جان داخل امریکا بهتر میدونند)منجی بوده و هست و امام مهدی عج هم منجی ماست تا جایی هم که دیدیم این شعر و اهنگ اصلا کسی رو وادار به تروریست بودن نکرد اصلا فلسفه ی اسلامی رو دوست من متوجه نشدید گسترش بندگی ازادی و ترویج علم کاری هست که امام مهدی عج انجام میده مگه بشریت چی میخواد؟حالا ما معتقد هستیم شما نباش برادر من ولی دلیل نمیشه مترو تروریست بدونی.......
پس مسیحیان هم تروریست هستند معتقد به بازگشت و پادشاهی مسیح هستند
یهودیان هم که معتقد به بدنیا اومدن مشایانا هستند
زردشتی ها معتقد به ماشیانس هستند از نسل کیانیان(خیلی جالبه نسل خالص کیانیان که اینجا پیوند میخوره به مهدی ما)
اعتقادات رو زیر سوال نبر دوست من تروریست بودن در همه زمینه ها هم هست من الان بین شما و اون مرد لبنانی تفاوت چندانی نمی بینم بجز اینکه اون مرد با اسلحه جان گرفت ولی شما با زبان روح ادم رو ازار میدید

وودی جان برادر بزرگ من
این عمومی هست که توی پست چنگیزخان براتون کامنت گذاشتم........

گفتین "طبیعی هست کسی حق نداره بی جهت کس دیگه ای رو بکشه" کجای این طبیعی هست وقتی "بی جهت" رو هر طوری که بخواهیم معنی کنیم. مثلا کسی که بختیار رو ترور کرده "بی جهت" که نکرده. کرده؟ یا دیگران.
ببخشید من بقیه حرفتون رو اصلا نفهمیدم که موضوع چی بوده.

محمد چهارشنبه 2 فروردین 1396 ساعت 04:43

آخه چرااااا فریدون فرخزاد .................

پریسا چهارشنبه 2 فروردین 1396 ساعت 01:17

سلام و وقت بخیر. هرچند از این شلوغی ها و سردرگمی های دم عیدی دور هستی با این وجود تبریک میگم سال جدید رو به شما. امیدوارم امسال سال خودت باشه. با ارزوی بهترین ها برای دل مهربونت

ممنونم. سال نوی شما هم مبارک

سهراب دوشنبه 30 اسفند 1395 ساعت 20:56

مسلمون ها چندین دسته اند. بعضی ها هم مسلمون سکولار هستند(به شدت از این بابت متاسفم). بعضی ها هم مثل اون افرادی که شما سر قبرشون فاتحه می خونی و حلوا خیرات می کنی، به اسم مبارزه برای آزادی ملت ایران!!! با خیانت به ملت خود، مرام و شیوه جیره خواری امپریالیسم را برمی گزینند.
به نظر من هر کسی که به میهن و کشورش خیانت کنه، لایق چیزی جز مرگ نیست. مثل کاری که منافقین با مردم کوچه و بازار کردند (17000 نفر از مردم رو با قساوت به شهادت رسوندند).
" خیانت به کشور عبارت است از سوء قصد بر ضد امنیت کشور به وسیله ایجاد ارتباط با کشور دیگری که دارای سلطه و استقلال است. "
یا نمونه دیگرش، همین جناب بختیار که برای حمله صدام به ایران چه خوش رقصی هایی که انجام داده و ...

http://www.yjc.ir/fa/news/4313362/%D8%B4%D8%A7%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D8%AE%D8%AA%D9%8A%D8%A7%D8%B1-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%87%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF

اول از همه اینکه بنده سر قبر کسی فاتحه نمیخونم و حلوا خیرات نمیکنم. منک یکی مثل میلیاردها انسانی که توی کره زمین هستند هستم که دنبال راه سعادت خودم هستم.
بنده نظرم همین طرز تفکر شماست که شوکه کننده است.
لینکی که فرستادین هم هیچ مطلب مستندی نبود. اصلا دوست ندارم که بحث رو به سمت اینکه آیا جناب بختیار برای حمله به ایران خوش رقصی کرد یا نکرد ببرم. بحث سر طرز تفکر ترور هر کسی هست که مخالف شماست. فرض منافقینی که مردم ور ترور کردند باید اعدام بشن. آیا این باید در دادگاه و مطابق قانون انجام بشه و یا ترور بشن؟ چون شما فکر میکنین لیاقتشون مرگ هست باید موافق ترورشون باشین؟

بادکنک دوشنبه 30 اسفند 1395 ساعت 01:53

مستندی از صداو سیما پخش شد درمورد داعش .. به صورت دوربین مخفی. یک ایست بازرسی بود که داعشی ها گذاشته بودن، از رانندهای گذری میپرسیدن نماز صبح چند رکعته ؟ هر کی میگفت دو رد میشد یک نفر گفت سه همونجا تیربارون شد ..اون شخص نفوذی به شخص داعشی گفت چرا کشتید طرف رو .. گفت ما لطف کردیم بهش .. من کمکش کردم بیش از این در جهالت نباشه و همین حالا بمیره بهتره تا بعدا بیشتر گناه کنه و بمیره و عذاب سخت تری بکشه! خلاصه اینکه بر اساس قایده لطف ! اینها انجام میشه .. لطف به خودش که کمتر عذاب ببینه .. لطف به بقیه که گمراه نشن!
من یک بار بر حسب اتفاق مشهد بودم و در جلسه تفسیر قرآن آقای علم الهدی معروف حضور پیدا کردم .. فهمیدم طبق قرآن چرا با لا اکراه فی الدین مشکل داره حکومت یک آیه ی قوی تر وجود داره .. طبق آیه ی آخر سوره غاشیه .. تمام چیزی که در ایران میبینی داره اتفاق میوفته .. خلاصه اینکه خیلی از همین ترور ها و اعدام ها و افراطها بواسطه تفسیر از اون ایه نشات میگیره .. آیه رو بخونید خودتون ..

اون آیه رو خوندم ولی متوجه نشدم که منظورتون چیه.

E یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 23:44

جواب سوالت ساده است . چون رسانه ملی صاحب هاش با همین روش های تروریستی احتمالا به قدرت رسیده اند و یا چه بدانم بالاخره یک سودی برادران در آن هست. من یک مثال از وبسایت avinyبرات می گذارم که مربوط به محمد بروجردی است.
1)انفجار رستوران خوانسالار، عشرتکده و محل تجمع و عیاشی مامورین آمریکایی ستاد آسیای جنوب غربی C.I.A در تهران.
2)انفجار اتوبوس نظامی حامل مستشاران آمریکایی، در لویزان.
3)خلع سلاح مامورین قرارگاه شهربانی شاهنشاهی در تهران.
4)عملیات نظامی علیه یک رشته از مراکز ساواک، در 15 خرداد 1357.
5)انفجار تاسیسات برق مراکز رژیم، موسوم به «کاخ جوانان»، در منطقه شوش تهران و...
در رابطه با کلیه این سلسله عملیات، مسئولیت شناسایی سوژه ها، گردآوری اطلاعت لازمه، طرح و برنامه ریزی دقیق هر یورش، بر عهده «محمد» بود.
http://www.aviny.com/News/83/03/01/04.aspx

بله این چیزایی که فرستادین واقعا شوکه کننده است.

E یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 20:17

این ترور ها لیست طویلی دارند که من خلاصه وار به چند تا از آن ها اشاره میکنم
1-شاپور بختیار
2-شهریار شفیق پسر اشرف پهلوی
3-ارتشبد غلامعلی اویسی در ۱۸ بهمن ۱۳۶۲ در پاریس به همراه برادرش غلامحسین اویسی که در پاریس فکر کنم ترور شدند
۳-فریدون فرخزاد که در bonn سلاخی شد
4-کاظم رجوی عضو شورای ملی مقاومت ایران
۵-علی‌اکبر طباطبایی که توی مریلند ترور شد
خوب یا بد بودن ترور ها را تو از من بهتر میدانی و ترجیح میدهم بی طرف باشم و سکوت کنم . ورودی تو بهتر از من میدانی که چه کسانی به امثال این مرد انگیزه دادند و مجرم کیه و کار درستی است یا نه من فقط کلام را با این شعر به پایان می رسانم

مشکل نبود اول در عشق جان سپردن
چون عشق رفت از دست رفت ارزوی مردن
گفتم که زندگی چیست گفتا یکی اشاره
گفتم که نیک باشد در ساحتش فسردن
ساعات روز و هفته چون ماه و سال گردند
سرگشته میتواند هر لحظه را شمردن
اینک که می فریبیم خود را میان بازی
بازیچه زمانیم در دام دانه خوردن
پرگار عشق بستیم تا درخمش بجوییم
چیزی برای ماندن دردی برای بردن
با اسمان بگویید مرغ بلند پرواز
میل غنودنش نیست در اشیانه من
پرواز او بلند است اما زمانه درسی است
کز تیر شاهوارش چشمی نبوده ایمن
ما را ببین و بگذر ما باد باد پاییم
جان بر تو میسپارم بر حسرت زمین تن
چون عشق رفت از دست میل کتابت امد
اما دگر مرا نیست حرفی برای گفتن

هامبورگ - نوامبر 1966 ((فریدون فرخزاد))

متاسفانه درسته. عامل عجیب و شوکه کننده اینه که چطور رسانه ملی (نه یک رسانه مستقل) از یک شخصی که من بهش میگم تروریست دعوت میکنه و اینطور با افتخار از یک عملیات تروریستی یاد میکنه و صدای هیچ کسی هم در نمیاد.

هدف یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 15:49

پس پیامبر و حضرت علی که با کفار جنگیدند و یا بحث جهاد و شهادت در اسلام چی میشه؟

شما چی فکر میکنین؟ چقدر تحقیق کردین؟

بادکنک یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 13:29

ی چیزی که تو اسلام به عنوان ابزار شناخت معرفی شده ، دل هست. اینا کارای انجام شده از روی دل هست. به نظرم چون فلسفه ی اسلامی خیلی باز نشده و کسی چیز زیادی از اسلام نمیدونه اینجور چیزا باب میشه. مثلا شخص نمی دونه از دل کی و کجا باید استفاده کنه. اینا میگن که خب خمینی آدم درست و فلان و بهمان .. پس دیگه چون مقلد خمینی هستی بزن بکش مخالفاش رو و خیالت راحت... اون شعر معروف مکن دل دل ای دل بزن دل به دریا رو دانلود کن گوش بده. تقریبا می فهمی این جماعت چرا اینجوری میکنن.
ضعف حکومت ولایت فقیهی همینه .. همه کلمه ولی لق لقه ی زبونشون میکنن و هر کاری دلشون میخواد میکنن ... استدلال در عموم به صفر میرسه .. خیلی پیچیده ست ..نمیدونم یا ما اونا رو نمی فهمیم یا اونا ما رو ..

شما مسائلی رو مطرح کردید که باز کردنش زمان زیادی لازم داره بنابراین وارد مباحث اش نمیشم. فقط به طور کلی عرض کنم که فطرت هیچ انسانی قتل هیچ انسان دیگه ای رو بر نمیتابه و اینکه چی میشه اعتقادات خط بطلان روی فطرت میکشه خیلی شوکه کننده است. حکومت جز تابشی از تفکرات بخشی از جامعه نیست بنابراین هر کسی باید از خودش شروع کنه.

آدم معمولی یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 13:15 http://IandLive.blogfa.com

من یه بار تو چهارراه استابول دیدم با سنگ ترازو زدن تو سر یه زن بدبختی، اولش شوک برم داشت و فکر کردم دزدی چیزی هست اما بعدش فهمیدم قضیه چیز دیگه ای هست، تقریبا چیزی تو مایه های پست بالا

متاسفانه اینا شوکه کننده هست. اصلا انگار در دنیای دیگه ای زندگی میکنن.

آدم معمولی یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 13:12 http://IandLive.blogfa.com

من خودم بچه محله های مذهبی تهرانم، گاها این چیزی که برای شما تعجب برانگیز شده رو من از نزدیک زیاد میبینم؛ خیلی ها رو دیدم که آرزو میکنن بتونن برن اسرائیل مردمش رو بکشن!
خیلی ها هم هستن اطرافیانشون آدم کشتن و افتحار میکنن!

کاشکی اینایی که میگین میامدن یه کم بلاگ منو هم میخوندن که بدونن این چیزا افتخار نیست. اینا نه دنیا دارن و نه آخرت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد