زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

زیر آسمان خدا 2

اینجا زیر آسمان خدا نیست. زیر آسمان خدای رنگین کمانه خدای کیان خدای نیکا خدای مهسا است

نحوه مواجهه افراد با تفاوت ها در امریکا

یه چیزی که هر کسی اینجا (امریکا) باهاش مواجه میشه تفاوت های اینجا به ایران هست. توی بلاگم بخونین در مورد بعضی از این تفاوت ها نوشتم مخصوصا روزهای اول. مواجهه آدم ها با تفاوت های اینجا دو جور مختلف هست. بعضی با این تفاوت کنار میان و تغییر میکنن و بعضی نمیتونین با این موضوع کنار بیان و با همون طرز تفکر زندگی میکنن تا جایی که دیگه نمیتونن دوام بیارن و برمیگردن ایران.من نمیگم که کدوم دسته کار درست رو انجام میدن. ممکنه برای یه عده ای برگشتن بهتر باشه و برای یه عده ای ماندن. اما ماندن دو حالت داره کسی که تغییر میکنه و با شرایط کنار میاد و کسی که با همون طرز تفکر در رنج و عذاب زندگی میکنه. 


بذارین مثال بزنم. مثلا دوری از خانواده یه حقیقت هست اینجا. من پدرم رو چهار سال و نیم هست که ندیدم. مادرم بعد از چهار سال آمد و خدا میدونه دفعه بعد کی ببینمش. اما فرهنگ اینجا همین هست. اینجا فرهنگ فردگرایی هست. هر کسی زندگی خودشو داره. نه اینکه بگم بچه های اینجا سر به خانواده نمیزنن اما زیاد هست که پدر و مادر توی یه ایالت دیگه زندگی میکنن و بچه ها سالی یکبار یا دو بار فقط برای تعطیلات سر میزنن یا برعکس. اینجا هر کسی اختیار زندگی خودشو داره و دخالت خانواده ها توی زندگی ها مینیمم هست و به طبع وابستگی های عاطفی کمتر هست. حالا فرض کنین کسی که ایران زندگی کرده و اصلا این وابستگی عاطفی رو ارزش میدونه. خب این فرد از هر لحظه زندگی در اینجا زجر میکشه چون از خانواده دور شده. حالا یکی با این موضوع کنار میاد و تغییر میکنه و تبدیل به شخصی فردگرا (تر) میشه و یکی کنار نمیاد و اینقدر رنج میکشه تا جایی که میگه بسه و برمیگرده.



تفاوت های فرهنگی فقط یک قسمتی از موضوع هست. مسائل مذهبی چالش های بیشتری رو ایجاد میکنه. مثلا کسی که اعتقاد داره دست دادن با نامحرم مشکل داره وارد محیط اجتماعی اینجا میشه و چون دست دادن اینجا نشانه احترام هست به مشکل میخوره. حالا این طرف یک اعتقاد مذهبی هست و اونور یک رفتار اجتماعی. خب این فرد بعد از یک مدت کم کم دچار مشکل میشه چون توی محیط کار یا هر جایی که میره یا با هر فرد جدیدی که آشنا میشه باید یه موضوعی رو توضیح بده که درکش برای کسی که با فرهنگ اینجا بزرگ شده ساده نیست. حتی بعضی اینو سوء تعبیر هم میکنند. در مواجهه با چنین مسائلی یکی تغییر میکنه و یکی نمیکنه. آدمایی که اینجا تغییر نمیکنن معمولا یه گروه بسته اجتماعی تشکیل میدند و با همونا در ارتباط هستند. البته این گروه های بسته با افزایش مهاجرها توی شهرهای بزرگ بیشتر و بزرگتر هست و در شهرهای کوچیک که افراد همفکر کمتری پیدا میشه کوچیکتر و محدودتر هست.


مشاهده شخصی من این بوده که افراد متعصب اینجا به مشکل برمیخورند. کسانی که فکر میکنن چیزی که فکر میکنند درست هست و هیچ کس دیگه ای به جز اونا درست نمیگه حالا به هر دلیلی نمیتونن تغییر رو قبول کنن. یه آدمایی هستند که اعتقاد دارند شبه و حتی وقتی  خورشید رو بهشون میدند انکارش میکنن و در نهایت کسی رو که ادعا میکنه روز شده تکفیر میکنند. خب این آدما تغییر براشون مثل سم مهلک هست. کسی که نقد پذیر نباشه و نتونه قبول کنه که نظرات مخالفش هم ممکنه درست باشه و حداقل بره در موردش تحقیق کنه در مواجه با چیزهایی که مطابق افکارش نیستند جبهه میگیره و نمیتونه قبول کنه. نظر شخصی من اینه که آدما معمولا از تغییر میترسند. اگر به زندگی هر کسی نگاه کنین میبینین که از بچگی تا بزرگسالی هزار تا چرخ خورده و عوض شده اما وقتی از خودش بپرسین میگه نه من همونم که بودم و علتش اینه که معمولا خود واقعی آدم ها تغییر کمی میکنه. این افکار و ذهن ( mind) هست که تغییر میکنه و خود انسان با ذهنش فرق میکنه. در واقع خوب بخواهیم نگاه کنیم تغییر به طور کلی چیز بدی نیست (از جمادی مردم و نامی شدم...). من نخواستم موضوع رو بیشتر از این باز کنم اما چون دغدغه فکری خیلی ها بود و چند نفر پرسیده بودند گفتم در موردش بنویسم. نظر من اینه که هر کسی باید تجربه کنه و بهترین راه رو برای زندگی خودش انتخاب کنه.

نظرات 9 + ارسال نظر
روح اله چهارشنبه 16 فروردین 1396 ساعت 20:34

سلام دکتر وودی
سال نو شمسی مبارک
در مورد فرد گرایی نوشتی
ایران هم دست کمی از غرب نداره توی این موضوع
خیلی از فرزندان بخاطر کار رفتن شهرهای دیگه همون سالی یکبار به پدر مادرشون سر میزنن

سلام
سال نو شما هم مبارک. من خودم هم دانشجویی اینطوری بودم اما این با فردگرایی که میگم خیلی متفاوت هست. باز کسانی که میرن شهرهای دیگه وابستگی های شدید خانوادگی دارند. بچه های ایرانی اینجا حتی هر روز با خانواده اشون توی ایران تماس میگیرن.

وحید پنج‌شنبه 10 فروردین 1396 ساعت 03:34

"زن و مرد غریبه همدیگرو نمی بوسن"
بستگی داره غریبه چه تعریفی بکنیم. مثلا یه آقایی شوی تلویزیونی داری یه خانمی رو به برنامه به عنوان مهمان دعوت میکنه. در شروع برنامه احتمالا همدیگرو میبوسن. بوسه ی جنسی معمولا فرنچ کیس باید باشه که فرق میکنه. البته این مطالبی هست که در مدیا دیدم. شما که اونجایید حتما از یه زاویه ی دیگه میبینید.

شو تلویزیونی فرق میکنه. من روزمره جامعه رو میگم.

فامیل دور دوشنبه 7 فروردین 1396 ساعت 01:28

وودی جان عزیز خوشحالم که رفتی شمردی و ته و توه ماجرا رو درآوردی ، دمت گرم ...
اگه اطلاعاتی در مورد ترور تو ایران داشتین یا پی اش میرفتین ،متوجه میشدین که این آمارها مال زمان ماضی هست
دنیا هرکی به هرکیه عزیزم دنیا صاحب نداره
تو یمن چند هزار نفرو عربستان عین وحشیا منفجر میکنه و میکشه چون شیعه و زیدی هستن بعد همه دنیا پشتش در میان و میگن تقصیر ایرانه اون چند هزار زن و بچه ای هم که گرسنه دارن قتل عام میشن موجب هیچ اندوهی برای کسی تو دنیا نمیشن
یا اسراییل که دو سال قبل دو هزار نفرو تو ۵۰ روز به دیار باقی فرستاد ، یه زمانی یه انسانهایی بلند شدن رفتن جلوی سپاه صدام حسین ایستادن و صدام وقتی دید اراده اینا ناگسستنی و سر حقشون هستن مواد شیمایی چال شده هیتلر رو از دولت وقت آلمان گرفت ریخت رو سر مردم، هنوزم که هنوزه دنیا ککش نگزیده ، شما چطور ؟ جاییتون سر مسائلی مثل این تا حالا درد نگرفته یا وقتشو نداشتین
حالا مسائل و آلام شبه روشنفکرانه شما و بی تربیتی که در قبال بختیار شده مهمه ، که زیر سوال ببری چیزایی رو که هیچی ازشون نمیدونی
ولی بیخیال شما راست میگی
آمار شما درسته یقینا ، و همیشه مثل همه چیزا با سندو مدرک یه چیزی رو قبول میکنید مثل انتخابات ۸۸ که حتما و حتما چند میلیون رای جابجا شده و شما چند و چونش خبر دارین ؟
آدم طرفدار نظام نیستم و برعکس بیشتر از میانگین جامعه انتقاد دارم بهش
ولی هیچ وقت خودمو بالاتر از حقیقت نمیدونم و چیزایی که باب میلم نباشه رو سیاه نمیکنم

به اینجا که میرسه یعنی حرف منطقی ای برای گفتن نیست. متاسفم. نظرم اینه که همون تفکری که توی اسرائیل چند هزار نفر رو به دیار باقی میفرسته ریشه ای یکسان با همون تفکری که مخالف من چون بر ضد من هست باید ترور بشه داره. در مورد 88 هم که فرمودین بنده حداقل 4000 صفحه مطالعه کردم و البته خودم هم به طور مستقل فایل های منتشر شده وزارت کشور رو بررسی کردم. حالا یکی تریپ ضد روشنفکری بگیره و بحث رو منحرف کنه و فکر کنه از چند و چون حقیقت بدون تحقیق اطلاع داره جای بحث نمیذاره.

وحید سه‌شنبه 1 فروردین 1396 ساعت 14:28

از دست دادن تفاوت های بالاتری هم هست. مثلا مردهای بومی با هم روبوسی نمی کنن ولی زن و مرد غریبه همدیگرو بغل و بوس میکنن.

بله من فقط یه مثال فرهنگی و یه مثال مذهبی زدم. در ضمن بوسه اینجا جزو رفتارهای جنسی حساب میشه و زن و مرد غریبه همدیگرو بوس نمیکنن.

فامیل دور سه‌شنبه 1 فروردین 1396 ساعت 00:54

جناب وودی عزیز
دقت کردی ؟ خودت همیشه فکر میکنی هر چیزی که درکش کردی و بهش رسیدی همونه ... متنت و محتواش یه پارادوکس هست
در مورد ترور هم که دست به قلم شدین نظرتون درباره ۱۷۰۰۰ هزار نفر که ترور شدن تو ایران چیه ؟ احیانا نمیخوای برای اینا هم یه مقاله بنویسی ، چرا کسایی که اینهمه بی گناه رو کشتن میتونن آزادانه تو امریکا و فرانسه بقیه جاها راست راست بگردن ؟
کاری با مفهوم حرفی که زدین ندارم فقط مسئله قالب بیان این حرفه ، مصداق ها و مثالهاتون

بله. دقت کردم. چون اگر غیر از این باشه چرا باید اصلا مطرحش کنم. اما دوست دارم که به طور منطقی نظراتم نقد بشه.
نظر من اینه که ترور محکوم هست. حالا هر کسی باشه. شاید کسی که شما فکر میکنین نباید راست راست راه بره دلایل محکمه پسندی بر بیگناهیش داشته باشه.
راستش این 17000 تا من از شما اولین بار شنیدم! بعدا یه سرچی کردم و سایتش رو دیدم. دیتابیس اشون خیلی خیلی نادقیق جمع آوری شده. قابل دانلود نبود اما میشد توی لیستی که ارائه کردند دید. خودتون یه نگاهی بندازین ببنین چند هزارتاشون فقط تاریخ ترور نادقیق و نادرست دارند. بعد هم اگر همچین چیزی درست باشه ایران ناامن ترین کشور دنیاست باید پرسید که چرا بعضی ها به جای گیر دادن به موی دخترا نمیرن با این تروریست ها بجنگن. چقدر سرباز وظیفه توی لیست بود. چرا جوون های مردم رو به زور به سربازی میبرن و به کشتن میدن؟
پرسیدین چرا راست راست بگردن؟ چون همه چیز باید مطابق قانون پیش بره. اگر قانون نباشه که سنگ روی سنگ بند نمیشه و هر کسی هر کاری بخواد میکنه. چرا باید ترور بشن؟ چرا تلویزیون رسمی کشوری که مدعی اسلام هست از ترور افراد مخالفش استقبال میکنه؟ حمایت از تروریست مگه چیه؟

gsa یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 21:52

سلام دکتر وودی جان

ممنون که نوشتی، خیلی خوب بود

راستی فردا سال تحویله
سال نو شما هم مبارک باشه
سال خوبی داشته باشی
و امیدوارم به اهدافت نزدیکتر بشی و همیشه موفق باشی

سلام
ممنونم سال نو شما هم مبارک

ملودی یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 16:53

به به چه عجب.
من کاملا تغییر پذیرم ولی ترامپ نمیذاره بیام اونجا به تغییراتم برم :))
یچیزی ولی، درستش اینه آدم وقتی برمیگرده به گذشته نگاه میکنه بگه اه ایش چه آدم چندشی بودم. این یعنی تغییر بسیار مثبت.
مثلا من در دوره نوجوونیم یک فرد بشدت خشمگین بودم. الان آروم شدم و هی با این و اون دعوا نمیکنم و "جواب ابلهان خاموشیست" تا جایی که بشه :|
فکر کنم کنکور بدم دوباره و تابستون برای لیسانس آلمان اقدام کنم.

شما بیایی اینجا اینا رو هم تغییر میدین اینجا جمع میکنن میرن (شوخی)

مهدی یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 13:12

وودی جان یک سوال داشتم.برای مسلمانانی که در آمریکا زندگی میکنند،انجام اعمال مذهبی مثل نماز،در اماکن عمومی ویا محل کار ویا در کنار دوستان آمریکایی این مسلمانان،سبب دید منفی مردم اونجا به مسلمانان نمیشه.یعنی اینکه مردم آمریکا نسبت به مسائل شخصی مذهبی افراد مثل نماز احترام متقابل رو قائل هستند؟مثلا مسلمانانی هستند که راجع به این موضوع به مشکل بر بخورند؟

عموم مردم اینجا به این معتقد هستند که همه ادیان مساوی هستند و دین کسی برتر نیست و باید به همه عقاید احترام گذاشت چون دیگران هم به عقاید ما احترام میذارن. بنابراین من ندیدم مشکلی باشه. با این حال یه عده آدم نافهم هم هستن که با مسلمون ها مشکل دارن و البته ریشه یابی هم کنین میبینین حق دارند مثلا بسیاری از خانواده های کشته های 11 سپتامبر معتقد هستند که مسلمون ها همچین عملیات تروریستی رو انجام دادند و حس بدی دارند.

سلام شنبه 28 اسفند 1395 ساعت 23:12

یه سوال دارم حالا خودت با خانم ها دست میدی یانه

مسائل رو شخصی نکنیم توی بلاگم نوشته بودم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد